ارزش یک رابطه خوب در این است که در مواقع استرس زا به شما یک تکیه گاه محکم میدهد به خصوص که رابطه بین شما و مدیرتان باشد. بدون یک رابطه درست و حسابی، ارتباط باز و حس اعتماد لازم برای حل سریع مشکلات را نخواهید داشت؛ و اگر به مشکلات توجه نشود، ممکن است خسته و ناامید شوید و در نهایت کارتان را ترک کنید.
در واقع، شما باید یک برنامه استراتژیک برای “مدیریت” رابطه با مدیرتان داشته باشید و نحوه کار موثرتر با او را پیدا کنید. مهم نیست که مدیر شما چقدر خوب یا بد باشد. آنچه اهمیت زیادی دارد این است که رابطه بین شما خوب باشد و صادقانه بگویم، این وظیفه شماست.
چه لزومی دارد که کیفیت این رابطه را صرفاً به دست مدیرتان بسپارید؟ در این نوشتار به شما ۱۰ راهکار ارائه میدهیم که کمکتان میکنند اعتماد مدیرتان را جلب کنید و رابطهای عالی با او بسازید.
ماموریتی که به شما محول شده را با آغوش باز بپذیرید
وظیفه شما حمایت از موفقیت مدیرتان است. این دقیقا همان کاری است که شما برای انجام آن استخدام شدهاید! مدیران افرادی را که باعث شکستشان شوند، در تیم خود نمیخواهند. آنها به دنبال افرادی هستند که آنها را تبدیل به ستارههای راک کنند. این را به عنوان رسالت خود درک کنید و بپذیرید.
یک رابطه مثبت ایجاد کنید
اگر کمی فکر کنید متوجه میشوید که زمان بیشتری را با مدیرتان صرف میکنید تا هر شخص دیگری در زندگتان. با این حال، بسیاری از مردم پرورش و مراقبت از این رابطه را به شانس واگذار میکنند – یا به طور کامل نسبت به آن غفلت میورزند.
در عوض، تلاش کنید مدیرتان را به عنوان یک آدم عادی بشناسید. منظور ما این نیست که باید برای یک سفر کمپینگ با او برنامه ریزی کنید یا به بهترین رفقای هم تبدیل شوید. اما درک کنید که او به عنوان یک انسان چه جور آدمی است. اهل کجاست؟ چگونه به جایی که اکنون است رسیده؟ در این راه چه درسهایی آموخته است؟
پرسشهای سادهای که به شما کمک میکند با هم آشنا شوید، میتوانند به شما کمک کنند تا اهداف، دیدگاه و رفتار مدیر خود را درک کنید و رابطه درستی بسازید.
اهداف او را درک کنید
همه کارکنان باید اهداف و نتایج مورد نظر مدیر مستقیمشان را بدانند. اگر در مورد اهداف مطمئن نیستید، اکنون زمان آن است که برای رفع ابهامات موجود یک جلسه ترتیب دهید. چرا؟ زیرا هر کاری که انجام میدهید مستقیماً به همین اهداف مربوط است. با درک اهداف او، میتوانید ببینید که کار شما با موفقیت گروه چه ارتباطی دارد.
بهعلاوه، با مشاهده اینکه چگونه بخشی از تصویر بزرگتر هستید، ضریب رضایت خود را در محل کار نیز افزایش خواهید داد.
نیازهای او را پیش بینی کنید
هنگامی که اهداف مدیر خود را درک کردید، برای پیش بینی نیازهای او مجهزتر خواهید شد. به عنوان مثال، اگر میدانید که هدف مدیر شما امضای قرارداد با شش مشتری جدید در یک ماه آینده است، متوجه شوید که چه زمانی جلسات بالقوه با اولویت بالا در تقویم او ثبت شده و از او بپرسید که برای آماده شدن در آن جلسه چه نیازهایی دارد. به این ترتیب قبل از اینکه او از شما بخواهد، خودتانه داوطلبانه برای رسیدن به هدف اقدام کردهاید.
هرگز اجازه ندهید مدیرتان غافلگیر شود
می دانید خبرهای بدی در راه است. یک مشتری شاکی یا یک شریک تجاری ناراضی آماده است که حسابی أوضاع را به هم بریزد. فقط یک کار باید بکنید: قبل از اینکه تماس مشتری با مدیرتان برقرار شود، به او اطلاع دهید و جریان رخ داده را برایش تعریف کنید.
هیچ چیز برای یک مدیر آزاردهنده تر از این نیست که غافلگیر شده و از وضعیت موجود چیزی نداند. وقتی میدانید که تماس در راه است، جزئیات وضعیت و اقدامات اصلاحی را که در حال انجام است (چون شما قبلاً به آن رسیدگی کردهاید، درست است؟) به مدیرتان اطلاع دهید تا وقتی تلفن زنگ میزند، آماده و مطمئن باشد.
کارتان را به خوبی انجام دهید
یکی از بهترین راهها برای انجام درست وظایفتان این است که خودتان را به خوبی مدیریت کنید. افراد موفق دو کار را به خوبی انجام میدهند: اول اینکه برای انجام کارها تلاش زیادی به خرج میدهند و دوم اینکه کارها را اولویت بندی میکنند.
شما هر دو را انجام دهید. وقتی کارتان را به خوبی انجام میدهید، به مدیرتان چیزی میدهید که در جلسات کارکنان به آن ببالد. این یک سرمایه حرفهای و مایه افتخار برای اوست. چه راه بهتری برای ایجاد یک رابطه خوب وجود دارد؟
به او بگویید چگونه از استعدادهای خود به بهترین شکل استفاده میکنید
تحقیقات نشان میدهند که مدیران بزرگ ویژگیهای منحصربهفرد هر عضو را در تیم کشف میکنند و سپس از آن بهرهبرداری میکنند. برای اینکه مدیر شما این کار را انجام دهد، باید به او بگویید که چه استعدادهایی دارید و چگونه میتوانید از این قدرتها برای موفقیت در سازمان استفاده کنید و در خدمت موفقیت او باشید.
نقاط قوت شما چیست؟ چگونه با فشار، درگیری، ضرب الاجلها و مدیریت زمان کنار میآیید؟ چه داراییهایی را روی میز میآورید – و آنها چگونه نقاط قوت مدیر شما را تکمیل میکنند؟
هنگامی که درک خوبی از این موارد پیدا کردید، در مورد بهترین روش برای استفاده از آنچه خودتان به سازمان میآورید، گفتگو کنید. مدیریت فرآیندی است از ترکیب بهترینهای هر دوی شما برای ایجاد موفقیتی که به همه تعلق دارد.
به زمان مدیرتان احترام بگذارید
ممکن است شما در یک تیم باشید و نتایج یکسانی را به دست آورید، اما این بدان معنا نیست که وقت مدیرتان برای شماست. مناسبترین زمانها برای تعامل با مدیرتان را پیدا کنید – زمانی که او بیشتر بر آنچه شما نیاز دارید متمرکز است – و جلسات خود را برای آن زمانها برنامهریزی کنید.
به شیوههای دیگر نیز به زمان مدیرتان احترام بگذارید. تعهدات خود را برای جلسات و تماسهای تلفنی حفظ کنید. آنها را به موقع شروع کنید و به موقع به پایان برسانید. برنامه ای را از قبل آماده و ارسال کنید تا مدیر شما بداند چه نکاتی را پوشش میدهید و از مسیر خارج نشوید. انتظار داشته باشید که خودتان بحث را رهبری کنید، تصمیمات را بگیرید و بر اساس همانها ادامه دهید. شما به مدیر خود نشان خواهید داد که برای وقت او ارزش قائل هستید و قدر آن را میدانید.
نیازهای خود را با اهداف او هماهنگ کنید
اگر میخواهید از کسی بخواهید کاری را انجام دهد، به او بگویید چرا این کار برای او خوب است. وقتی میخواهید چیزی از مدیرتان بپرسید، کلمات نمیتوانند آنچه را باید انتقال دهند. به عنوان مثال آیا میخواهید روی آن پروژه بازاریابی جدید کار کنید؟ دوست دارید فلان ارائه را بدهید؟
وقتی این اقدامات را به اهداف حرفهای او ربط میدهید، گفتن «بله» برای او بسیار آسانتر است. به او بگویید که چگونه این پروژه به شما کمک میکند تا رابطی برای تیم او شوید، چگونه ارائه شما بر موفقیت تیم تأثیر میگذارد، یا اینکه چگونه این معرفی شهرت او را به عنوان یک مدیر و مربی افزایش میدهد.
کم قول بدهید و زیاد عمل کنید
این مورد واقعا مهم است. در صورتی که مدیرتان مدام از شما سوال کند که فلان پروژه چطور شد و کی تمام میشود، معلوم است که کارتان را خوب انجام ندادهاید.
به تعهدات خود پایبند باشید. ضرب الاجلها را طوری تعیین کنید که مطمئن باشید کار قابل انجام است. در عین حال، مدیرتان را قبل از اینکه خودش چیزی بپرسد، در جریان پیشرفتی که به دست آورده اید قرار بدهید. این استراتژیهای ساده شما را شبیه یک ستاره راک و یک متخصص در مدیریت میکند.
کلام پایانی
این اشتباه را مرتکب نشوید (اشتباهی که بسیاری از مردم مرتکب میشوند) که فکر کنید مدیر شما یک شخصیت نچسب است که در هر شرایطی تنها باید تحملش کنید. به اطراف نگاه کنید و ببینید چه کاری میتوانید برای ایجاد یک رابطه خوب بین خودتان و او انجام دهید. مطمئن باشید که در این فرآیند رضایت بیشتری خواهید یافت و بسیار بیشتر یاد خواهید گرفت.
افزودن دیدگاه