روانشناسی ارتباط چشمی: چطور ذهن و روح دونفر با زل زدن به هم جادو می شود؟

توسطدکتر پریسا جعفری

آذر ۲۱, ۱۴۰۰ به روز رسانی : آذر ۲۰, ۱۴۰۰ ,
روانشناسی ارتباط چشمی

بسیاری از روابط‌مان از لحظه‌ای آغاز می‌شوند که چشم‌های‌مان به هم می‌افتند و متوجه‌ می‌شویم شخصی مستقیما به ما نگاه می‌کند. لحظه‌ای درنگ کنید، و اندازه و اهمیت این موقعیت را در نظر بگیرید، حالتی جادویی از دو مغز که هم‌زمان یکدیگر را پردازش می‌کنند، هر دو در همان لحظه‌ی خاص می‌دانند در مرکز دنیای روانی یکدیگر قرار گرفته‌اند. روانشناسان در مورد چگونگی تاثیر روانی و جسمی نگاه متقابل، یا عدم نگاه متقابل، بر آدم‌ها و چگونگی برقراری ارتباط میان افراد به کشفیاتی شگفت‌انگیز دست یافته‌اند. در ادامه مختصرا به مطالبی جذاب در مورد روانشناسی ارتباط چشمی از میزان حساسیت نوزادان کوچک به نگاه‌های خیره‌ی اطرافیان گرفته تا تاثیرات توهم‌آور خیره شدن‌های طولانی‌مدت خواهیم پرداخت.

حساسیت‌مان به ارتباطات چشمی به شکلی باورنکردنی به دوره‌های نخستین زندگی‌مان بر می‌گردد. نوزادان دو روزه تمایل دارند به صورت‌ افرادی نگاه کنند که آن‌ها نیز به چشم‌های نوزادان نگاه می‌کنند. به همین صورت، موارد ثبت شده از فعالیت‌های مغزی نوزاد چهار ماهه نشان می‌دهند این نوزادان صورت‌هایی را که به چشم‌های‌شان مستقیما نگاه می‌کنند نسبت به سایر افراد که به آن‌ها نگاه‌هایی گذرا می‌اندازند، عمیق‌تر پردازش می‌کنند؛ و مغز کودکان هفت ماهه ارتباطات چشمی را متفاوت از نگاه‌های گذرا پردازش می‌کند؛ حتی وقتی این نگاه‌ها فقط برای ۵۰ میلی‌ثانیه ادامه داشته باشند – بسیار سریع‌تر از آن‌که هر گونه آگاهی هوشیارانه بتواند آن را درک کند.

بیش‌تر کودکان می‌تواند اهمیت اجتماعی ارتباط چشمی را تشخیص دهند، ولی به نظر می‌رسد مدتی زیاد طول می‌کشد تا بتوانند آن را فرا گیرند. به عنوان مثال، کودکان در سه و چهار سالگی غالبا باور دارند تا وقتی که چشم‌های‌شان را بپوشانند – یعنی در حقیقت از ارتباط چشمی جلوگیری کنند – کاملا از نگاه دیگران پنهان می‌مانند. در واقع، کودکان غالبا ادعا می‌کنند حتی هنگامی که دیگران به آن‌ها نگاه می‌کنند اگر چشم‌شان را به سمتی دیگر برگردانند، از نظرها پنهان می‌شوند.

در بزرگسالان، زل زدن به چشم‌های شخص مقابل فورا باعث تحریک حالتی می‌شود که شخص را دچار تشویش می‌کند. پژوهشگران این مسئله این‌گونه ثابت کردند که از شرکت‌کنندگان حاضر در آن پژوهش خواستند به مجموعه‌ی عکس‌هایی نگاه کنند که برخی از آن‌ها دارای تصاویر منفی و برخی دیگر دارای تصاویر مثبت بودند؛ شرکت‌کنندگان باید به واکنش‌های هیجانی‌شان به این تصاویر، نمره می‌دادند؛ در خلال نمایش این عکس‌ها، مرتبا عکس‌های افرادی به آن‌ها نمایش داده می‌شد که مستقیما به رو به رو یا به سمتی دیگر نگاه می‌کردند. شرکت‌کنندگان پس از مواجه با عکس افرادی که مستقیما به چشم‌های‌شان نگاه می‌کردند، به درکی بالاتر از واکنش‌های هیجانی‌ دست پیدا می‌کردند (میزان این واکنش‌ها از طریق پاسخ گالوانیک پوست به شکل عینی اندازه‌گیری می‌شدند). پژوهشگران می‌گویند: “یافته‌های‌مان این دیدگاه را تایید می‌کنند که آگاهی بدنی بزرگسالان هنگامی که هدف نگاه افراد دیگر قرار می‌گیرند، حساس‌تر و دقیق‌تر می‌شود.‌”

در واقع، ارتباط چشمی آن‌چنان تجربه‌ای شدید است که حتی به نظر می‌رسد نیازمند نیروی مغزی مضاعف باشد، و انجام کارهای روانی چالشی دیگر را به صورت هم‌زمان با سختی مواجه می‌کند. در سال جاری، دو پژوهشگر ژاپنی از شرکت‌کنندگان در پژوهش خواستند هم‌زمان با این‌که روی صفحه نمایش به صورت‌های واقعی نگاه می‌کنند – که برخی از آن‌ها مستقیما به چشم‌های‌شان و برخی دیگر به جهات مختلف نگاه می‌کردند – به پرسش‌های مربوط به دستور زبان پاسخ دهند. برقراری ارتباط چشمی با عکس‌های روی صفحه نمایش بر عملکرد شرکت‌کنندگان در پاسخ به پرسش‌های دشوار دستوری اختلال ایجاد می‌کرد، زیرا احتمالا نیرویی اضافه از مغزشان مصرف می‌کرد که برای بهبود عملکرد‌شان در پاسخ دادن به پرسش‌های دستوری به آن نیاز داشتند.  ‌

بر خلاف بزرگسالان که به طور طبیعی می‌دانند هنگام صحبت کردن، برای حفظ تمرکز روی موضوع مورد نظر باید از ارتباط چشمی امتناع ‌کنند، کودکان حتی وقتی از طرف مقابل سوالی دشوار می‌پرسند، باز هم تمایل دارند نگاه متقابل را حفظ کنند. روانشناسان رشدی دریافته‌اند برای آن‌که به کودکان‌مان کمک کنیم نسبت به چیزهای مختلف تفکراتی روشن‌تر و عمیق‌تر داشته باشند، بهتر است به آن‌ها یاد دهیم در شرایط خاص از نگاه مستقیم به چشم‌های افراد امتناع کنند.

برقراری یا عدم برقراری ارتباط چشمی آدم‌ها نحوه‌ی نگرش‌مان را درباره‌ی آن‌ها و احساسات‌شان تغییر می‌دهد. برای مثال، معمولا صورت‌هایی را که با آن‌ها ارتباط چشمی برقرار کرده باشیم، بهتر به خاطر می‌آوریم، و میزان عصبانیت و لذت افراد را هنگامی که مستقیما به چشم‌های‌مان نگاه می‌کنند، با شدت بیش‌تر درک می‌کنیم. در واقع، وقتی افراد دیگر یا هر چیزی شبیه آدم‌ها (مثلا عروسکی که شبیه انسان درست شده باشد) با ما ارتباط چشمی برقرار می‌کنند، این‌گونه می‌پنداریم که آن موجود (اعم از انسان یا شبه انسان) دارای ذهنی پیچیده و پیشرفته‌تر است و در جهان اطراف دارای توانایی عمل بیش‌تر است، یعنی می‌تواند بر خود احاطه داشته باشد و بر اساس اخلاقیات عمل کند، و تمایلی بالاتر برای برقراری ارتباط اجتماعی دارد.

در حقیقت، اهمیت ارتباط چشمی در برقراری ارتباطات اجتماعی تا حدی است که معمولا نسبت به آدم‌هایی که دائما از نگاه‌های‌مان اجتناب می‌کنند نظری مساعد نداریم، و فکر می‌کنیم آن‌ها آن‌چنان که باید صداقت ندارند و اگر طرف مقابل‌مان زن باشد، احساس می‌کنیم با ادب و درستکار نیست. در مقابل، اگر فردی به چشم‌های‌مان نگاه کند و چیزی بگوید، معمولا حرف‌های‌اش را باور می‌کنیم. با وجود این، برقراری ارتباط چشمی بیش از اندازه جزء ویژگی‌های افراد روان‌پلید تلقی می‌شود.

وقتی صحبت در مورد اعتماد به دیگران به میان می‌آید، باید به این مطلب اشاره کنیم که نه تنها میزان ارتباط چشمی آن‌ها اهمیت پیدا می‌کند، بلکه آن‌چه در چشم‌های دیگران می‌بینیم نیز حائز اهمیت می‌شود. شایان ذکر است به نظر می‌رسد در سطح ناخودآگاه به رفتار مردمک‌ چشم‌های دیگران توجه می‌کنیم؛ اگر مردمک چشم‌شان گشاد شده باشد – نشانه‌ای از جاذبه و برانگیختگی هیجانی – آن‌ها را افرادی قابل اعتماد تلقی می‌کنیم،  در حالی که اگر مردمک چشم‌های‌شان تنگ شده باشد – نشانه‌ای از ترس یا تهدید – آن‌ها را غیرقابل اعتماد می‌پنداریم. هم‌چنین، اگر بتوانیم به فردی که مردمک چشم‌های‌اش گشاد شده باشد اعتماد کنیم، مردمک چشم‌های ما نیز به تقلید از آن‌ها به همان میزان گشاد می‌شود.

وقتی با فردی گفتگو می‌کنیم که دائما از ارتباط چشمی با ما اجتناب می‌کند، در موردش نظری مساعد پیدا نمی‌کنیم، ولی وقتی شخصی غریبه به سمت ما نگاه می‌کند و عمدا نگاه‌اش را از ما بر می‌گرداند، احساس تعلق‌مان خدشه‌دار می‌شود – تجربه‌ای که می‌توان از این عبارت آلمانی دریافت نمود “‌ wie Luft behandeln‌” به این معنی که “‌گویی به هوا نگاه می‌کند.‌”‌ روانشناسان این مسئله را در قالب پژوهشی در محیط اطراف دانشگاه نشان دادند؛ آن‌ها رهگذران را بعد از آن‌که نظرشان را به خود جلب می‌کردند و کمی از احساسات‌شان حرف می‌زدند، در حالتی از “‌ wie Luft behandeln‌” رها می‌کردند.

خوشبختانه به نظر می‌رسد همه‌ی ما از درون، دارای سازوکار دفاعی هستیم که باعث می‌شود هنگامی که احساس طرد شدن می‌کنیم، از احساس انفصال از جامعه اجتناب کنیم. روانشناسان این مسئله را نیز از طریق آزمایش نشان داده‌اند؛ آن‌ها از تعدادی شرکت‌کننده خواستند با یکدیگر وسطی بازی کنند. سپس برخی شرکت‌کنندگان را در بازی به حالت طرد شده رها کردند، و سپس از آن‌ها پرسیدند آیا فکر می‌کنند دیگران در طول مسابقه به آن‌ها نگاه می‌کردند یا خیر. این افراد، بیش از دیگر شرکت‌کنندگان اعتقاد داشتند، دیگران در طول مسابقه با آن‌ها ارتباط چشمی برقرار می‌کردند، حتی اگر خود آن افراد نیز تا حدودی از ارتباط چشمی اجتناب می‌کردند.

و در آخر، به نظر می‌رسد زیاده‌روی در ارتباط چشمی می‌تواند به برخی تاثیرات روانشناختی عجیب منجر شود. اگر شما و دوست‌تان در اتاقی نسبتا تاریک مقابل هم بنشینید و ۱۰ دقیقه در چشم‌های هم نگاه کنید، احتمالا حسی عجیب را تجربه خواهید کرد که تا حدودی به حس “‌گسستگی‌” ‌ملایم شباهت دارد؛ گسستگی، اصطلاحی روانشناختی است برای توصیف حالتی که آدم‌ها اتصال معمول‌شان را با واقعیت از دست می‌دهند. روانشناس ایتالیایی، جیوآنی کاپوتو،‌ این اثرات را مورد آزمایش قرار داد و نتایج‌اش را طی مقاله‌ای در ۲۰۱۵ منتشر کرد؛ شرکت‌کنندگان این آزمایش احساس‌هایی عجیب را از آهستگی گذر زمان، و بلند یا آرام شدن صداها گزارش دادند؛ ۹۰ درصد از آن‌ها می‌گفتند برخی از ویژگی‌های صورت فرد مقابل‌شان تغییر شکل داده بود؛ ۷۰ درصد ادعا کردند موجودی ترسناک شبیه هیولا دیده‌اند؛ ۵۰ درصد می‌گفتند برخی ویژگی‌های صورت خودشان را در صورت فرد مقابل می‌دیدند؛ و ۱۵ درصد نیز اعلام کردند صورت یکی از نزدیکان‌شان را در صورت فرد مقابل دیده‌اند.

اتصال ذهن و روح دو نفر که از طریق ارتباط چشمی ایجاد می‌شود، می‌تواند پدیده‌ای بسیار شگفت‌انگیز باشد، ولی بهتر است این کار در شرایطی متعادل و حداقل در نور کامل انجام شود!

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. تعداد آرا: 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *