بین افرادی که در زندگی پیشرفت می کنند و افرادی که راکد می مانند، تفاوتهایی وجود دارد. اغلب این تفاوت مرتبط با رفتارهای خاصی است. افرادی که هرگز به جلو حرکت نمی کنند و پیشرفتی ندارند الگوهای خاصی را به نمایش میگذارند که آنها را در یک نقطه نگه می دارد. جالب است بدانید که این رفتارها خیلی واضح نیستند! در واقع آنقدر ظریف هستند که ما حتی متوجه نمیشویم که در حال انجام دادنش هستیم.
۱۰ الگوی رفتاری افرادی که پیشرفت نمی کنند
موارد زیر ویژگی های رفتاری افرادی است که در زندگی اصلا جلو نمیروند. خوب آنها را مرور کنید و با خودتان روراست باشید. چند مورد از آنها درباره شما صدق میکند؟ بیایید شروع کنیم.
ترس از تغییر
تغییر بخشی اساسی از زندگی است و با نحوه رشد، یادگیری و پیشرفت ما مرتبط است. اما برای برخی افراد، تغییر یک چشم انداز دلهره آور است. آنها تغییر را نه به عنوان یک فرصت، بلکه به عنوان یک تهدید می بینند، در برابر آن مقاومت می کنند و ترجیح می دهند در منطقه امن خود بمانند، جایی که همه چیز قابل پیش بینی و آشنا باشد.
با این حال، این ترس از تغییر می تواند مضر باشد و افراد را از ریسک کردن، کشف فرصت های جدید یا درس گرفتن از اشتباهاتشان باز دارد. افرادی که از تغییر می ترسند اغلب به روال ها و الگوهایی پایبند هستند که دیگر به دردشان نمیخورد. آنها در مشاغل به درد نخور، روابط سمی یا عادات ناسالم میمانند، زیرا به آن عادت کرده اند.
اهمال کاری
به تعویق انداختن یک عادت موذی است. این عادت شما را فریب می دهد که فکر کنید بیشتر از زمان واقعی خود وقت دارید. و هر چه بیشتر کارها را به تعویق بیندازید، به نظر می رسد بزرگتر و طاقت فرساتر می شوند. اهمال کاری یک رفتار رایج در بین افرادی است که در یک نقطه از زندگی گیر می کنند. غلبه بر آن مستلزم انضباط شخصی و تغییر در طرز فکر است. اما زمانی که این کار را انجام دهید، می تواند دنیای متفاوتی را ایجاد کند.
سوگیری منفی
مغز ما بیشتر به تجربیات منفی توجه می کند تا تجربیات مثبت به این دلیل که از دیدگاه تکاملی، شناخت تهدیدهای بالقوه برای بقا بسیار مهم بوده است. با این حال، در دنیای مدرن ما، این سوگیری منفی اغلب میتواند بیشتر از اینکه فایده داشته باشد، مضر باشد. می تواند باعث شود بیشتر از موفقیت ها روی شکست هایمان تمرکز کنیم، تمجید را نادیده بگیریم، روی بازخوردهای منفی تمرکز کنیم، یا به جای قدردانی از زمان حال، نگران مشکلات احتمالی باشیم.
عدم خودباوری
یکی از مهم ترین موانع پیشرفت در زندگی، نبود خودباوری است. اگر به توانایی های خود اعتقاد ندارید، برداشتن گام های مورد نیاز برای پیشرفت تقریباً غیرممکن است. افرادی که با مشکل نبود خودباوری دست و پنجه نرم می کنند، اغلب مهارت ها و استعدادهای خود را دست کم می گیرند. آنها ممکن است از ترس شکست یا طرد شدن از فرصت های جدید اجتناب کنند.
ایجاد خودباوری نیاز به تمرین و صبر دارد. لازم است نقاط قوت و نقاط ضعف خود را بپذیرید و درک کنید که شکست بخشی از سفر به سمت موفقیت است.
تله نفس
همه ما یک منیت داریم که بخشی از انسان بودن است! مشکل زمانی به وجود میآید که نفس شروع به کنترل ما میکنند و مانع از توانایی ما برای رشد و حرکت رو به جلو میشود. وقتی در دام نفس خود می افتیم، بیش از حد نگران این می شویم که دیگران روند زندگی ما را چطور میبینند. ممکن است از شکست بترسیم، از ریسک اجتناب کنیم و اغلب برای پذیرش انتقاد یا درس گرفتن از اشتباهات خود مشکل داشته باشیم. این رفتار می تواند ما را در زندگی راکد نگه دارد، زیرا بیشتر بر حفظ وجهه خود متمرکز هستیم تا رشد شخصی.
پرهیز از قبول مسئولیت
به دوش گرفتن مسئولیت اعمال و تصمیمات خود بخش مهمی از رشد و پیشرفت شخصی است. با این حال، برخی از افراد معمولا از مسئولیت اجتناب میکنند. آنها ممکن است دیگران را به خاطر مشکلاتشان سرزنش کنند، برای شکست هایشان بهانه بیاورند یا به سادگی نقش خود را در زندگیشان رد کنند. این اجتناب می تواند مانع مهمی برای حرکت رو به جلو باشد چرا که افراد را از درس گرفتن از اشتباهات، ایجاد تغییرات لازم یا برداشتن گام در جهت اهداف شان باز می دارد.
زندگی در گذشته
همه ما درد، دلشکستگی و ناامیدی را تجربه کرده ایم. اینها تجربیات مشترک بشری هستند که به ما شکل می دهند و ما را آن چیزی که هستیم می سازند. با این حال، تفاوت عمیقی بین یادگیری از گذشته و زندگی در لحظه حال وجود دارد. برخی افراد آنقدر درگیر اشتباهات یا پشیمانی های گذشته خود می شوند که فراموش می کنند در زمان حال زندگی کنند.
آنها سناریوهای قدیمی را تکرار میکنند، روی کارهایی که میتوانستند متفاوت انجام دهند تمرکز میکنند و اجازه میدهند گذشتهشان حال و آیندهشان را دیکته کند. این می تواند به یک زندگی پر از رکود منجر شود، زندگی که در آن حرکت رو به جلو غیرممکن به نظر می رسد.
اما حقیقت اینجاست: گذشته محل رجوع است، نه اقامت. مهم است که از تجربیاتمان درس بگیریم، اما به همان اندازه مهم است که رها کنیم و روی زمان حال تمرکز کنیم. تنها در این صورت است که می توانیم واقعاً به جلو حرکت کنیم و زندگی امروزی را در آغوش بگیریم.
کمال گرایی
کمال گرایی می تواند یک شمشیر دو لبه باشد. از یک طرف، ما را به تلاش برای برتری سوق می دهد، از سوی دیگر، می تواند منجر به ترس فلج کننده از شکست یا اشتباه شود. کمال گرایی می تواند افراد را در زندگی گیر بیندازد زیرا دائماً منتظر لحظه “عالی” یا فرصت “عالی” هستند. آنها ممکن است از ترس اینکه به اندازه کافی خوب نباشند از ریسک کردن یا امتحان کردن چیزهای جدید اجتناب کنند.
بیش از حد فکر کردن
تفکر بیش از حد می تواند مانع بزرگی برای پیشرفت باشد. زمانی است که موقعیتها، تصمیمها یا تجربیات را تحلیل میکنید، آنقدر نشخوار فکر میکنید یا وسواس دارید که نتیجه معکوس میشود. افرادی که بیش از حد فکر می کنند اغلب با تصمیم گیری مشکل دارند. آنها ممکن است زمان زیادی را صرف ارزیابی کردن جوانب مثبت و منفی کنند که در نهایت در حالت فلج تجزیه و تحلیل قرار گیرند و قادر به انجام کاری نباشند. افراط اندیشی همچنین می تواند منجر به نگرانی بیش از حد، استرس و شک به خود شود که همه اینها می توانند مانع پیشرفت شوند.
کلید غلبه بر تفکر بیش از حد، تمرکز حواس است. باید یاد بگیرید که ذهن را آرام کنید، حضور در لحظه داشته باشید و به توانایی خود برای مدیریت هر چیزی که سر راهتان قرار می گیرد اعتماد کنید. آسان نیست، اما با تمرین، می توانید از چرخه تفکر بیش از حد رها شوید و در زندگی جلو بروید.
نداشتن هدف مشخص
داشتن اهداف مشخص و تعریف شده مانند داشتن نقشه راه برای زندگی است. هدف به زندگی شما جهت می دهد و تصمیمات و اقدامات شما را هدایت می کند. با این حال، افرادی که برای حرکت رو به جلو تلاش می کنند، اغلب فاقد این وضوح هستند. آنها ممکن است بدون هیچ هدف یا آرزوی مشخصی در زندگی حرکت کنند و به جای اینکه فعالانه مسیر خود را شکل دهند فقط روزها را سپری می کنند.
افکار پایانی
سفر رشد و پیشرفت شخصی، جاده ای پیچیده و پر پیچ و خم است که فراز و نشیب زیادی دارد، مسیری که مستلزم خودآگاهی، شجاعت و تمایل به مقابله و غلبه بر رفتارهایی است که ما را عقب نگه می دارد. هر یک از این رفتارها – ترس از تغییر، به تعویق انداختن، سوگیری منفی، عدم خودباوری، اجتناب از مسئولیت، زندگی در گذشته، کمال گرایی، تفکر بیش از حد، یا نداشتن هدف – مانند زنجیره ای است که ما را راکد نگه می دارد و مانع حرکت رو به جلوی ما میشود.
اما نکته زیبای زنجیر اینجاست – می توان آن را شکست. هر یک از ما این قدرت را داریم که از این رفتارها رهایی یافته و مسیر خود را به سوی پیشرفت هموار کنیم.
افزودن دیدگاه