نویسنده: بن فارمز، عزت الله مهرداد
نشر شده در: د تلگراف
در کافههای شیک غرب کابل، یک موضوع به طور فزایندهای در گفتگوهای بین مشتریان تحصیل کرده افغان عنوان میشود.
این دانشجویان و متخصصان جوان، که لباسهایی شیک بر تن دارند، اغلب به عنوان آینده درخشان افغانستان شناخته میشوند، اما موج خشونتها در پایتخت، سبب شده که ایده ترک کشور جای ساختن آینده را در ذهنشان بگیرد.
یک کمپین ترور در پایتخت با هدف قرار دادن افغانهای تحصیل کرده و غالباً لیبرال، بخشی از جامعه را که به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای 20 سال گذشته خطاب میشود، دلسرد کردهاست. کشتار روزنامه نگاران، کارمندان دولت، قضات، فعالان و روحانیون میانهرو بسیاری را ترغیب کردهاست که اکنون امید به آیندهای امن تنها در خارج از این کشور وجود دارد.
رفتنِ آنها خطر فرار مغز را به همراه دارد و حاصل این دو دهه آموزش، تجربه و تعهد را از بین میبرد.
مرضیه مهاجر، مجری تلویزیون، هفته گذشته به تلگراف گفت: “این یک موضوع بسیار جدی برای ما است، دوستانم همه به دنبال فرصتی برای رفتن هستند.”
در ماههای اخیر، و در حالی که قاتلان ناشناس “بمبهای مقناطیسی” را به موترها وصل میکنند، در این شهر شش میلیون نفری، هر روز انفجارهایی رخ میدهد. هفته گذشته هر روز صبح سه یا چهار انفجار رخ میداد.
نیروهای امنیتی و مقامات دولتی نیز از جمله هدفهای این ترورها بودهاند، اما مهمترین اهداف، اعضای جامعه مدنی هستند. مسئولیت تعداد کمی از این حملات پذیرفته شدهاست. تصور میشود که بخش عمدهای از آنها کار طالبان است، و برخی، از تلاش هماهنگ شورشیان برای ترساندن مخالفان ایدئولوژیک پیش از هرگونه گفتگو برای یافتن یک توافق سیاسی وحشت دارند.
شورشیان نقش خود در این ترورها را انکار میکنند. برخی از حملات ممکن است به آشوبگران دیگر نسبت داده شود، و این احتمال هم وجود دارد که ترورها کار باندهای جنایتکار پایتخت باشد، که اغلب با حمایت سیاسی فعالیت میکنند.
این شبهه وجود دارد که برخی موارد ممکن است کار جناحهای سیاسی باشد که امیدوارند از هرج و مرج استفاده کنند یا گفتگوهای صلح با طالبان را بیاعتبار کنند.
فاطمه فرامرز، خبرنگار افغان گفت: “ترورها ناشناخته است و افراد پشت آنها دستگیر یا مجازات نمیشوند، و همین باعث وحشت و ترس من میشود.”
“وحشتم آنقدر زیاد است که وقتی صبح از خانه بیرون میآیم، به این فکر میکنم که آیا عصر دوباره برمیگردم.”
وی گفت، با وجود چنین شرایطی، چهار نفر از دوستانم در ماههای اخیر کشور را ترک کردند. دو نفر دیگر که مشغول تحصیل در اروپا هستند، بازنگشتند و دو نفر دیگر نیز توانستهاند به ترکیه بروند.
این خانم 30 ساله که مدرک کارشناسی ارشد روابط بین الملل از قرقیزستان دارد، گفت که خودش هم میخواست کشور را ترک کند، اما در تلاش است که راهی برای بردن مادرش پیدا کند. “
وی گفت: “حتی اگر دوستانم در مورد ترک کشور به طور علنی صحبت نکنند، باز هم در تلاشند که از کشور خارج شوند و به طور جدی قصد دارند که بروند. آنها اگر فرصتی برای بیرون رفتن داشته باشند، تردید نخواهند کرد. “
بر اساس توافق خروج دونالد ترامپ با طالبان، نیروهای آمریکایی قرار است تا ماه می افغانستان را ترک کنند و جو بایدن، جانشین وی، در حال حاضر در حال بررسی این است که آیا به این جدول زمانی پایبند بماند یا نه.
خشونت طالبان همچنان ادامه دارد، گفتگوها با هدف یافتن یک توافق سیاسی هنوز هم به درستی آغاز نشدهاست و گفته میشود که شورشیان همچنان به القاعده نزدیک هستند. این ترورها اکنون به عدم اطمینان در مورد برنامههای آمریکا افزوده و وحشت را بین طبقه تحصیل کرده شهری که طی 19 سال گذشته شکل گرفته، گسترش دادهاست.
از طریق سفرهای آکادمیک، تحصیلی یا بورسیهای، امکان دسترسی به هند، ترکیه، اروپا یا آمریکا وجود دارد و درخواستکنندگان بعد از ورود به این کشورها میتوانند برای اقامت و درخواست پناهندگی تلاش کنند. دیپلماتها و مقامات غربی از جریان فزایندهی تماسهای کارمندان افغان و افرادی که خواهان کمک برای ترک کشور هستند خبر میدهند.
برای کسانی که چنین دسترسی ندارند، گزینههای کمی وجود دارد از جمله سفر قاچاق که مهاجران افغان را به سمت اروپا سوق میدهد.
شهرزاد اکبر، رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان، گفت که او شخصاً خبر دارد که 10 یا 11 دوست و آشنایش طی هفتههای اخیر کشور را ترک کردهاند، و عمدتاً به ترکیه و هند رفتهاند.
مردم کشور را ترک میکنند، مردم کشته یا تهدید میشوند و مردم از رساندن صدای اعتراضشان هراسانند. شرایط واقعا نگران کنندهاست. من نگران این هستم که در آینده چه اتفاقی رخ میدهد، چگونه میتوان این روند را تغییر داد. هر روز تعداد بیشتری به فکر ترک کشور میافتند، و بسیاری هم کشور را ترک کردهاند.
“مردم فکر میکنند موقتی است، اما من فکر میکنم همه کسانی که رفتهاند وضعیت را تحت نظر دارند تا ببینند آیا اوضاع بهتر میشود و اگر این دوران موقت ۶ یا 9 ماهه طول بکشد، بازگشت دشوارتر خواهد بود.”
وی گفت که لحن بسیاری از کسانی که عزم راسخ برای ماندن داشتند، به پذیرش و تسلیم در برابر رفتن تغییر کردهاست.
“بیشتر افرادی که من با آنها صحبت میکنم، به طور کلی فکر میکنند حفظ جان در درجه اول اهمیت قرار دارد. همین دو سال پیش چنین ایدهای وجود نداشت. قبلاً این اصرار قاطعانه دوستان و عزیزان برای ترک کشور وجود نداشت. اما حالا مردم دارند یکدیگر را ترغیب میکنند که دور شوند و دور بمانند. “
هدف قرار دادن روشنفکران ، فعالان و ترقیخواهان بیشتر نومیده کننده است زیرا این اتفاق قبلاً هم در سایر فصلهای تاریک 40 سال گذشته این کشور رخ دادهاست. بسیاری از کسانی که جان سالم به در بردند و از میهن رانده شدند، پس از سقوط طالبان در سال 2001 بازگشتند و امیدوار بودند که بتوانند کشور خود را تغییر دهند.
و حالا آنها و فرزندانشان دوباره با ترک روبرو هستند. یکی از فارغ التحصیلان 28 ساله دانشگاه و روزنامهنگار که خواست نامش فاش نشود، گفت: ” فکر نمیکنم که در اینجا آیندهای داشته باشیم.”
وی گفت: “وقتی نوجوان بودم فکر میکردم افغانستان را خواهیم ساخت و تمام مشکلاتی که داشتیم را حل خواهیم کرد. اما وقتی بزرگتر شدم، مشکلات هم بزرگتر شدند و فکر میکنم مشکلات قویتر از ما باشند. “
افزودن دیدگاه