با فروپاشی رژیم طالبان در سال 2001 میلادی در افغانستان، امید تازهای به روح مردم این کشور دمید. آنان در کنار اولویتهای دیگر زندگی، در صدد باز کردن دروازههای مکاتب بهروی فرزندانشان شدند که سالها از مکتب محروم مانده بودند.
در چنین فرصتی «حاجی محمد خان»، یک بزرگ قومی در ولسوالی معروف ولایت قندهار دست به ایجاد مکتبی در این منطقه میزند.
این مکتب با وجودی که در ابتدا مورد استقبال مردم قرار نگرفت، اما بنیانگذار آن تلاش کرد با تدریس دانشآموزان محدود در زیر خیمه، نام این مکتب را نگه دارد.
با گذشت چند سالی، بهتعداد دانشآموزان این مکتب افزوده شد. دانشآموزان بزرگ این مکتب، تازه به صنفهای چهارم و پنجم رسیده بودند که نیروهای نظامی طالبان از وجود این مکتب در چنین قریهای با خبر میشوند.
طالبان زمانیکه به ولسوالی معروف ولایت قندهار آمدند، مکتبی که دریچه امیدی برای دهها کودک افغان شده بود را به آتش کشیدند. با سوختاندن این مکتب، امید دهها دانشآموزی که در آن درس میخواندند نیز دود و خاکستر شد.
«مطیعالله ویسا»، پسر حاجی محمد خان، میگوید که او آنوقت صنف چهارم مکتب بود. او تأکید میکند: «زمانیکه طالبان آمد و مکتب ما را سوختاند، خوب بهیاد دارم که همگی رفتیم خانه و بهخاطر مکتبمان گریه کردیم، در آن روز پدرم در قریه نبود.»
به گفتهی مطیعالله، وقتی که پدرش به خانه برگشت، بسیار عصبانی شد و مردم را جمع کرد و به آنان گفت که «این مکتب نه از دولت بود و نه از امریکاییها، این مکتب از مردم بود». این بزرگ قوم به مردم گفت که میخواهد با طالبان بجنگد، اما هممرز بودن ولسوالی معروف با پاکستان و قدرتی که طالبان در این منطقه داشت، سبب شد که مردم او را از این امر منع کند.
با بسته شدن این مکتب، بهشمول پسران حاجی محمد، کودکان شش قریهی ولسوالی معروف ولایت قندهار از مکتب محروم شدند.
طالبان به حاجی محمد خان هشدار داد که اگر دوباره مکتبی بسازد، او را خواهند کشت. این بزرگ قومی به دلیل تهدیدهای طالبان مجبور شد شبانه، خانه، زمین و مُلک اجدادی را ترک کند و به یکی از ولسوالیهای دیگر ولایت قندهار بیجا شود.
«راه قلم»
مطیعالله ویسا و عطاالله، پسران حاجی محمد خان، زمانی که در کابل درس میخواندند، یک جلسهی دانشجویی ترتیب دادند که راهی برای بازکردن دروازههای مکاتب منطقهشان در ولایت قندهار جستجو کنند. این جلسهی دانشجویی 5 سال بعد از سوختاندن مکتبی است که توسط پدرشان در ولسوالی معروف باز شده بود.
مطیعالله میگوید: «در سال ۲۰۰۹ وقتیکه من در مکتب لیسه رحمان بابا در کابل درس میخواندم، برادر بزرگم (عطاالله ویسا) که در پوهنتون کابل مصروف تحصیل بود، در یک جلسه میان دانشجویان و دانشآموزان منطقه، مساله مسدود بودن مکتبها را مطرح کرد و گفت که نباید این وضع ادامه پیدا کند و ما باید کاری در این بخش بکنیم.»
مطیعالله و عطالله تصمیم به بازگشایی مکاتب قریهشان گرفتند. آنها با پدرشان تماس گرفته و این مساله را با او در میان گذاشتند. این تصمیم آنان، با استقبال پدر روبرو شد و پدرشان وعده داده که هرنوع کمک مالی که آنان برای این کار نیاز داشته باشند، آماده میکند.
کار مطیعالله و عطاالله برای آوردن روشنایی به قریه و ولایتشان و سراسر افغانستان از همینجا کلید خورد. پدرشان بزرگ قوم بود و زمین و جایداد بسیاری داشت. آنان توانستند به کمک بازوی قدرتمند اقتصادی پدر، با اعتماد بهنفس وارد کار شوند.
مطیعالله و برادرش در ابتدا از بازگشایی مکتبهای دستکم سه ولسوالی در ولایت قندهار شروع کردند و بههمین منظور کمپاینهایی را برای بازگشایی مکتبهای دیگر نیز به راه انداختند.
آنان تیمی از داخل خانهشان برای آوردن روشنایی به روستاها و ولسوالیهایشان زیر نام «راه قلم» تشکیل دادند که شامل برادرها و خواهرها، با حمایت مالی پدر میشد. در قدم نخست آنان نظرسنجی را به راهانداختند که بدانند به چه تعداد مکاتب و در کدام ولایت افغانستان بسته است.
آنان توانستند 11 ولایت را بررسی کرده و دلایل بسته بودن مکاتب را در این ولایات بررسی و تحلیل کنند. مطیعالله و تیمش پس از انجام این تحقیق، یک نشست خبری را با حضور حامد کرزی، رییسجمهوری و فاروق وردک، وزیر معارف آنوقت در کابل برگزار کردند و نتایج یافتههای خود را با آنان شریک نمودند.
بازگشایی 89 باب مکتب در 15 ولایت
آقای ویسا میگوید که در 9 سال گذشته با سفر به 33 ولایت افغانستان، توانستهاند 89 مکتب را در 15 ولایت بهکمک بزرگان و اهالی منطقه دوباره به روی دانشآموزان باز کنند. بیشتر این مکتبها در ولایتهای قندهار، هلمند و غزنی باز شده است.
آقای ویسا میگوید: «از آغاز فعالیت تاکنون، ما توانستهایم که حدود ۴۰هزار دانشآموزی که از تعلیم محروم بودند را دوباره به مکتب شامل کنیم و دروازههای مکتب را بهرویشان بگشاییم. ما در حال حاضر حدود 1هزار و 500 فرد رضاکار داریم که در 34 ولایت افغانستان در این بخش فعالیت میکنند.»
سروی مطیعالله و همکارانش در سال 2009 نشان داد که بیش از 1 هزار مکتب در سراسر افغانستان بسته است. به گفتهی مطیعالله ویسا، پس از آنکه آنان آمار ابتدایی را با وزارت معارف و ریاست جمهوری شریک کردند، برخی مخالفتها از سوی وزارت معارف آنوقت برای او و همکارانش ایجاد شد، اما آنان به کارشان ادامه دادند.
مطیعالله میگوید: «دلیل مخالفت و همکاری نکردن وزارت معارف آنوقت، این بود که مبادا آمار مکتبهای بسته بهبیرون درز کند که این رسوایی بزرگی بود. معاشات و امکانات بهنام مکتبهایی میرفت که وجود خارجی نداشتند، و وزارت معارف از این هراس داشت که چنین رسوایی فاش نشود. چنین مکتبهایی تاکنون وجود دارد.»
به گفتهی ویسا، فساد در نهادهای دولتی محلی گسترده است. او تأکید میکند با سفرهایی که در ولایتهای مختلف داشته، دریافتهاند که در اکثر ولسوالیها پولی که از دولت بهخاطر معارف میآید، مستقیم میان ماموران بلندرتبه تقسیم میشود.
شیوه کار مطیعالله و همکارانش طوری است که آنان در ولایات مختلف سفر میکنند و دلیل بسته بودن مکاتب را از مردم آن ولایت میپرسند. آنان میان مردم و طالبان میانجیگری کرده و برای بازگشایی مکاتبی که از سوی طالبان بسته شده باشد، قناعت این گروه را بهدست میآورند که این مکتب مربوط دولت و نیروهای خارجی نیست، بلکه مربوط مردم است.
آنان از طالبان تعهد میگیرند که دیگر به مکاتب آسیبی نرسانند و از مردم هم تعهد میگیرند که فرزندانشان را به مکتب بفرستند.
مطیعالله میگوید که در سالهای اخیر طالبان اعلام کردهاند که دیگر با مکتبها مشکلی ندارند و مردم میتوانند به تعلیم و تحصیل بپردازند، اما چالش فعلی، فساد در وزارت معارف است که بیش از همه این روند را مختل کرده است.
فراهم سازی زمینه آموزش
مطیعالله ویسا میگوید، آنان برای دانشاموزان مناطق جنگی و ناامنی که هیچ امکان آموزش در منطقهشان وجود ندارد، و یا دانشآموزان یتیم و بیبضاعتی که بهدلیل مشکلات مالی نمیتوانند به مکتب بروند، زمینه آموزش را در کابل فراهم کردهاند.
او میگوید: «تصمیم گرفتیم که چنین دانشآموزانی را از سراسر افغانستان جمعآوری کرده و زمینه درس و تعلیم را برای آنان در کابل و دیگر ولایتها فراهم کنیم. هماکنون از این مجرا ما تاکنون بیش از 3 هزار و 500 دانشآموز را تحت پوشش قرار دادهایم.»
اقدام دیگر آقای ویسا و همکارانش در مناطق ناامن، ایجاد آموزشگاههای خانگی و محلی برای دختران است. به گفتهی او، آنان در حال حاضر در بیشتر از 50 روستا، آموزشگاههای خانگی و محلی دارند که عملا شمار زیادی از دختران و پسران در آن مصروف آموزش میباشند.
به گفتهی مطیعالله، او هیچگاهی در این عرصه از هیچ نهاد حکومتی و خارجی کمکی نخواسته است. همهی اینکارها با پول پدر و امکاناتی که مردم به او میدهند، انجام شده است.
آقای ویسا تاکید میکند: «نهادهای خارجی از جمله یونسیف چندین بار خواهان کمک به من شده است. اما هدف من فرق میکند. اگر من کمکهای نهادهای خارجی را بگیرم، مردم بههدف من شک میکنند. من هر کمکی که از بازرگانان، نهادهای خیریه و سرمایهداران در این بخش دریافت کردهام، هیچگاهی از آنان پول نقد نگرفتهام. از آنان خواستهام که باید امکاناتی مانند کتاب و قرطاسیه بدهند. چون اگر پای پول وسط آمد، فساد حتمی است.»
سروی ویسا و همکارانش نشان میدهد که در ولایتهای مانند ولایتهای مرکزی افغانستان که مکاتب بهروی دانشآموزان باز است، دانشآموزان کمترین امکانات آموزشی را دارند. او میگوید که در بیش از 20 ولسوالی ولایتهای دایکندی، بامیان، غور و سایر ولایتهای مرکزی سفر کردهاند که «متاسفانه بنابر عدم تشکیلات کافی و کمبود امکانات درسی، دانشآموزان با چالش عمدهای روبرو هستند.»
گروه راه قلم همچنان برای دانشجویانی که از کانکور بازمانده و بهدلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند بهتحصیلاتشان ادامه دهند، زمینهی بورسیه را در دانشگاههای خصوصی افغانستان فراهم میکند. به گفتهی مطیعالله ویسا، اکنون 140 دانشجو از این طریق مصروف فراگیری تحصیلات عالی هستند.
ایجاد 28 کتابخانه در ولایات مختلف
در سلسله سفرهای مطیعالله و همکارانش در ولسوالی مارجه ولایت هلمند، باشندگان این ولسوالی خواهان ایجاد کتابخانهای شدند. آقای ویسا و همکارانش توانستند که در سال ۲۰۱۳ یک کتابخانه عامه برای باشندگان این منطقه ایجاد کنند.
این کار تیم راه قلم بازتاب گستردهای داشت. پس از این، این گروه کمپاین جمعآوری کتاب را در شبکههای مجازی روی دست گرفت و توانست بیش از 160 هزار جلد کتاب را در بخشهای مختلف جمعآوری کند.
آنان بعد از جمعآوری این کتابها، دست به ایجاد کتابخانه در ولایتهایی زدند که مردم خواستارش بودند. تاکنون گروه راه قلم توانسته ۲۸ کتابخانه را در ولایتهای مختلف افغانستان و دانشگاههای ولایات از جمله دانشگاه بدخشان و بامیان ایجاد کند.
ویسا میگوید: «کتابخانههای ما معمولا در سه بخش فعالیت دارد؛ ادبیات کودکان، کتابهای دانشگاهی و عمومی. ما مصمم هستیم که در همه ولسوالیهای افغانستان کتابخانه ایجاد کنیم و در حال حاضر نیز کمپاین جمعآوری کتاب جریان دارد.»
یکی از هدفهای دیگر گروه راه قلم از جمعآوری کتاب، این است که بتوانند در زندانهای مختلف افغانستان نیز، کتابخانه ایجاد کنند. به گفتهی آقای ویسا، آنان تاکنون در زندانهای قندهار و ارزگان، کتابخانه ایجاد کردهاند.
ادامه راه پدر
مطیعالله ویسا در سال ۱۹۹۲ میلادی در قریه میروخیل ولسوالی معروف ولایت قندهار به دنیا آمده است. او از مکتب لیسه رحمان بابا در کابل فارغ شده و سند کارشناسیاش را در بخش علوم سیاسی از دانشگاه پونه هندوستان بهدست آورده است. او بعد از گذراندن دوره یک ساله آموزش رهبری، در حال حاضر مصروف فراگیری کارشناسی ارشدش در یکی از دانشگاههای هند در بخش حقوق بشر است.
او که در حال حاضر در هند مصروف تحصیل نیز میباشد، کارش را از طریق رضاکارانی که در ولایات دارند، دنبال میکند. او و همکارانش اخیرا مکتب ولسوالی شاهولیکوت ولایت قندهار را بازگشایی کردند که در حال حاضر بیش از 1 هزار و 400 دانشآموز از آن مستفید شدهاند.
آمارهای راه قلم نشان میدهد که در پانزده سال گذشته در 148 ولسوالی افغانستان، هیچ دختری از مکتب فارغ نشده است. همچنان به گفتهی مطیعالله ویسا، آمارهای آنان نشان میدهد که در هفده سال گذشته در ۴۸ ولسوالی افغانستان، هیچ پسر و دختری از مکتب فارغ نشده است. به گفتهی او، بیشتر این ولسوالیها در ولایتهای هلمند، نورستان، غزنی و سایر ولایتهای ناامن قرار دارد.
مطیعالله برای فعالیتهای گستردهاش در بخش معارف افغانستان، جایزههای زیادی بهدست آورده است. دریافت جایزه رهبر جوان از سوی انجمن بینالمللی سواد در سال 2016، جایزه چهره ضد فساد از سوی جامعه مدنی افغانستان و جایزه یکی از چهرههای تاثیرگذار در بخش دموکراسی از نهاد دموکراسی و توسعه افغانستان در سال 2017، از جمله جایزههای مهم آقای ویسا میباشد.
او در سال 2018 نیز شایسته مدال از سوی ریاست جمهوری افغانستان شناخته شد، اما این جایزه را رد کرده و گفت که حکومت بهجای اهدای جایزه به او، مکاتب را باز کند.
ویسا میگوید: «یکی از مشاوران رئیسجمهوری با ما در تماس شد که مدال اهدا کند، ولی من ازش خواستم که به جای اهدای مدال، باید کمک کند تا مکاتب بازگشایی شود.»
مطیعالله شش برادر و چهار خواهر دارد. پدر او در سال 2012 میلادی با هزاران آرزو در بخش آوردن سواد در روستاها و قریهها از دنیا رفت.
گروه “راه قلم” با وجود مشکلات زیادی از جمله مشکلات امنیتی و اقلیمی که با آن روبرو است، به ولایتهای ناامن افغانستان سفر میکند تا بتواند به دانشآموزان و جوانان انگیزه دهد.
مطیعالله ویسا میگوید: «در ماه رمضان سال گذشتهی خورشیدی در ولسوالی اندر ولایت غزنی، طالبان موتر ما را هدف قرار داد و ما مجبور شدیم از ساحه فرار کنیم. ما دهها نوع از این خطرات را سپری کردهایم، اما دست از این فعالیتها نکشیدهایم. ما همواره کوشش کردهایم که راه پدرمان را ادامه دهیم.»
افزودن دیدگاه