صفحات اجتماعی بهترین زمینه برای اطلاع از مطالب و ابتکارات جالب است. چند روز قبل پستی را در صفحه توییتر دیدم که کسی از نام «صفورا» که بر روی یک «کافیشاپ» گذاشته شده، تعریف کرده بود. این نام ساده و زیبا، بر روی یک کافیشاپی در غرب کابل گذاشته شده است. به سراغ این کافه رفتم.
این کافه هفته گذشته توسط سه خواهر افتتاح شده است. این اولین کافهای نیست که توسط یک زن یا زنان در کابل آغاز به کار میکند، بلکه شاهد چندین نمونه دیگر نیز هستیم که زنان با در دست داشتن فرصتها و امکانات کم، تجارت و کار متفاوتی را شروع کردهاند.
اما آنچه «کافه صفورا» را متفاوت میکند، نامی است که بر روی آن گذاشته شده است. کافههایی که در کابل فعالیت میکنند، در تلاش هستند نامهایی جدید و خاص خارجی و یا داخلی را به قولی بر اساس «مُد روز» انتخاب کنند، ولی این کافه با نامی قدیمی هزارگی «صفورا» که مردم هزاره روی دخترانشان میگذارند، آغاز به کار کرده است.
فهرست غذای این کافه نیز همچون ناماش متفاوتتر از کافههای دیگر شهر است. این کافه غذاهای محلی آماده میکند و در فهرست آنان آشک، بولانی، منتو، آش و… و همچنین نوشیدنیهایی چون قهوه، چای و آبمیوه دیده میشود.
شکریه، بصیره و حسنیه حیدری
این سه با هم خواهر هستند. شکریه خواهر بزرگتر، تحصیل در رشته اقتصاد را به پایان رسانیده و در طی سال تحصیلیاش، در پی شغل بوده و در بخشهای تجارتی نیز کار کرده است، اما هیچگاهی کار مشخصی از خود نداشته است.
بصیره هم خواهر کوچک است که سال گذشته از مکتب فارغ شده، 18 سال دارد و اکنون برای دریافت بورس مصروف آموختن زبان است. او همچنین نقاشی میکند و در برنامههای فرهنگی اشتراک دارد. اما حسنیه خواهر میانی که 22 ساله است، مشغول تحصیل در رشته طب میباشد.
با اینکه تجارت و کار و بار در افغانستان و جامعه بسته آن دشوار است، اما امروزه زنان زیادی در عرصه تجارت در این کشور کار میکنند و یکی از اینها، خواهرانی اند که با ایده و فکری تازه در پی راهاندازی یک کافه برآمدهاند.
بصیره در صحبت با خبرنامه گفت: “این ایده که بخواهیم یک کافه راهاندازی کنیم، ایده هر سه ما بود، زیرا ما همیشه در این فکر بودیم تا فضایی فرهنگی بسازیم و این کافه نیز طوری طراحی شده که جوانان در آن میتوانند مطالعه کرده و برنامههای کوچک فرهنگی خود را بگیرند”.
او اضافه کرد: “تمرکز ما بر روی کتابخوانی، شعرنویسی و برنامههای فرهنگی چون شب شعر و فرهنگیان است”.
این کافیشاپ با اینکه فضای بزرگی ندارد، اما مکانی است که بتوان در آن قهوه و یا چایی با یک بیت شعر، نوشید.
کافه صفورا
با اینکه کافه صفورا فضای کوچکی دارد، اما این مکان به گفته بصیره، پیشزمینهای برای اهداف بزرگتری است که آنها برای آینده دارند. او گفت: “ما اهداف بزرگی داریم و از این کافی شاپ شروع کردهایم تا روزی بزرگترین و بهترین رستورانت را داشته باشیم. همچنان در تلاش برای ایجاد یک نشریه نیز هستیم.”
شکریه در ادامه صحبت بصیره گفت: “با اینکه ما در افغانستان نشریهها و کتابهای زیادی داریم، اما هیچ تأثیر چشمگیری وجود نداشته تا نشان دهد جوانان تغییر کردهاند و یا راه روشنتری برای آنان ترسیم شده باشد.”
شکریه به خبرنامه گفت: “من از صنف ده مکتب در تلاش بودم تا کاروباری شخصی داشته باشم و در بخش زنان کار کنم و همه علاقهام همین بود که بیرون کار کنم و موثر باشم. تا قسمتی هم سعی خود را کردم، اما نتوانستم موفق شوم، زیرا ایجاد یک کار شخصی پول بیشتری میخواست و من آن پول را نداشتم.”
او اضافه کرد که “اما اکنون این امکان میسر شد تا ما با همفکری و سبک و سنگین کردن همه چیز، به راهاندازی یک کافه دست بزنیم.”
https://youtu.be/tvI1SOjRuAg
این کافه که به تازگی آغاز به کار کرده، توسط سه خواهر و نامزد شکریه گرداننده میشود. این خواهران در پی یافتن یک آشپز ماهر نیز هستند تا بتوانند در منوی غذایی خود، غذاهای متفاوتتری نیز داشته باشند و مشتریان را با تجربههای جدیدتری میزبانی کنند. اکنون به گفته شکریه، او غذای مشتریان را آماده میکند.
نام صفورا برای دختران او
این کافه با تابلویی زیبا طراحی شده و نام صفورا در آن به زیبایی دیده میشود. انگیزه نام صفورا چیزی بود که این خواهران با یادآوری آن به گریه افتادند و برای من نیز بسیار متأثرکننده بود. شکریه با چشمانی پر اشک در پاسخ به اینکه چطور نام صفورا را انتخاب کردهاند، گفت: “صفورا رازی است بین ما خواهران و برای او بود که ما این نام را انتخاب کردیم”.
در این لحظه تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که شاید آنها خواهری به این نام داشتهاند که شاید از دنیا رفته است، اما با حرف شکریه خیلی ناراحت شدم. او گفت: “صفورا نام مادرمان است که یک سال و نیم است از دنیا رفته است”.
بصیره در پی صحبتهای خواهرش که با گریه همراه بود، گفت: “17 سالم بود که مادرمان از دنیا رفت، او حامی ما بود و در پی تلاش برای پیشرفت ما، از هیچ کاری دریغ نمیکرد”.
این خواهران در ادامه صحبتهای خود با خبرنامه گفتند که تا کنون هر چیزی که دارند را از مادرشان دارند، زیرا پدر آنان یک آدم مذهبی است و زیاد با درسخواندن و کار آنها در بیرون از خانه موافق نیست”. به گفته این خواهران، پدرشان فردی است که زیاد با آنها موافق نیست و حتی در گشایش این کافه نیز با آنها مخالف بوده، اما با همکاری نامزد شکریه این کار را نیز انجام دادهاند.
بصیره گفت: “پدر ما هنوز راضی و قانع نشده که ما قبل از اینکه یک دختر باشیم، یک انسان هستیم و یک انسان میتواند کار کند و در کنار همنوعان خود زندگی نماید و در جامعه مثل یک پسر کار کنیم و نقش داشته باشیم.”
این سه خواهر با خوشحالی از موفقیتهایشان یادآور شدند و گفتند، به خاطر مادرشان هم بیشترین تلاششان را خواهند کرد تا به جایی برسند که مادرشان میخواست. آرزوی مادر این دختران این بوده که دخترانی موفق داشته باشد و این خواهران نیز در پی تحقق بخشیدن به رویا و آرزوی مادری که دیگر در کنار آنان نیست و سایه حمایتاش را از دست دادهاند، تلاش میکنند. در این میان نیز سعی میکنند افکار پدر خود را با عمل و پشتکار تغییر دهند تا او نیز به دختراناش اطمینان کند و با آنها همفکر باشد.
چالش برای راهاندازی کافه صفورا
شکریه از ایجاد این کافه گفت: “ما برای ایجاد این کافه چالشهای زیادی را در داخل جامعه داشتیم. مثلا برای مکان این کافه هیچ یکی از بنگاهها برای ما دکانی نداد، زیرا برای آنان این یک کار عجیب است که چندین دختر بخواهند دست به کاری بزنند و آنهم یک کافیشاپ باز کنند. اما با تلاش زیاد و کمک نامزدم حسین توانستیم یک مکان مناسبتری برای شروع این کار پیدا کنیم”.
شکریه از همکاری دوستان و نامزدش صحبت کرد و یادآور شد: “همه برای ما روحیه دادهاند و ما نیز ایمان داریم که میتوانیم در این کار پیشرفت کنیم و موفق باشیم”.
یکی از نکتههایی که برای این خواهران خیلی مهم است، ایجاد یک فضای متفاوت برای جوانان، به خصوص زنان و دختران این کشور است.
حسین رسا، نامزد شکریه در صحبت با خبرنامه گفت: “وقتی شکریه به فکر ایجاد یک کافه شد، سعی کردم با او در تمام لحظات همکاری داشته باشم و این همکاری نیز موثر واقع شد. من توانستم پدر آنها را قانع کنم تا با این کار موافقت کند و در کنار آنها در بخش خرید کافه همکاری میکنم”.
یکی از چالشهایی که این سه خواهر داشتهاند، بودجه و هزینه است که برای مکانی بزرگتر به آن نیازمند هستند. اکنون آنها کافه صفورا را با 280 هزار افغانی به راهانداختهاند که در این مدت کم توانسته مشتریان زیادی را به خود جذب کند.
افزودن دیدگاه