«مسله دوستی و آشنایی ما به جای خودش، ما نمیتوانیم دختر خود را به شما مفت بتیم، از خود خویش و قوم داریم ….» این بریده حرفهای مادر یک دختر افغانستانی است که در قالب دیالوگها یک نمایشنامه به مناسبت عروسی یک زوج جوان کابلی اجرا میشد. زوج جوان افغان برای مبارزه با سنتهای ناپسند و مصارف گزاف و بیجای عروسها در افغانستان، عروسیشان را به گونه فرهنگی برگزار کردند؛ عروسی که در آن از رقص و بازی و مصارف گزاف خبری نبود.
در این مراسم، عروس و داماد با لباس ساده در کنار سایر مهمانهایشان در مراسم عروسی نشسته و نمایشنامهای که مصارف گزاف عروسیها را در افغانستان نقد میکرد، تماشا میکردند. مهمانهای این مراسم عروسی در عصر پنجشنبه(۲۴ حوت ۱۳۹۶) با شیرچایی و شیرینی پذیرایی میشدند.
فرق یک دختر تحصیل کرده
«خاطره یکتا عطایی» و «مهدی پویان» دو جوان افغان با هم به استقبال بهار رفتند. خاطره و مهدی آخرین پنجشنبه سال ۱۳۹۶ را خاطرهانگیز کردند و مراسم عقد و عروسیشان را بسیار ساده و صمیمی، به گونه کاملا متفاوت و فرهنگی برگزار کردند. پدر داماد به خبرنامه گفت که مصارف عروسی این زوج 60 هزار افغانی شده و این مصرف در تناسب با مصارف عروسیهای معمول در افغانستان، خیلی اندک است.

شاهدخت این مراسم، خاطره یکتا در مورد اقدام سنتشکنانهاش گفت که باید فرقی میان یک دختر تحصیل کرده و یک خانم بیسواد باشد و از مصارف گزاف بیجا صرف نظر شود. او به همین دلیل از خود آغاز کرده است.
وی اضافه کرد: «من از معدود عروسهای افغانستانی هستم که خوشحالم در مراسم عروسی خود حرفی از رسم و رواجهای ناپسند نبود و مصارف اندک داشت. استرس این را ندارم که مهدی جان(داماد) برای برگزاری این مراسم قرضدار شده باشد. در جامعهای که اکثریت دختران گله گرفتن، زیورات و عروسی با مصارف گزاف را جزء ارزشدهی به خود تلقی میکنند؛ دختران باید این را بدانند و خودشان تعیین کنند که ارزششان در چیست…»
خانم یکتا همچنان گفت که او خودش تعیینکننده ارزش خود است و ارزش او به فلز زرد(به طلا) نیست و ارزش او به عنوان یک دختر تحصیلکرده، این است که بعد از عروسی میتواند درس بخواند، تحصیل کند و خانواده شوهرش نیز آن را پذیرفتهاند.
خیال راحت
عروس اضافه کرد که حالا او این نگرانی را ندارد که شوهرش قرضدار شده و از ادامه تحصیل باز مانده باشد: «من خوشحالم که بعد از عروسیام میتوانم درسم را بخوانم و مهدی هم تحصیلاتش را ادامه دهد.»
خاطره یکتا دانشجوی مقطع دکترا در رشته مطالعات توسعه در هند است. او لیسانسش را در رشته علوم سیاسی و ماستریاش را در روابط بینالملل خوانده است.
مهدی پویان، شوهر خاطره هم مدرک کارشناسی از رشته مدیریت دارد و ماستری خود را در همین رشته میخواند. این زوج جوان افغان قصد دارند که بعد از سال نو خورشیدی، به هند برگشته و تحصیلاتشان را ادامه دهند و الگویی برای جوانان باشند.

خاطره یکتا، دختری ۲۵ ساله از دره ترکمن ولایت پروان افغانستان است که در کابل متولد شده و در همین ولایت بزرگ شده است. او بعد از فراغت از مکتب، به فعالیتهای فرهنگی اجتماعی روی آورد و به عنوان یک دختر تحصیلیافته، برای تشویق دختران به آموختن تلاش کرده است.
او در مراسم عروسیاش گفت: «من در انتظار روزی هستم که دیگر در سطح افغانستان نشنوم که مردم از اینکه یک دختر ترکمن درس بخواند و روشنفکر باشد، حیرت زده شوند و همینطور در بیرون از افغانستان از تحصیل دختران افغانستان متحیر شوند!».
این شاهدخت افزود: “از هموطنانم و دخترانشان میخواهم که به جای رقابت بر سر مصارف و تجملات، به رقابت برای اندوختن علم و خدمت به مردم بپردازند و برای آبادانی تلاش کنند. دختران! آغازکننده باشید! و منتظر نشینید که دیگران راه شما را آغاز کنند و برای شما کار کنند! خودتان زندگی و مسیر زندگیتان را مشخص کنید!».
خوشبختم!
مهدی پویان در سال ۱۳۷۲ خورشیدی در ایران متولد شده است. خانواده پویان به دلیل جنگهای داخلی افغانستان، سالها در ایران مهاجر بوده، اما در سال ۱۳۸۳ به افغانستان آمدند. مهدی با، بورسیه به دست آورده و در هند تحصیل میکند.
مهدی میگوید: «من خوشبختم که با خانمم توانستیم یک سنت غلط را بشکنیم، تسلیم سنتها نشویم و با خیال راحت زندگیمان را شروع کردیم. طرح این عروسی از خانم یکتا بود و هرچند در ابتدا ترس و دلهره داشتم، اما خوشبختانه توانستیم با هم بنشینیم و عروسیمان را به گونه فرهنگی برگزار کنیم و ما شاد هستیم. من خود را خوشبخت میدانم که خانم یکتا آغازکننده و طراح اصلی مراسم خیر در کنارم است و همدمم.»
او میگوید که او بارها خداوند را شکر کرده و بابت بودن خانم یکتا در کنارش، سپاسگزار است و این سپاسگزاری از خداوند با بودن او ادامه دارد. در همین حال خانم یکتا نیز میگوید که او نیز بابت بودن مهدی و خانوادهاش در کنار او سپاسگزار است که خانواده خوب و شریک زندگی ایدهآلی دارد.

آشنایی
مهدی پویان و خاطره یکتا عطایی هر دو از دره ترکمن اند و با آنکه زوج قومی هم بوده، اما آشنایی اندکی از هم داشتهاند. خاطره در مورد آشنایی که به وصلتشان انجامیده، میگوید که بار اول آنها با بزرگان خانواده در شورایی قومی معرفی میشوند. خاطره یکتا در مراسمی که شورا برگزار کرده بود، سخنرانی کرده است.
او اضافه میکند که سنگپایههای این وصلت از همانجا شروع شده بود و در ادامه تحصیل و آشنایی بیشتر، دلباخته هم میشوند و تصمیم به عروسی میگیرند.
کریمه، مادر مهدی میگوید که بعد از تصمیم این زوج، آنها چندینبار به خواستگاری عروسش رفتند، اما خانواده عروس در ابتدا راضی به این وصلت نمیشد و در نهایت با شناخت مهدی پویان، به تصمیم آنها احترام گذاشته و موافقت کردند.
کریمه میگوید: «خانواده عروس میگفتند با آنکه خانواده داماد را میشناسند؛ اما داماد را نمیشناسند و… آنها بعد از آنکه مهدی را شناختند و از شخصیت و اهلیت او مطمئن شدند، با این عروسی موافقت کردند. همه دل شاد شدیم و مراسم کوچک نامزدی گرفتیم و اینک عروسشان را هم به خواست خودشان، فرهنگی برگزار کردیم.»
او میگوید تا لحظهای که او در مراسم عروسی پسرش است، سخنان و گفتههای دردآور زیادی در مورد عروسی دختر و پسرش شنیده، سخنانی آزاردهنده که او آنها را مهم نمیداند و برای عروس و پسرش خوشبختی میخواهد.
بهانهتراشی مردم و پاسخ خانوادهها
خاطره یکتا میگوید که ابتدا ایدهاش را با مهدی شریک میکند و بعد از موافقت او، این موضوع را با خانوادههایشان در میان گذاشتند. او اضافه میکند: «ترس و دلهره بود، ولی ما برای عروسی فرهنگی استدلال داشتیم و منطق بالا. به نظر ما این طرح خیر بود و نیت نیک و هدف عالی. ما بعد از قانع ساختن خانوادهها با بزرگان قوم نیز صحبت کردیم و منطق خود را مطرح کردیم و انتخاب را با آنها گذاشتیم. آنها نیز استقبال کردند و نمایندهای را از شورای قومی به مراسم عروسی ما فرستادند و به ما قوت و شادی بخشیدند.»

مادر عروس که چهار دختر و پنج پسر دارد، میگوید که دخترش خاطره افتخارش است و به او اطمینان دارد. مادر خاطره میگوید که برای عروسی فرزندان دیگرش نیز با مشکلاتی مواجه بوده و همچنین مشکلات دیگر خانوادهها را نیز در عروسی فرزندانشان دیده است: «مشکلات خانوادهها را دیدیم. وقتی خاطره و مهدی جان تصمیم گرفتند که عروسیشان را فرهنگی برگزار کنند و از مصارف بیجا چشمپوشی کردند، ما با خوشی از آن استقبال کردیم و از آنها حمایت کردیم و حمایتشان میکنیم.»
او میگوید که در دره ترکمن بدون ملاحظه وضعیت اقتصادی، اندکترین مصارف عروسی در حدود ده لگ(یک میلیون) افغانی است که این هزینهها گاهن جنجالهای خانوادگی بسیاری را ایجاد کرده و تبعات بد اقتصادی را برای خانواده تازهتشکیل داشته است.
مادر خاطره اضافه میکند، با آنکه قوم بابه(دوستان و آشناهای قومی) از این تصمیم راضی نیستند و دلخور شدهاند که با آنها مشورت نشده، تعدادیشان میگویند که آنها نان مردم را خورده بودند و باید در این مورد فکر میشد. اما مادر عروس میگوید که هدف، کمک به ساختن یک زندگی بوده و این حرفها و قضاوتها را از اول سنجیده و از آن ناراحت نمیشوند و از اینکه فرزندانشان را همراهی کردهاند، خوشحال اند.
از خود شروع کردم
با این حال خاطره یکتا میگوید: «ما میتوانستیم که چند بزرگ را در خانه با خبر کرده و مراسم ساده و بدون تشریفات، بدون خرجهای آنچنانی، تالار مجلل و انواع و اقسام غذاها و ریخت و پاشها میگرفتیم، اما خواستم این رسم را نهادینه بسازم؛ از اینرو قوم و خویش را با خبر کردیم و همه را در یک سالن در کنار هم آوردیم و در مورد مراسم و مزیتهای آن صحبت کردیم. دوستان هم عروسیها با مصارف بیجا و گزاف را نقد کردند و از ما حمایت کردند».

او میگوید که حالا شاد است که به جای هزینههای غیرضروری، میتوانند با خاطر راحت بعد از سال نو تحصیلات خود را در هند ادامه داده و با دست پر برای خدمت به وطن برگردند.
عروس خانم میگوید: «به امید رهایی از قید و بند سنتهای حاکم در جامعه و خانوادههایی که با مصارف گزاف و کمرشکن دست و پنجه نرم میکنند و این مصارف بزرگترین مانع سد راه ازدواج جوانانشان است. من و مهدی عزیزم مدتها مبارزه کردیم تا حداقل بتوانیم به عنوان اشخاص فرهنگی، این عرف و سنتهای نابجا و مصارف هنگفت را کمرنگتر بسازیم. امروز هنجارشکنی کردیم. مراسم عروسیمان را ساده و دور از تکلفات و تجملات رایج در جامعه و بدون هزینه سنگین برگزار کردیم. شعر شنیدیم و نمایشنامه دیدیم که به عنوان همیاری با هدف ما اجرا میشد، با عصرانهای ساده و شاعرانه از عزیزانمان پذیرایی کردیم. به امید روزی که جوانان و خانوادههای مان از این دغدغههای دست و پاگیر رهایی یابند و به ابعاد دیگر زندگی چون تحصل، شغل و… ارزش قائل شوند. از حضور گرم دوستان و عزیزانمان سپاسگذاریم که منت گذاشتند و افتخار بخشیدند.»
به گفته خاطره، بزرگان دره ترکمن با دیدن مراسم عروسی و هزینهها، حالا تصمیم گرفتهاند که برای پیشگیری از مصارف بیجا و گزاف عروسی در میان این قوم، اقدام کنند. آنها برای این زوج جوان یک سفر سیاحتی و زیارتی را تدارک دیدهاند.