ماه رمضان امسال در سایه تهدیدهای بلند امنیتی در افغانستان شروع شده است. با شروع این ماه، سیاسیون افغانستان و سران سازمانهای جهانی از گروههای درگیر جنگ خواستهاند که دست از جنگ بکشند.
رییسجمهور افغانستان، محمد اشرفغنی در یک پیام ویدیویی به مناسبت ماه مبارک رمضان گفته که «امیدوارم تا طالبان و دیگر مخالفان مسلح دولت احترامشان را به ماه مبارک رمضان نشان داده و سبب هراس و ناامنی برای عبادتکنندگان نشوند و خانههای الهی را از رونق نیاندازند.»
تادامیچی یاماموتو، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان نیز با نشر پیامی، فرا رسیدن ماه رمضان را به مردم افغانستان تبریک گفته و خاطرنشان کرده است: «امیدوارم ماه رمضان فرصتی را برای نزدیک شدن صلحآمیز به یکدیگر و ساختن پلها میان تمام مردم افغانستان فراهم نماید. همچنان از تمام گروههای درگیر در جنگ میخواهم تا به این مکلفیت دینی احترام بگذارند و جنگ را متوقف کنند».
اما با آنکه ماه رمضان، ماه نیایش و درستکاری است، اما با افزایش نگرانیهای همگانی از بدتر شدن اوضاع امنیتی در افغانستان و بلند رفتن نرخ مواد اولیه در آستانه این ماه، خانوادههای افغان در شرایط سخت امنیتی و اقتصادی به میزبانی این ماه مبارک رفتهاند.
بدتر شدن اوضاع امنیتی افغانستان، اقتصاد این کشور را متأثر کرده و بر بیکاری افزوده است. در کنار آن، مردم از بلند رفتن نرخ مواد اولیه نیز شکایت دارند.

این در حالی است که بر اساس آمار اداره احصائیه مرکزی افغانستان، ۵۴.۵ درصد مردم این کشور زیر خط فقر به سر میبرند و روزگار سخت را میگذرانند.
در این گزارش به سراغ تعدادی از شهروندان کابل رفتیم و جویای احوال آنان در ماه رمضان شدیم.
ماه رمضان با دیگر ماهها فرقی ندارد
«برای ما، ماه رمضان با سایر ماههای سال فرق ندارد. خدا خراب کند کسی که این وضعیت را به وجود آورده و سفره ما مردم را از همیشه خالیتر کرده است.
ما از مجبوری مثل خیلی از خانوادهها روز میگذاریم و دم پاس میکنیم تا حداقل زنده باشیم. خلاصه برایت بگویم که برای یک خانواده کارگر سرگذر، ماه رمضان با دیگر ماهها فرق ندارد. خانواده یک کارگر روزمزد هیچ وقت نان کافی برای خوردن ندارد، چون کار نیست و پول ندارد که چیزی بخورد، از اینرو برای خانواده من و امثال من همیشه روزه است.
این ماه برای آنان سخت خواهد گذشت که همیشه سفرهیی رنگین دارند….»
نامش را نمیگوید، به سختی راضی میشود که با من خیلی کوتاه صحبت کند. او سرپرست خانواده پر جمعیتی است که شش فرزندش به مکتب میرود.
در کنار او، کارگری روزمزد ایستاده که روزها به امید یافتن کار، خانه کراییاش را در حومه شهر کابل رها کرده و سراغ کار را میگیرد، اما بنابر گفته خودش، برای آدم غریب درها بسته میشود و به آسانی کاری پیدا نمیتواند.
او میگوید که اگر در سه روز هفته کار گیرش بیاید، دنیای فرزندانش گل و گلزار میشود، و او میتواند حداقل خوراک مناسبی برای فرزندان مکتبیاش فراهم کند. با این همه، بنابر گفته خودش، مزد کارگر ساده مثل او روزانه ۳۰۰ تا ۳۵۰ افغانی است.

او با این مقدار درآمد باید بتواند برای ۶ فرزندش که دانشآموز مکتب دولتی اند، قرطاسیه تهیه کند و ماهی دو هزار افغانی کرایه خانه و ۵۰۰ افغانی پول آب بپردازد و با باقی مانده پول، مواد خوراکی ارزان گیر آورد.
نان مفت خوابگاه(لیلیه)
نبود غذای کافی و سختیهای ماه رمضان تنها به خانوادههای کارگر خلاصه نمیشود. این سختی برای دانشجویانی که در خوابگاهها(لیلیه) به سر میبردند، بیشتر میشود.
یحیی سیرت، یکی از دانشجویان دانشگاه کابل که از خانوادهاش دور است و در خوابگاه اقامت دارد، به خبرنامه میگوید: «مشکلات برای محصلانی که از خانوادهاش دور است، زیاد است، اما عمدهترین این مشکلات، مشکل نان در لیلیه است که از هر محصلی بپرسید، در این مورد خواهد گفت.
نانی که برای محصلان داده میشود، غذای ناسالمی است که ارزش و کیفیت غذایی ندارد تا بتواند نیاز بدن یک محصل، آنهم در ماه رمضان را تأمین کند.»
این دانشجو که در خوابگاه دولتی اقامت دارد، اضافه میکند: «به عنوان اولین مشکل، نان سیلویی که به محصلان داده میشود، مشکل دارد. اکثر بچهها به ناچار تنها پوست نان را میخورند و بقیه آن نان قابل خوردن نیست و ضایع میشود.
دوم؛ هر غذایی که در لیلیه برای محصلان پخته میشود، به شکلی که باید باشد، نیست. مثلا یا خام است و یا در آن روغن نمیاندازند؛ مثل لوبیایی که پخته میکند، در آخرش یا آب میاندازد که باعث شکم دردی بچهها میشود. در بعضی از مواد غذایی روغن را جدا سرخ کرده بعدا میاندازند مثل کدو و بادنجان سیاه که بیشتر محصلان گشنه ماندن را بر خوردن آن غذاها، به خاطر بدمزگی آن ترجیح میدهند.»
این دانشجوی دانشگاه کابل همچنان میگوید که شکایت دانشجویان شنیده نمیشود و اگر شود، تنها برای مدت چند روز اوضاع غذاها تغییر میکند. از همینرو، تعداد محدودی از دانشجویان که وضعیت اقتصادی بهتر دارند، از بیرون خوابگاه برایشان چپس و برگر میآورند و یا هم در داخل اتاق غذا میپزند.

وی همچنان تأکید میکند بسیاری از دانشجویانی که سالم و تندرست از خانه به دانشگاه آمده بودند، بیمار و با هزار و یک تکلیف به خانههایشان برمیگردند.
این دانشجو اضافه میکند: «بعضی از دانشجویانی که در لیلیه اند، به جای رفتن به درس، میروند سر چوک تا کار پیدا کرده، مصارفشان را پوره کنند.»
شکایت دانشجویان از کیفیت غذای تهیهشده در خوابگاه دولتی موضوع تازهیی نیست و همه ساله از غذا و شرایط صحی آن شکایت دارند.
دانشجوی دیگری که او نیز در خوابگاه است، میگوید در مدت دو سال بودنش در خوابگاه، اکثر وقتها نان خشک خورده و حتی گاهی با نان قاق گذاره کرده است؛ از اینرو برای او ماه روزه با ماههای دیگر سال تفاوتی ندارد.
معلمی تحمل میخواهد
با این حال، سختی ۱۶ ساعت روزه داری تنها بر کارگر سرگذر و دانشجو سنگین نیست. در این مطلب به پای صحبت خانم معلمی رفتیم که آموزگار یکی از مکاتب شهر کابل است.
او میگوید: «در ابتدا معلمی شوقی بود که از کودکی با آن بزرگ شدم و با پایان رساندن تحصیلاتم، معلم شدم. این شغل برایم عشق بود و هیجان و من در دو وقت کاری، آموزگار بودم، اما روزگار است و حالا مجبوریت بر آن علاقه سایه انداخته و من مجبورم برای تامین مخارج خانوادهام هم که شده، به صورت معلم کار کنم. »
این معلم که از درد کمر و دردهای استخوانی شکلایت دارد، به خبرنامه میگوید که همه ساله با تدریس در ساعت بعد از ظهر، از حال میرود و امسال نیز تصور آن برایش سخت است.
او اضافه میکند که با به خانه رسیدن، به سختی میتواند نمازش را در یک حالت نشسته بخواند. این آموزگار میگوید که دقیقا نمیداند چند ساله است، اما با توجه به تعداد فرزندانش و ظاهرش، بیش از ۵۰ سال دارد. او ریاضیات تدریس میکند و ده فرزند دارد.
اما خستگی او تنها به دلیل سنش نیست، او از خستگی و کمحوصله بودن دانشآموزان در ماه رمضان نیز میگوید و اضافه میکند: «بسیاری از دانشآموزان دختر به خصوص در گرما، با روزه گرفتن ضعیف میشوند و در مواردی هم حتی سالهای قبل ضعف میکردند. ضعف و سستی آنها سبب میشود که چندین بار درس را برای آنها تشریح کنی و از انرژیات مایه بگذاری.»

با این حال معاش این خانم آموزگار که مدرک کارشناسی از رشته علوم ریاضی دارد، به گفته خودش، هشت و نیم هزار افغانی است و این معاش در کنار معاش معلمی همسرش، به سختی کفاف زندگی خانواده دوازه نفریشان را میکند.
این در حالی است که سال گذشته یک آموزگار بهخاطر تأمین هزینههای زندگیاش، در کنار معلمی، به کار در رستورانت پرداخت.
او با ۱۵ سال تدریس در مکتب «ده دانا» در غرب شهر کابل، ۷۲۰۰ افغانی معاش داشت و با وجود بیماری شوهر، کفاف زندگی آنها را نمیکرد.
حوصله نیست
با این حال دکانداران و رانندهها نیز از گذران سخت زندگی در ماه رمضان میگویند. آنها تأکید میکنند که خیلی از مردمی که در ماه رمضان با آنها سر و کار دارند، به دنبال بهانه برای دعوا اند و با اندکترین شوخی یا برخورد تند، شروع به داد و فریاد و برپایی غائله میپردازند.