یک جوان نخبه افغانستان که در ایران زندگی میکند، توانسته با ثبت 7 اختراع به نام خودش در این کشور، از یکسو این اختراعها را به تولید انبوه برساند و از سوی دیگر، بتواند مقام سطح دو بنیاد ملی نخبگان را از معاونت علمی ریاست جمهوری ایران دریافت کند.
«نورمحمد محمدی»، مدیر عامل شرکت «پرهام نوین طرح خودرو» میگوید که تا اکنون ۱۵ محصول جدید در زمینههای موتر طراحی و تولید کرده که هفت محصول آن به عنوان اختراع به نام خودش در مراکز علمی و پژوهشی ایران به ثبت رسیده است.
این مهاجر افغانستان در گفتوگویی با روزنامه شرق ایران خاطرنشان کرده که محصولات شرکتش در داخل ایران عرضه میشود و در زمینه صادرات به کشورهای دیگر نیز اقدام کرده است.
آقای محمدی در گفتگوی جداگانه با تلویزیون دولتی ایران گفته که شرکت تحت مدیرتش در زمینه تولید سیستمهای برقی، امنیتی و ایمنی موتر نیز فعالیت دارد و در شرکت این او برای دهها شهروند ایرانی نیز زمینه کار فراهم شده است.
بخاری استندرد، برای اولینبار در جهان
یکی از جدیدترین اختراع و تولید نورمحمد محمدی، یک «بخاری استندرد» با استفاده از برق موتر است که در موترها و خیمههای مسافرتی قابل استفاده است و توانسته علاقمندان بسیاری را به دست آورد. اختراع این جوان افغانستانی برای نخستینبار در دنیا ساخته شده و نمونههای مشابه آن در بازار، با دیزل و نفت کار میکند.
آقای محمدی در مورد اختراعش میگوید: «این بخاری که با استفاده از برق موتر نیز کار میکند، قابل استفاده در تمام موترهای سبک، سنگین و همچنین خیمههای مسافرتی است و هیچ گونه خطر آتشسوزی و یا تولید گازهای مضر ندارد».
این جوان نخبه مهاجر افغانستان ضمن تأکید بر کم مصرف بودن این بخاری اضافه میکند: «این محصول حتی در صورت خاموش بودن موتر، توانایی کار کردن بین پنج تا ۱۰ ساعت را دارد و در صورت کاهش برق باطری موتر، به صورت خودکار (اتومات) خاموش میشود».
محمدی خاطرنشان کرده که استفاده از گاز و یا وسایل حرارتی غیراستندرد در داخل کابین موتر و یا خیمههای مسافرتی، خطر مرگ و یا آسیب رانندگان و مسافران را به همراه دارد و استفاده از این وسیله جدید، مانع از بروز اینگونه خطرها میشود.
مکانیک
این نخبه ۲۶ ساله افغانستانی، متولد ولایت میدان وردک افغانستان است. جنگهای داخلی افغانستان و طالبان آنها را مجبور کرد که به ایران «پناهنده» شوند. نورمحمد محمدی فقط پنجساله بود که به همراه خانوادهاش به ایران پناهنده شد. عنوانی که نورمحمد و خانوادهاش هنوز هم بعد از سالها زندگی در شهر شیراز، مرکز ولایت فارس، حتی با تأسیس یک شرکت، با خود دارد و با مشکلات و محدودیتها مهاجر بودن دست به گریبان اند.
خانواده محمدی در ابتدای ورود و اقامت در ایران در یک گاراژ موتر به عنوان نگهبان اقامت گزیدند؛ محلی که با سختیهای بیشمار، محل زندگی، بازی و کار محمدی بوده است.
او از کودکی در بین موترهای قدیمی که محتاج تعمیر بودهاند، بزرگ میشود. محمدی فقط ۱۳ سال داشت که بهعنوان شاگرد مکانیک در همان گاراژ مشغول به کار تعمیر موتر شد.
او برای حمایت اقتصادی خانوادهاش مجبور بود که کار کند. با همه این سختیها، محمدی به امید روزهای بهتر، روزها کار میکرد و شبها در مدارس شبانه درس میخواند.
محمدی با هزار زحمت، وقتی دیپلمش را گرفت، با سپری کردن کانکور سراسری ایران به دانشگاه علمی ـ کاربردی شیراز راه یافت و توانست لیسانس مکانیکش را بگیرد.
او از رشته انجنیری مکانیک موتر از دانشگاه آزاد علمی کاربردی ولایت فارس ایران سند فراغت به دست آورده و تخصص وی، طراحی، تولید و نصب قطعات جدید موتر) است و بسیاری از اختراعات خود را به مرحله تجاریسازی رسانده است.
او بعد از فراغت هنوز هم کار مکانیکی میکرد؛ کاری که در سال ۱۳۹۱ او را به سمت یک نوآوری سوق دارد . او توانست اولین اختراعش را ثبت کند.
این نخبه مهاجر میگوید: «ثبت اختراع من در سال ۹۱ صورت گرفت و سال ۹۳ تجاریسازی شد؛ پس از این موضوع، به همین ترتیب طراحیها و اختراعات من نیز افزایش یافت.»
این جوان موفق افغانستانی اضافه میکند: «بعد از ثبت اولین اختراع با بنیاد ملی نخبگان آشنا شدم و با توجه به تأیید طرح من توسط این نهاد، موفق شدم در کانال تجاریسازی بیفتم و اولین اختراع خود را در همان سال تجاریسازی نمایم.»
محمدی آغاز علاقهمندی خود به این حرفه را اینگونه بیان میکند: «شروع کار من از ۱۳ سالگی یعنی سال ۸۳ شروع شد که در یک تعمیرگاه موتر مشغول به کار شدم و به سبب علاقهیی که در این رشته داشتم، به موضوع نوآوری و اختراعات نیز روی آوردم. طرحهایی که من به کار میگیرم، در بخش سیستم امنیتی موترها میباشد؛ بعد از ثبت اختراع خود، توانستم در پارک فنآوری پارس، آن یک اختراع را به هفت اختراع تبدیل کنم که هم اکنون هر یک از این هفت طرح تجاریسازی شده و محصولات آن در تیراژ بالا در سراسر ایران ارائه میشود.»
نورمحمد محمدی، نخبه مهاجر افغانستانی میگوید: «خوشبختانه در حال حاضر با تجاریسازی این طرحها، یک شرکت دانش بنیان قوی در پارک فنآوری پارس دایر کردیم که موفق به اشتغالزایی برای ۵۰ نفر از شهروندان ایرانی و افغانستانی شده است.»
روزهای دشوار مهاجرت
محمدی به آسانی به این موفقیتها دست نیافته است. او از کودکی در بخش مکانیکی موترها کار کردهاست. او علم و تجربهاش را آمیخته و موفق شده که در این زمینه از خود نوآوری داشته باشد.
درسال ۱۳۹۱ با آنکه او از دانشگاه مدرک داشت و در کنار آن یک مخترع بود، اما هنوز هم در مکانیکی کار میکرد و بنابر گفته خودش، هفتهیی ۲۰ هزار تومان حقوقش را برای تأمین هزینههای رفت و آمد برای ثبت اختراعاتش ذخیره میکرد.
او برای ثبت هر اختراعش با مشکلات بسیار مواجه بوده است. او در گفتوگو با روزنامه شرق ایران گفته که برای ثبت هر اختراعش، میبایست از شیراز به سوی تهران میرفت و به دلیل نداشتن شناسنامه، نمیتوانست اتاق اجاره کند، زیرا خیلی از مسافرخانهها و هتلها بدون شناسنامه به وی اتاق اجاره نمیدادند.
در سالهای بعد ۹۰، هنوز هم مدرک اقامتی او کارت پناهندگی(آمایش) بود؛ کارتی که هنوز هم مدرک هویت پناهندگی را دارد.
با این حال، کارت او با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی و نوآوری، کارت کارگری است. به دلیل اینکه برای مردان مهاجری که بالای ۱۸ سال سن داشته باشند، کارت پناهندگی در صورت دریافت کارت کارگری تمدید میشود. آن موقع او بهعنوان کارگر مکانیک کارت کارگری میگرفت. حالا او مدیرعامل یک شرکت در پارک علم و فنآوری فارس است. نام او و شرکتش هر سال در گزارشهای این پارک بهعنوان یکی از نمونههای موفق آورده میشود، اما در کارت اقامت او، عنوان مخترع یا مدیرعامل ثبت نشده است. او به نظر وزارت داخله و وزارت کار هنوز هم یک کارگر مکانیک است.
این جوان موفق افغانستانی مقیم ایران، به سختیهای مهاجرت اشاره میکند و میگوید: «داشتن کارت آمایش یا در کل تابعیت افغانستان برای بنده در ایران محدودیتهای فراوان و بیشماری داشته و متأسفانه خواهد داشت، با کارت آمایش امکان سفر به خارج از کشور را به هیچ عنوان ندارم. چندین بار اختراعات بنده برای حضور در جشنواره اختراعات آلمان، کرهجنوبی و کرواسی تأیید شد؛ ولی چون کارت آمایش داشتم، نتوانستم به هیچکدام از این جشنوارهها بروم. کسی که کارت آمایش دارد، ممنوعالخروج از ایران است. از یک طرف ایرانی نیست و از طرف دیگر حق خارجشدن از ایران را هم ندارد.»
با این حال او میگوید که تلاش و پشتکار رمز غلبه بر این مشکلات است. محمدی در مورد شرایط زندگیاش اضافه میکند: «برای افراد پناهنده، فضا کمی سخت است و محدودیتهای زیادی وجود دارد. نسل اول مهاجران که وارد ایران شدند، با سختیهای بیشتر گرفتار بودند و به ناچار از تحصیل بازماندند و مجبور شدند به مشاغل سخت روی بیاورند، اما نسلهای بعدی مهاجرین به تحصیل و دانشگاه روی آوردند و فضای کنونی جامعه مهاجرین خیلی بهتر شده است، اما با این حال برای من هم محدودیتها وجود داشت. مثلا
برای تردد در هر استان باید مجوز بگیریم و مبدأ و مقصد را تعیین کنیم، یا هنگامیکه برای تجاریسازی طرح خود اقدام میکردم؛ برای ورود به پارک فنآوری پارس مشکلاتی وجود داشت که با پیگیریهای مداوم از نهادهای مختلف رفع شد، اما با این وجود، راههای زیادی برای موفقیت وجود دارد و نباید دست روی دست گذاشت، باید تلاش کرد، قوانین و چالشها را بررسی کرد تا به هدف رسید».
بنابر گفته این مهاجر افغانستانی مقیم ایران، او به عنوان مهاجر از بسیاری از حقوقها در این کشور محروم است. او میگوید: «با کارت آمایش امکان سفر به استانهای دیگر را بدون اخذ مجوز ندارم. من هر ماه باید در همایش، جشنواره یا نمایشگاههای اختراعات در شهرهای مختلف حضور پیدا کنم، ولی با وجود قوانین دستوپاگیر دریافت مجوز بینشهری، از فرصتهای بسیاری جا میمانم. با کارت آمایش نمیتوانم گواهینامه رانندگی دریافت کنم! حدود سه سال پیش بعد از بررسی شرایط بنده بهعنوان یک مخترع در حوزه موتر، با هماهنگی اداره اتباع وزارت داخله و با مجوز پلیس پاسپورت تهران، امکان صدور گواهینامه برایم فراهم شد، اما وجود کارت آمایش باعث شد مسئول دیگری در یک شهرستان کوچک، بهسادگی گواهینامه را بدون توجه به مدارک و مستندات قابلمشاهده و استعلام ضبط کند و آن را به من پس ندهد، آنهم بدون اینکه تخلفی از من سر بزند. من حتی نمیدانم برای گرفتن گواهینامهام باید به چه کسی شکایت کنم. حق من افغان با کارت آمایش در خیلی از دادگاههای حقوقی دیده نمیشود و در انجام روند پرونده و نحوه صدور رأی، افغانبودنم بهصورت غیرمستقیم تأثیر بسیار دارد».
محمدی ادامه داد: «با کارت آمایش امکان دریافت کارت عابر بانک را در بعضی از بانکها ندارم و حتی افتتاح حساب در بعضی از بانکها برایم انجام نمیشود. من افغان بهحدی بیارزشم که حتی یک مؤسسه آنهم وابسته به ارگان دولتی، از پرداخت مبلغ سپرده خودم اجتناب میکند. من کار میکنم، شرکت تأسیس کردهام، محصول دانشبنیان تولید میکنم و آن را به فروش میرسانم. پولهایم به حساب بانکیام میرود، اما وقتی میخواهم از پولم استفاده کنم، آن را به من نمیدهند. عابربانک حق اولیه هر دارنده حسابی در بانکهای تمام جهان است، اما عابربانک را از من دریغ میکنند!»
اشتیاق خدمت به وطن
نورمحمد محمدی یک مخترع است. یک نخبه که بنیاد ملی نخبگان ایران هم با اعطای مقام سطح دوی خود به او، تأییدش کرده است، اما حق شرکت در نمایشگاه دستآوردهای فنآورانه ایران در خارج از مرزها را ندارد. او یک بار برای شرکت در یکی از نمایشگاههای خارجی تصمیم گرفت دیگر پناهنده ایران نباشد. تصمیم گرفت که برود و دوباره تبعه افغانستان شود. شاید کشور محل تولدش حمایت بیشتری از او کند. با پاسپورت افغانستان حداقل میتوانست در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کند و خودش را به جهانیان معرفی کند.
اما او در ایران بزرگ شده بود، در ایران اختراعاتش را به ثبت رسانده و موفق به تأسیس یک شرکت شده بود. در ایران بود که کار و تولید میکرد. شرکتش تازه پا گرفته است. اگر او صاحب پاسپورت میشد، دیگر ادامه حضورش در ایران تضمین نمیشود. با کارت آمایش او تحت حمایت کمیشنری عالی سازمان ملل در امور پناهندگان بود. میدانست که با حمایت این کمیشنری هر سال مجوز حضورش در ایران را تمدید میکند، اما اگر برمیگشت به تابعیت افغانستانیاش… دیگر هیچ تضمینی بر ادامه حضورش در ایران نبود. ممکن بود شش ماه دیگر ویزای حضورش در ایران تمدید نشود و تمام زحماتش برای اختراعات و شرکتش هدر برود».
او میگوید: «ناپایداری دردناک بود. برای دستیابی به موفقیت در اشتغالزایی برای یک فرد ایرانی شاید دور از انتظار نباشد، ولی این موضوع برای یک مهاجر خیلی میتواند گران تمام شود، آنهم بدون هیچ تضمینی برای ادامه فعالیت او. در تمام این مسیر حمایتها و کمکهای بسیاری را از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران شاهد بودم که تماما قابلتقدیر و تشکر است، اما متأسفانه در بعضی از موارد امکان پایداربودن آنها وجود ندارد! مانند صدور گواهینامه رانندگی که با مجوز پولیس اطلاعات و پولیس راهور تهران صورت گرفت، ولی بعد از مدتی بدون توجه به سابقه صدور، توسط مسئول دیگری در شهرستان باطل شد».
همین ترس از ناپایداری و از دسترفتن همهچیز باعث شد او عطای پاسپورت افغانستان را به لقایش ببخشد و تن بدهد به زندگی محدود با کارت آمایش… .
با این وجود، در حالی که خیلی از شرکتهای خارجی خواهان اختراعات او هستند، اما محمدی برای عرضه محصولاتش به افغانستان، دنبال بازاری برای عرضه است، تا بتواند ثمره زحمت و دانشش را در کشور خودش عرضه کند و نامی برای افغانستان باشد.
او میگوید؛ با آنکه اوضاع امنیتی افغانستان خوب نیست، در صورت آرام شدن آن، میخواهد از داشتههایش به افغانستان عرضه کند تا کشور مجبور نباشد اختراعات او را از کشورهای دیگر به دست آورد.
این جوان خلاق افغانستان میگوید، در صدد آن است که سفارت افغانستان در تهران با او همکاری داشته باشد، تا بتواند فنآوری تولید کرده خودش را به افغانستان بیاورد و به سهم خودش، کاری برای اشتعالزایی در افغانستان انجام دهد.
افزودن دیدگاه