در شب 21 رمضان پس از آن که مسجد جامع الزهرا مورد حمله انتحاری قرار گرفت، برای مدتی عکسهای از جسد بی جان یکی از خادمان مسجد به عنوان جسد انتحاری در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و بسیاریها به او به خاطر آن که فکر میکردند حمله کننده انتحاری بوده توهین کردند و ناسزا گفتند. اما این مرد، از خادمان داوطلب مسجد جامعه الزهرا و یکی از مومنین بوده است.
عبدالله نبیزاده فراش مسجد الزهرا جزء پنج تنی بود که در حمله انتحاری بر این مسجد در آغاز شب دوم قدر شهید شد و خانواده او همانند خانواده دیگر قربانیان این حمله انتحاری به خون نشستند. این مرد با آن که خود جزء از هیئت امنای مسجد الزهرا بوده، اما به عنوان فراش در این مسجد همه ساله در مناسبتهای مختلف مذهبی خدمت میکرده است.
گریبان گیر انتحاری
زمانی که یکی از انتحار کنندگان میتواند خود را داخل محوطه مسجد الزهرا برساند پیش از این که انتحار نماید با عبدالله نبیزاده مواجه میشود. برخی از افرادی که در این صحنه حضور داشته از نبیزاده به عنوان کسی یاد میکند که از کشتار بیشتری در فضای مسجد جلوگیری نموده و مانع انتحاری میشود. در این زمان است که انتحاری خود را در داخل آشپزخانه مسجد منفجر میکند و عبدالله نبیزاده جزئی کسانی است که بخشیهای زیادی از بدنش در این انفجار از بین میرود.
برادرش میگوید که جسد این فراش مسجد الزهرا قابل تشخص نبوده و آنان توانسته اند تنها از لباسش، او را شناسایی نمایند.
جسد به جا مانده از عبدالله نبیزاده تا پاسی از روز جمعه، جسد انتحاری گفته شده بود؛ اما خانواده نبیزاده دو روز قبل، اعلام کردند که عکسهای که از جسد منتشر شده، مربوط به عبدالله نبیزاده بوده؛ آنان در عین حال فاش کردند که او فراش و خادم مسجد الزهرا بوده است.
حاجی محمد زمان نبیزاده برادر عبدالله نبیزاده با ابراز تاسف از نوع رویکرد شهروندان کابلی نسبت به مسائل و پیش فرضهای آنان در باره مسائل در شبکههای اجتماعی به خبرنامه گفت که از مردم گلایه دارد که شهید و قهرمانی که جانش را بهخاطر مردم از دست داده، پیش از تشخیص و تایید، انتحاری خطاب شده و بر او نفرین فرستاده اند.
آقای محمد نبیزاده گفت که “عکس از پیکر برادرم را مردم در شبکههای اجتماعی دست بدست کرده و او را انتحاری خطاب کرده به او نفرین فرستاده اند.”
عبداالله نبیزاده عضوی از هیت امنای مسجد جامعالزهرا بوده و از زمان تاسیس این مسجد در آن فراشی میکرد.
آقای نبیزاده میگوید که “در ابتدا عبدالله و دیگر برادرانش در مسجد جامع خاتم انبیا فراشی میکردند و بعد از آن که مسجدجامع الزهرا تاسیس شد، برادرانم برای رضای خدا خدمت مردم را در این مسجد شروع کردند.”
برادران ناپیدا
محمد زمان نبیزاده دقایقی پس از آن که صدای انفجار مهیبی را میشنود، از حمله انتحاری بر مسجد الزهرا آگاه میشود. او همانند بسیاری از کسان دیگری که اقاربشان در این مسجد حضور داشته، نگران میشود و سراغ بردارانش را میگیرد که در مسجد بودند.
او به صورت مستمر تلاش میکند که خبری از دو برادر فراش خود را بگیرد. اما تلاشهایش جواب نمیدهد و هیچ یک از برداران تماسهای تلفنی را جواب نمیدهند.
محمد زمان نبیزاده میگوید که “آن شب، شب قدر داشتیم و بعد از خاموش بودن گوشی برادرانم در مسجد رسول اکرم اعلامیه دادیم و همه اهالی مسجد در جستوجوی برادرانم شدند. شفاخانهها را گشتند، حدود ساعتهای دوازده و نیم بود که از تلفن رجب زنگ آمد و گفت که او زخمی شده است.”
اولین برادر زخمی پیدا میشود. حاجی زمان خوشحال میگردد که یکی از برادرانش زنده است و امید دارد که برادر دیگرش نیز پیدا شود. پسر خود را سراغ برادر زنده اما زخمی اش میفرستد. به خاطر این که جراحات برادرش سطحی بوده، او از بیمارستان مرخص میشود و همراه با پسر برادرش به سوی خانه راه میافتد. پسر حاجی زمان میگوید که در راه منزل بوده که یکی از مسولان سابق پولیس حوزه ششم امنیتی با او تماس میگیرد و میخواهد تا به طب عدلی مراجعه کند.
محمد زمانی نبیزاده میگوید که “زمانی که از پسرم خبری نشد به او تماس گرفتم و دیدم که گریه میکند. از او پرسیدم که کجا هستی؟ پسرم جواب داد که بالای سر کاکایم در طب عدلی هستم و آن زمان ساعت یک و نیم شب بود.”
حاجی زمان نیز به عمق فاجعه پی میبرد و سراغ برادر شهیدش را میگیرد. میگوید که صورت برادرش غیر قابل تشخیص بوده و او را از لباس و پاهایش در طب عدلی، تشخیص داده اند.
او میگوید که برادرش را به دلیل جراحت بسیار، نتوانسته غسل دهد و با تیمم تدفین کرده و به خاک سپرده است.
فراش الزهرا
عبدالله نبیزاده 53 ساله، چهار فرزند دارد؛ یک دختر و سه پسر. دخترش ازدواج کرده و یکی از پسرانش در ترکیه به سر میبرد و دیگری مهاجر اسپانیاست. کوچکترین فرزندش علی نبیزاده نوجوان 16 ساله و ورزشکار است.
همسرش دو سال پیش وفات میکند. او ناچار برای ادامه زندگی برای بار دوم ازدواج کرده و از خانم دومش فرزندی ندارد. خانم نبیزاده در غم از دست دادن شوهرش نشسته است. خانواده این خادمان مسجد در خون نشسته اند. زن او از آینده زندگی اش نگران است و این که نمیداند بدون شوهر چگونه سر کند.
محمد زمان نبیزاده برادرش را فراش 15 ساله راه خدا میداند که به صورت داوطالبانه برای مسجد خدمت میکرده. او در غم و سوگ از دست دادن برادرش نشسته است. برای رهبران حکومت وحدت ملی افغانستان حرفی ندارد. اما از ارگانهای امنیتی این کشور به خاطر عدم تامین امنیت شهروندانش به شدت انتقاد میکند و میگوید که “از سران حکومت وحدت ملی هیچ خواستی ندارم؛ از ارگانهای امنیتی گلایه دارم .”
او در حالی که در سوگ برادرش میگرید میگوید که “او مردم اگر امنیت مردم را گرفته نمیتوانید، استعفا دهید. تا به کی فرزندی را یتیم، زنی را بیشوهر و مادری را بیفرزند میکنید، من دیگر تحمل از دست دادن برادرانم را ندارم.”
داوطلبان فراشی
در میان شیعیان ارائه خدمات داوطلبانه در جریان مراسمهای مذهبی و دینی به شدت پسندیده بوده و باورها بر این است که این گونه خدمات پاداش معنوی بالایی دارد. از این رو برای فراشی در جریان مراسمهای مذهبی-دینی، افراد زیادی داوطلب میشوند و بعد به قید قرعه، از میان داوطلبان فراشان انتخاب میشوند.
افرادی که به فراشی داوطلب میشوند، بنا بر نیت خود شانس خدمت به مساجد و مکانهای مذهبی را مییابند. اکثر این خادمان داوطلب، برای برآورده شدن حاجتهای شان فراشی میکنند و در راه فراشی زحماتی زیادی را متقبل میشوند.
به باور مردم فراشی و خدمت مردم بهخاطر رضای خدا و با خلوص نیت، ثواب برابر با جهاد را دارد.
یکی از فراشان میگوید که هشت سال است در شماری از مساجد پرجمعیت در هر فرصتی فراشی کرده و این کار را بهخاطر آن انجام داده که مشکلات زندگیاش حل شود و همچنان در دنیا و آخرت سعادتمند و آبرومند باشد.
او میگوید که از هیچ چیز و هیجکس نمیترسد و تا زمانی که زنده است خدمت مردم را میکند و چه بهتر که در مسجد خدمت نمازگزاران خدا را نماید.
اما یکی از این فراشان آفتاب عمرش در این راه غروب میکند. او تنها قربانی انتحار شب دوم قدر امسال نیست. همزمان با او یکی از بزرگان دیگر شیعه این کشور و شماری از افراد دیگر نیز از بین میروند. با این حال، عبدالله نبیزاده با آن که شناخت زیادی در باره اش نبوده، اما به عنوان یک فراش همواره در درون خانواده و اجتماع نزدیک خود مورد حرمت بوده و به نظر میرسد یکی از افتخارات بزرگ این خانواده مذهبی در راه خدمت به مذهب و دین، خواهد بود.
افزودن دیدگاه