این طبیعت خانمها است که تحفه گرفتن را دوست دارند. تحقیقات نشان داده که خانمها بیشتر از آقایان به گرفتن تحفه خوشحال می شوند. احتمالن همین علاقه شدید خانمها به گرفتن تحفه سبب شده که چیزی به نام بردن عیدی در روزهای مناسبتی برای دختران از سوی خانواده نامزدش رسم شده باشد.
هر چند اکنون این کار تبدیل به یک فرهنگ شده است و کم کم این فرهنگ جایش را به یک رقابت می دهد که در بسیاری موارد مشکل ساز نیز می شود. مردم در افغانستان به دلیل باورمند بودن شان به سنت های قدیمی، این مساله را خیلی جدی می گیرند و در هر عید و یا سال نو، خانواده پسر مکلف است، مقدار زیاد از لباس، طلا و خوردنی های رنگ رنگ، برای خوش حال ساختن نامزد پسر شان، به خانواده دختر تقدیم کنند. این کار با یک رسم و برنامه خاص انجام می شود.

رسم عیدی بردن
خانوادههای که پسر نامزد شده دارند، در هر عید از جمله عید سعید فطر، عید سعید قربان و عید نوروز به خانهی عروس آیندهای شان عیدی میبرند. مواد اصلی عیدی یک جوره لباس مکمل با وسایل آرایش، کیفک دستی و دو یا سه جوره چپلی میباشد. بیک یا کیفک دستی و چپلیها باید با رنگ لباس همخوانی داشته باشند. در کنار لباس، کیک و کلچه عیدی، میوه تازه، میوه خشک و خینه هم از جمله ضروریاتی است که باید آماده شود. بر علاوه اینها، خوردنی ها مانند ماهی پخته شده، جلیبی و برخی مواد خوراکی دیگر نیز، شامل عیدی می باشد.

خانواده داماد، عیدی را با جمعی از اعضای فامیل که بیشتر دختران جوان باشند 2 یا 3 روز قبل از عید، با هماهنگی خانواده عروس، در یک برنامه ویژه با ساز و سرود و رقص به خانه عروس میبرند. در مقابل خانواده عروس نیز، به طور ویژه از فامیل داماد پذیرایی میکند. در پایان محفل خانوادهی عروس تحفهیی را که برای داماد تهیه کرده در خمچههای خالی شده می گذارند و به خانواده داماد میدهند. تحفه داماد، معمولن یک دست دریشی با یخنقاق و نکتایی و یا پیراهن تنبانهای یخن دوزی شده می باشد.
تحفه های که برای عروس برده میشود، تک تک از خمچهها کشیده شده و به مهمانها نشان داده میشود. این برنامه عمدتن با رقص و پایکوبی به همراه است.
البته برخیها نیز هستند که نه تنها برای عروس، بلکه برای تمام اعضای خانواده عروس لباس میگیرند. این امر بیشتر از روی رقابت صورت میگیرد. این خانوادهها، برای عروس شان به جای یک سیت لباس، چندین سیت میگیرند و در مقابل فامیل عروس نیز نمیخواهد از فامیل داماد کم بیاید.

تجمل گرایی
در سالهای اخیر، عیدی بردن بیشتر تبدیل به یک مساله تجمل گرا شده است. نوعی رقابت جایش را به صمیمت داده است. هر چیزی که برای عروس گرفته میشود، باید جداگانه و با دیزاین خاص بسته بندی شود. حتا میوه های تازه و خشک را نیز باید گل بزنند. تازه جای گل های مصنوعی را گل های تازه گرفته که قیمتش به مراتب بیشتر است.
چیزی قابل توجه این که، در هنگام عید، کار گل فروشان به شدت رونق میگیرد و کنترولی هم در قسمت قیمت ها نیست و قیمت های گل با وجود فروش زیاد، بالا می رود. این تحفه ها باید به شکل بسیار ظریف و هنرمندانه بسته بندی شود، کاری که شاید خود خانواده ها نیز می توانند آن را انجام بدهند؛ اما به دلیل رقابت یا مسائل دیگر با دیگر خانواده ها، باید یک گل فروش این کار را انجام بدهد.
تمام این همه مصارف صرف برای تحت تاثیر قرار دادن طرف است و این که نشان بدهند خانواده داماد به شدت با سلیقه و خوش ذوق اند و به دختر که عروس شان می شود، اهمیت قایل اند.

تفاوتها در بردن عیدی
خانوادههای ثروتمند به جای یک جوره چندین جوره لباس مانند شراره، ساری، پنجابی، ماکسی و … به خانه دختر میبرند. یا هم اکثرن به جای لباس، جواهرات قیمتی را انتخات میکنند مانند انگشتر طلا، یا چوری، کمان یا ماتیکه طلا، برای عروس شان می برند
اما اکثر مردم در شهرها و یا ولایات که اقتصاد مناسب ندارند، تلاش میکنند با داشتههای مناطق شان کنار بیایند و اگر قرار باشد میوه تازه و یا خشک نیز در کنار لباس ببرند، از باغ های شان چیده و عیدی می برند.
در کابل و کلان شهرهای دیگر افغانستان نیز، مردمان فقیر و بی پول زیاد اند که اکثرن به دلیل نداشتن اقتصاد خوب، از تجمل گرایی خود داری می کنند. اکثر کلچه و یا شیرینی باب خشک را خود شان در خانه آماده میکنند، این گونه جلو مصارف بیش از حد را می گیرند.

هزینه های هنگفت
عیدی بردن برای عروس در سالهای اخیر، همواره در قطار مصارف هنگفت و کمر شکن قرار گرفته است. مصارفی که از یک احترام تبدیل به یک رقابت شده است و خانوادهها برای رو سرخ ماندن در میان خانواده های اقوام و نزدیکان، باید به قیمتی عیدی خوب و به قول خود شان آبرومندانه ببرند. آن طرف هم اگر گاهی دختر و یا خانواده دختر افرادی با درک بالا باشند که این مشکل تا جای حل هست.
اکثرن جوانان پس از عروسی روزگار خوبی ندارند. بیشتر شان که از خانواده های متوسط و یا فقیر اند، قرضدار و منت بار تا چند سال باقی می مانند. انرژی که روی ساختن یک زندگی متمرکز سازند، روی پرداخت قرضهای متمرکز می سازند که در نتیجه عروسی متحمل شده اند.

یا گاهی هم بیشتر جوان ها سن ازدواج شان می گذرد. بی پولی و فقر سبب می شود تا سالها ازدواج نکنند و احتمالن بسیاری دچار افسردگی های شدید نیز از این ناحیه می شوند.
یا مثلن زمان نامزادی شان به درازا می کشد و همه ساله سه – چهار بار باید مصارف هنگفتی را متحمل شوند و عیدی ببرند و یا مصارف دیگری که در جامعه و فرهنگ افغانستان به آن اهمیت داده می شود.