خبر کشته شدن ملا منصور در پاکستان شاید برای خیلیها از جمله اسلامآباد شوکهآور بود. آمریکاییها اعلام کردهاند که خبر حملهی هواپیماهای بدون سرنشین بر موتر حامل ملا منصور را به مقامات افغان و پاکستانی ابلاغ کردهاند. این بدان معنا است که آمریکاییها اطلاعات استخباراتی خود را در این زمینه با پاکستان در میان نگذاشته بودند. علاوهبرآن، پنتاگون گزارش داده است که فرمان این حمله را باراک اوباما رییس جمهور آمریکا شخصا صادر کرده بود.
قتل اسامه بن لادن در داخل خاک پاکستان و در نزدیکی دانشگاه ارتش آن کشور در راولپندی، تنها موردی بود که پیش از این، آمریکاییها اعلام کردند که پرزدنت اوباما بهشخصی فرمان حمله را صادر کرده بود و از آن نظارت کرده بود.
جان کری نیز سخنان معناداری را دقایقی پس از آن اعلام داشت که ریاست امنیت ملی افغانستان کشته شدن ملا منصور را تأیید کرد.
وزیر خارجه آمریکا چهار پیام واضح را در بارهی کشته شدن ملا منصور داد که میتواند در سطح کلان یک تحلیل استراتژیک از تغییر در دیدگاه واشنگتن نسبت به شورشیگری در افغانستان حکایت کند.
کری گفت که: «منصور به صورت آنی و مداوم نیروهای آمریکا در افغانستان، شهروندان افغان و نیروهای امنیتی افغان و اعضای حمایت قاطع را تهدید میکرد.»
«این یک پیام واضح را به دنیا میرساند که ما با شرکای افغان مان میایستم.»
«صلح چیزی است که ما میخواهیم، منصور یک تهدید به این تلاشها بود.»
«او در عین حال علیه مذاکرات صلح و روند مصالحه بود، اکنون زمانی آن رسیده است تا افغانها جنگ را تمام کنند و برای یک آیندهی واقعی در کنار هم بیستند.»
باتوجه به آنچه که این دو دولتمرد ارشد آمریکایی در بارهی مرگ منصور گفتهاند، تصویر بزرگتری در بارهی آیندهی استراتژی آمریکا در حوزهی شورشیگری در افغانستان مطرح میشود. این که آیا این تغییر در استراتژی آمریکا میتواند جواب دهد، بستگی به نحوهی برخورد پاکستان دارد.
آمریکاییها به نحو غیرمستقیم دو پیام را با کشتن منصور به پاکستان دادهاند.
اول این که: عناصر مخل صلح و مخالف مصالحه را از میان بر میدارند. کشتن منصور نمونهای از این عزم قاطع است. دولت افغانستان باید این اقدام آمریکا را برای کشتن رهبران طالبان افغانستان در پاکستان به فال نیک گیرد و آن را تشویق کند.
دوم این که: اختر منصور در پاکستان کشته شده است و آمریکا او را مخالف صلح میدانست. پس با این اقدام واشنگتن به پاکستان اعلام داشته است که در امر مصالحه جدی است و اسلامآباد باید همکاری کند.
اما اکنون توپ در میدان پاکستان است. میتوان در روزهای آتی آینده رویکرد پاکستان نسبت به حمایت از طالبان و یا حمایت از مصالحه را به وضوح دید. در صورتی که پاکستان از یک رهبر میانهرو برای جانشینی منصور حمایت کند، میتوان نسبت به تغییر دیدگاه در پاکستان و امر مصالحه در افغانستان امیدوار شد؛ اما در غیر آن، پاکستان استراتژی خود را در قبال حمایت از شورشیان افغان همچنان ادامه خواهد داد.
اما سوال اساسی این است که افغانها باتوجه به فرصت پیشآمده و تغییر جو در واشنگتن از این وضع تا چه میتوانند در راستای امنیت بیشتر افغانستان استفاده کنند.
این مقاله برای خبرنامه نگاشته شده و دیدگاههای که در آن آمده، مختص نویسنده آن میباشد و لزوما بازتاب سیاست نشراتی خبرنامه نیست.
افزودن دیدگاه