نزدیک به چهار سال است که هراز گاهی در شبکههای اجتماعی در افغانستان کمپینِ به رسمیت شناختن هویت زنان تحت عنوان «نام من کجاست؟» شکل میگیرد، اما پس از مدتی کمرنگ میشود. اخیراً این کمپین دوباره شروع شده و اینبار تا صحن مجلس نمایندگان پیش رفته است. چنانچه خان آقا رضایی، رییس کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندگان در صفحهی توییتر خود نوشته است؛ «شماری از نمایندگان مردم، خواستار درج نام مادر در تذکره تابیعت شدند. رییس مجلس در جمعبندی وقت امتیازی به کمیسیون امنیت داخلی وظیفه سپرد تا طرح تعدیل را برای درج نام مادر در تذکره آماده کند.کمیسیون به زودی طرحی را در این مورد آماده نموده و به مجلس برای رای تایید، پیشکش میکند.»
براساس آمار رسمی اداره احصائیه و معلومات افغانستان، از مجموع 32 میلیون نفوس افغانستان، 15 میلیون، یعنی نصف نفوس این کشور را زنان تشکیل میدهند. زنان در افغانستان با مشکلات زیادی مواجه است که از آنجمله چالشهای ساختاری برای زنان مشکلات زیادی را خلق کرده است. چنانچه زنان افغانستانی در بسیاری از عرصهها حضور دارند، اما حضورِ فاقد هویت و رسمیت قانونی؛ به طور مثال، زنان در بازار کار روستایی حضور فعال دارند. زنان در جوامع روستایی بخشی از چرخه تولید را پیش میبرند و مدیریت امور منزل که اقتصاد معیشتی جوامع روستایی بیشتر مرتبط به امور منزل است، کاملاً بر دوش زنان است. اما با اینحال، این نقش و حضور زنان در بازار کار روستایی به رسمیت شناخته نشده و زنان با هویت خود شان در بازار کار ظاهر نمیشوند، بلکه در نهایت صاحب درآمد کار خود نیستند. با اینهمه، مسئلهی اصلی در این یادداشت گمنامی زنان در افغانستان است. طوریکه اکنون یکی از عادیترین و در عینحال مهمترین مسئله همین گمنامی زنان مستقل در تذکره هویت فرزندان شان است.
طنز تلخِ گمنامی زنان در افغانستان
چند سال قبل برایم خودم وبلاگ ساخته بودم و میخواستم روی وبلاگم یک نام خوب بگذارم، به یکی از دوستانم که نویسنده شناخته شده و دارای چند اثر مکتوب است، پیام گذاشتم که یک نام برای وبلاگم پیشنهاد کند. او با یک شوخی پاسخم داد؛ «وبلاگ و دختر چه نیازی به نام دارد؟!» از او پرسیدم که چطور؟ نوشت که؛ دخترها وقتی متولد میشود تا وقتی که جوان میشوند به نام «دختر فلانی»، و البته در نوجوانی بیشتر به نام «خواهر فلانی» شناخته میشوند. وقتی نامزد شد و ازدواج کرد، به نام «همسر فلانی» میشناسند. وقتی فرزندی به دنیا آورد و مادر شد، به نام «مادر فلانی»، و همینطور وقتی فوت کرد، روی سنگ قبرش مینویسند؛ «حاجیه مادرکلان فلانی»، بنابراین نیازی به نام ندارد. شوخی او عین واقعیت جامعهی ما در قبال هویت و نام زنان است. در گذشتهی تاریخی افغانستان اینگونه نبوده است و زنان حضور فعال در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشتهاند، اما به مروز زمان، زنان بیش از همه آسیب دیده و مشخصاً نام زنان را قرآئتهای دگم و بنیادگرایانه از آموزههای مذهبی در تبانی با عنعنات افغانی و مسئلهی ناموسبودن زنان برای مردان، از هویت انسانی شان ربوده و در کنج خانهی غیرت مردان حبس کرده است.
کاربُرد نام مادر تذکره تابعیت فرزند
یکی از کاربران در صفحهی توییتر نوشته است؛ «تلاش برای درج شدن نام مادر در تذکره فرزند فقط یک کمپاین نمادین برای «احترام به مادر» نیست. بلکه درج شدن نام مادر در تذکره کارکردهای حقوقی و بروکراتیک نیز دارد. افغانستان که معمولا پدر نباشد، مادر برای فرزندش پاسپورت گرفته نمیتواند.» در همین رابطه تجربهی یکی از زنان مستقل را پرسیدم که با چنین مشکلی مواجه شده است.
زهرا یگانه، فعال حقوق زن و مسوول خانه سبز افغانستان، در گفتگو با خبرنامه، از تجربهاش در مورد عدم درج نام مادر در تذکره هویت فرزندش گفت؛ اینکه سه سال قبل، وقتی دخترش هنوز هفده ساله بوده، به ریاست پاسپورت مراجعه میکند تا به «پریسا» دخترش پاسپورت بگیرد. اما کارمند اداره پاسپورت به بانو یگانه میگوید که باید تذکره پدر دختر را بیاورد تا برایش پاسپورت بدهد. چنانچه بانو یگانه قصه کرد؛ «تمام کارها را طی مراحل کردم، وقتی به آخرین مرحله رسیدم، به من گفتند که تا پدرش نباشد ما پاسپورت داده نمیتوانیم. به من گفتند که برو پدرش را بیاور. گفتم که از پدرش جدا شدهام و متأسفانه پدرش فوت شده. گفت برو پدر کلانش را بیاور، گفتم آنها در هرات هستند، اینجا نیستند. گفت برو کاکای پدرش را بیاور، گفتم کاکای پدرش هم نیست، من مادرش هستم که اینجایم، تا اکنون سرپرستیاش را کردهام، دیگر چه ضرورت است که کاکای پدرش را بیاورم. گفت هیچ امکان ندارد، یا کاکای پدرش را میآوری، یا کاکای کاکای پدرش را میآوری، یا بچه کاکای پدرش را میآوری یا حداقل بل برق خانه کاکایش را هم بیاوری برای ما صحیح است. دقیقاً با همین الفاظ گفت که بل برق کاکایش را در عریضه سنجاق میکنی و میآوری تا ما پاسپورت بدهیم. برای من خیلی دردآور بود که من به عنوان یک مادر و یک زن به اندازه یک بل برق کاکای شان در سرنوشت و ثبت هویت فرزندانم اهمیت ندارم.» خانم یگانه گفت که پس از گذشت سه سال توانسته است امسال برای «پریسا» دخترش پاسپورت بگیرد، اما اکنون دوباره با همان چالش قبلی در مورد پاسپورت گرفتن برای پسرش مواجه شده است.
در همین رابطه از عزیزه کریمی، دانشآموخته مطالعات زنان که پایاننامه ماستریاش را در مورد «چالشهای مادران مجرد در افغانستان» نوشته است، پرسیدم که درج نام مادر در تذکره هویت فرزندش چه کاربردهای دارد و چه چالشهای را از راه زنان در امور اداری و بروکراتیک در افغانستان برمیدارد؟ چنانچه عزیزه کریمی گفت؛ «مهمترین یافتهی من در این تحقیق، چالش به رسمیت نشناختن هویت مادری زنان و نسبت قانونی مادر_فرزندی آنها است که مبنای چالشهای دیگر میشود. از جمله به رسمیت نشناختن حق حضانت فرزند توسط مادر است. به طور مثال وقتی یک فرزند پدرش را از دست میدهد یا حضور ندارد، و یا به هر شکلی حق حضانت به مادر داده شده، ولی به دلیل اینکه نام مادر در تذکره تابعیت فرزند درج نیست، هیچ مرجع این نسبت را به رسمیت نمیشناسد.» بااینحال، کمپین «نام من کجاست؟» در حمایت از موضوع درج شدن نام مادر در تذکره هویت فرزند، اولین گام در راستای به رسمیت شناختن وجود زن در جامعه است. برای اینکه این کمپین در چنین شرایط حساس که موضوع بازگشت طالبان به قدرت بر همهی مسایل سایه افکنده، موفق شود، نیاز به حمایت گسترده است در عرصههای مختلف است. اما بیش از همه انسجام و هماهنگی زنان را میطلبد.
افزودن دیدگاه