جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
بدون نظر
87 بازدید

حکایت مهمان و همبستر شدن با زن صاحب خانه از مثنوی معنوی

حکایت مهمان و همبستر شدن با زن صاحب خانه از مثنوی معنوی
خواندن 3 دقیقه
5
(2)

داستان ها و حکایت هایی که از مثنوی معنوی خوانده‌ایم یا برای‌مان نقل کرده‌اند بسیار کم و محدود هستند، اما میراث مولانا یک دریای بیکران است که این حکایت و خیلی های دیگر حتی قطره ای از این دریا نیستند و اگر بخواهیم این یادگاری را برای فرزندان مان حفظ کنیم باید اول خودمان، با این کتاب آشنا شویم.

داستان مهمان و همبستر شدن با زن صاحب خانه

در گذشته های دور مهمانی سرزده و دیروقت به خانه ی مردی وارد شد. صاحبخانه او را بسیار گرامی داشت و در مهمان نوازی به اصطلاح سنگ تمام گذاشت.پس از صرف غذا به همسرش گفت امشب دو دست رختخواب پهن کن یکی برای خودمان و یکی برای مهمان. زن هم طبق گفته شوهرش چنین کرد و در همسایگی آنها جشن ختنه سوران برپا شده بود و به جشن همسایه رفت . مهمان و میزبان در خانه ماندند و از هر دری سخن می گفتند و تنقلات می خوردند.تا این که خواب بر مهمان چیره شد و بی اختیار در رختخواب صاحب خانه خوابید.

میزبان خجالت کشید به او چیزی بگوید و او را از خواب بیدار کند، پس خود به رختخواب دیگر رفت و خوابید. اتفاقا در آن شب باران شدیدی می آمد و زن صاحب خانه مجبور شد تا در خانه همسایه بماند، پاسی از شب گذشته بود که زن صاحبخانه از جشن همسایه بازگشت و غافل از اینکه رختخواب مهمان و میزبان جابجا شده به رختخوابی که مهمان در آن خوابیده بود رفت.

در رختخواب زن به گمان شوهرش چند بار او را بوسید و گفت: شوهر عزیزم آنچه از آن می ترسیدیم به سرمان آمد. این باران سنگین ادامه دارد و این مهمان همچنان اینجا خواهد ماند و با این باران بیخ ریش ماست و حالا حالاها نمی رود. مهمان وقتی این حرف را شنید از جا بلند شد و گفت نترس من چکمه دارم و از باران و گل و لای ترسی ندارم و گفت من رفتم خدا حافظ. زن وقتی متوجه شد چه اشتباهی شده است هرچه اظهار پشیمانی کرد فایده نداشت.
مهمان به این حرف ها توجه نکرد و رفت و دیگر به آن خانه برنگشت.

نتیجه اخلاقی حکایت همبستر شدن مهمان و زن صاحبخانه

در این حکایت عرفانی مهمان کنایه از دریافت‌ها و الهام های رحمانی است که به قلب همه انسانها چون مهمانی سر زده وارد می شود. میزبان کنایه از قلب آدمی است که گاه به جهت غلبه خود خواهی ها نمی تواند این مهمان شریف را در خود نگه دارد و به ثمر برساند. همچنین مهمان کنایه از اولیای خداوند است که در هر زمانی گمنام زندگی می کنند و زمانی که با بی توجهی یا آزار ما روبرو می شوند به دیار دیگری می روند.

خوب دوستان همراه نظر شما در رابطه با این حکایت چیست؟ ممنون می شویم در بخش نظرات پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید!

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

Avatar photo
دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
کلاس خصوصی آنلاین زبان انگلیسی کاشت مو درج آگهی رایگان تعمیر ماکروفر ال جی توری حصاری کی کارت تعمیر تلویزیون سونی انتخابات 1403 بهترین مارک اسپرسوساز خانگی کدام است؟ رمان حل مشکل نیامدن پیامک بانکی دوربین مدار بسته ابزارهای آنلاین طراحی سایت خرید ویلا ساحلی در سرخرود کیف چرم زنانه دوره ICDL در تبریز بلیط هواپیما روگو محاسبه اسپرد در بازار فارکس قدرتمندترین افراد جهان دعای محبت فوری نمایندگی هاست وردپرس لاراتاندر دوچرخه برقی تفاوت قهوه فوری با اسپرسو بیت کوین کش یا اتریوم تجارتخانه آراد برندینگ شیشه اتومبیل مجله اخبار روز استادورک قبرس شمالی نیولایف خرید و فروش شرکت خرید نهال صنوبر ترکیه شیشه اتومبیل خرید سرور کارکرده اچ پی hp مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل بروکرهای فارکس را با یک کلیک مقایسه کنید