جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
14 نظر
13662 بازدید

داستان لقمان و خربزه تلخ؛ حکایتی بر صبر، اخلاق و جوانمردی!

داستان لقمان و خربزه تلخ؛ حکایتی بر صبر، اخلاق و جوانمردی!
خواندن 4 دقیقه
3.3
(4023)

لقمان حکیم در خانه فرد ثروتمندی خدمت می کرد. او مردی چالاک ، پاک و امین و درستکار بود . به همین دلیل ، مرد ثروتمند برای او احترام بسیاری قائل بود و لقمان را از فرزندانش نیز بیشتر دوست می داشت و احترام می کرد . نقل کرده اند که لقمان اگرچه غلام بود ، اما به سبب احترامی که آن مرد ثروتمند به او می گذاشت ، در واقع مانند خواجه و بزرگ آن خانه بود . علت این همه عزت و بزرگی آن بود که لقمان درحقیقت ، خواجه نفس خویش بود و از هوای نفس خویش آزاد بود . به سبب همین آزادی از هوای نفس و دوری از امیال و شهوات ، عزیز بود و نزد مرد ثروتمند به دلیل خدمت و وظیفه شناسی عزیزتر شده بود . هرآنچه را که لقمان می گفت ، مرد ثروتمند می پذیرفت و بدانها عمل می کرد و رأی او را می پسندید .

مرد ثروتمند هرگز لقمان را به چشم یک غلام و بنده نمی دید ، اما لقمان به سبب حق شناسی و وظیفه دانی ، همواره مرد را بزرگ خویش می دانست و از او فرمان می برد و دستورات او را در ظاهر و باطن اجرا می کرد .

مرد ثروتمند شیفته صدق و صفا و درایت لقمان شده بود و مانند عاشقی که معشوق خود را دوست دارد ، او را دوست می داشت و با او نرد محبت می باخت . هر نوع خوراکی که برای مرد ثرتمند می آوردند ، ابتدا کسی را به دنبال لقمان می فرستاد و او را به سر سفره و یا خوردنی دعوت می کرد و تا لقمان دست به آن غذا نمی برد ، مرد به آن غذا دست نمی زد و نمی خورد . وقتی که بر سفره غذا می نشستند ، ابتدا لقمان غذا می خورد ، سپس باقیمانده اش را مرد با اشتها و لذت فراوان می خورد . اگر لقمان غذایی را نمی خورد ، مرد نیز آن غذا را نمی خورد و یا اگر به ضرورت و ناگزیر می خورد ، از روی بی اشتهایی و بی میلی می خورد .

یک روز برای مرد خربزه ای را به عنوان هدیه آوردند . مرد به یکی از غلامانش گفت برو و فرزندم لقمان را خبر کن تا بیاید و قبل از من خربزه را نوش جان کند . لقمان آمد و احترام بسیار کرد و نزدیک مرد نشست . مرد کاردی به دست گرفت و خربزه را برید و برش اول را به لقمان داد . لقمان آن برش را انگار که عسل و شکر می خورد ، با لذت فراوان خورد . مرد وقتی لذت او را دید ، از شدت محبت ،‌ برش دوم را نیز به او داد . مرد با توجه به لذتی که در خوردن لقمان می دید ، این کار را تا برش هفدهم تکرار کرد و لقمان هر هفده برش را با لذتی تمام خورد . تنها یک برش از خربزه باقی مانده بود . مرد گفت : ” این یک برش را خودم می خورم تا بدانم و ببینم چگونه خربزه شیرینی است که لقمان هفده برش را با آن همه لذت و حلاوت ، نوش جان کرده است. “

وقتی که مرد برش خربزه را به دهان گذاشت و خورد ، از تلخی و تندی آن برافروخت . خربزه آنقدر تند و تلخ بود که زبان و حلق او سوخت و تاول زد . مدتی از شدت تلخی و سوختگی ، از خود بیخود شد . وقتی آرام شد ، رو به لقمان کرد و گفت : ” ای جان جهان و ای دوست مهربان من ، تو چطور این خربزه تلخ را خوردی ؟ این چه شکیبایی و بردباری است ؟ مگر تو با خود و سلامتی خودت دشمنی داری ؟ بگو ببینم این تلخی را چگونه تحمل کردی ؟ “

لقمان گفت : من آنقدر از دست بخشاینده تو خورده ام و آنقدر شیرینی لطف های تو در کام جان من رفته است که شرمنده احسان تو هستم . اکنون اگر از یک تلخی و یک خربزه تلخ که از دست تو می خورم ، روی در هم بکشم ، قدردان نعمتهای تو نبوده ام . همه شادکامی من از تو است ، اکنون از یک برش خربزه تلخ ، فریاد برآوردن ، خلاف اخلاق و جوانمردی است . شیرینی محبتهای بسیاری که در حق من کرده ای ، تلخی این برش های خربزه را از بین برده است .

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. تعداد آرا: 4023

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاه‌ها
  1. بازیگوش نیم‌رخ
    بازیگوش

    اگر این حکایت درست باشد، نشان دهنده ی این هست که لقمان یک آدم بسیار بی شعوری بوده و صاحبش نیز یک احمق شهوت پرست. چون یک انسان شریف هرگز حاضر نمیشود که هر وعده زودتر از صاحبخانه غذا و خوراکی بخورد، و تازه نصف آن هم بخورد!!.‌ همچنین بسیار بعید است که فقط در مورد خربزه این اتفاق رخ داده باشه که هفده برش را لقمان و یکی را صاحبش خورده باشد بلکه طبیعتا هر وعده، یا لااقل اکثرا چنین بوده، چون وگرنه احتمال رخ دادن چنین چیزی بسیار کم است. اگر چنین باشد احتمالا لقمان بسیار چاق و فربه بوده و چالاک هم نبوده و اهل کار کردن هم نمیتوانسته باشد، و صاحبش نیز احتمالا از لاغری داشته میمرده. دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد یک فردی با سطح هوش بسیار پایین این حکایت مسخره را از خود درآورده. صاحبی که با غلامش تا این حد افراط میکند بسیار بعید است که ازش کار بکشد. مگر اینکه لقمان معشوقه ی صاحبش بوده باشد نه غلام.

    1. آشنا نیم‌رخ
      آشنا

      نظر ندی، سنگینتری … از اسمت هم مشخصه کلا تعطیلی

    2. پری نیم‌رخ
      پری

      متأسفم برات،که مطلب رو نگرفتی،😂😂😂
      یکی داشت ماه رونشون میداد وشما انگشت طرفو میبینی،🙃

    3. اکی نیم‌رخ
      اکی

      دختری دیگه، چی کنیم!

    4. جواد نیم‌رخ
      جواد

      واقعا برات متاسفم که لقمان که در قرآن سوره ای بنامش هست رو یک آدم احمق میدونی

  2. ناشناس نیم‌رخ
    ناشناس

    بسیار زیبا ممنون از نویسنده

    1. تحریریه خبرنامه نیم‌رخ
      تحریریه خبرنامه

      ممنون از حضور پرمهرتان

  3. محسن نیم‌رخ
    محسن

    عجب ،🤔

  4. هم وطن نیم‌رخ
    هم وطن

    اگر تا پایان خوب می خواندیم نتیجه اخلاقی آن مهم است که نسبت به الطاف دیگران شاکر باشیم نه متوقع البته بالاترین لطف بر ما الطاف خداوند است اگر لحظه به لحظه دریابیم آنرا آنوقت چگونه سپاسگزاری هم از در گاه حق خواهانیم به امید مهربانی های بهتر و بیشتر بر خود و دیگران

  5. ناشناس نیم‌رخ
    ناشناس

    میخواد بگه خداوند اینقدر به ما لطف و احسان داشته است، که اگر یه جای یه مشکلی برامون پیش اومد روی از خدا بر نگردونیم و همیشه شاکر نعماتش باشیم

  6. حمید نیم‌رخ
    حمید

    داستان لقمان بسیار آموزنده بوده ولی اون شخصی که معلوم هست لقمان حکیم رو که در قرآن از او یاد شده رو اصلا نخوانده و بسیار ادم سطحی نگر وبی منطقی هست،این داستان از نعمت های پروردگار در حق انسان و محبت خداوند و بردباری وصبرانسانهای فهیم وبا بصیرت صحبت کرده، اینکه انسان باید در مقابل سختی و دشواری ومصیبتها صبر داشته باشه،متاسفانه بعضی آدمها مغزفندقی هستند

    1.  نیم‌رخ
      ناشناس

      چه خوب و چه بد می‌گذرد خدا را همیشه شکر

    2. علی نیم‌رخ
      علی

      این داستان من درآوردی هست،چون قرآن گفته لقمان حکیم ،و یک فرد حکیم با سلامتی خودش و دیگران بازی نمی‌کند.الکی میگه

  7. نسل سوخته نیم‌رخ
    نسل سوخته

    جالب نبود انسان فهیم و آگاه همواره راستگو و صادق است و حقیقت را می گوید ولو برای عده ای ناگوار و تلخ باشد .

افزودن دیدگاه

کد امنیتی

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
نمایندگی هاست وردپرس لاراتاندر دوچرخه برقی اسباب بازی ارزان تفاوت قهوه فوری با اسپرسو بیت کوین کش یا اتریوم مراکز تعمیر گیربکس وی آر اف - VRF داشبورد هوش تجاری کسب و کار تجارتخانه آراد برندینگ قیمت کامپیوتر اداری خرید سیستم طراحی خرید سیستم گیمینگ شیشه اتومبیل قیمت خرید تلویزیون ⭐️زیر6 میلیون⭐️ مجله اخبار روز استادورک قیمت تلویزیون ارزان ⭐️زیر6 میلیون⭐️ قبرس شمالی نیولایف توری حصاری خرید و فروش شرکت جعبه سازی خرید نهال صنوبر ترکیه قیمت یخچال فریزر دوقلو دیپوینت شیشه اتومبیل خرید سرور کارکرده اچ پی hp مدل لباس و آرایش بهترین فیلم های 2024 گن بعد از جراحی خرید ابزار دقیق مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل خرید کفش جردن بروکرهای فارکس را با یک کلیک مقایسه کنید خرید ویلا ساحلی در سرخرود درج آگهی رایگان