تقریبا 22 سال قبل در قندهار دختری به دنیا آمد که والدینش از تولدش خیلی خوشحال بودند و نام او را آرزو گذاشتند.
آرزو چهارمین فرزند یک خانواده 6 نفری بود که در دنیای کودکی رشد کرد، به مکتب رفت و در نوجوانی به دنبال کشف استعداد و تواناییهایش پی برد که استعداد بالایی در نقاشی و نویسندگی دارد.
او در قندهار و در خانوادهیی با اقتصاد متوسط بزرگ شد و در ولایتی نسبتا بسته و سنتی رشد کرد.
خانواده شیرزاد
اکنون اما خانواده آرزو شیرزاد به 20 نفر رسیده است. پس از آرزو، 5 خواهر کوچکترش نیز درس خواندهاند و به دنبال رویاهای خود گام برداشتهاند.
آرزو سه سال قبل مکتب را از لیسه کاکا سیداحمد فارغ شده است اما به خاطر این که دانشکده هنر در دانشگاه قندهار فعال نیست، نتوانسته در حوزه رسامی است تحصیلات عالی خود را ادامه دهد.
اما بخت با آرزو یار بوده است. او و خواهرانش که با اقتصاد پایین مشغول تحصیل هستند و از فرصتهای کوچک دست داشته خود استفاده میکنند، زمانی که به مرکز آموزشی زبان انگلیسی میرفتند، در میابند که این مرکز در کنار آموزش زبان مشغول تدریس در بخش خطاطی و رسامی نیز میباشد.
به این ترتیب آرزو راه دیگری را برای رسیدن به خواستهاش در پیش میگیرد و با شرکت در این صنف رشته نقاشی را به صورت حرفه ای میآموزد.

اکنون سه سال است که آرزو در بخش نقاشی مشغول یادگیری است.
نه تنها آرزو بلکه 5 خواهر او؛ وجیه، سمیرا، سمینه، روزینا و ملیحه نیز در حال یادگیری و کار در نگارستان نقاشی میباشد.
این فامیل با درآمد مادر و برادر بزرگ امرار معیشت میکنند. پدر این خانواده به سن تقاعد رسیده و به دلیل مشکلات قلبی خانه نشین شده است.
رویاهای رنگارنگ 6 خواهر
5 خواهر کوچکتر از آرزو نیز مشغول نقاشی هستند اما یکی از این خواهران میناتوری را نیز آموزش می بیند.
آرزو در گفتگو با خبرنامه گفت: “زمانی که من شروع به آموختن نقاشی کردم با یک خواهرم به نگارستان میرفتیم. ولی پس از مدتی وقتی توانستم در کار پیشرفت کنم و نقاشیهای حرفهییتری بکشم خواهران کوچکتر از خودم نیز علاقه زیادی به این رشته پیدا کردند و با من همراه شدند و در بخشهای مختلفی چون میناتوری کار میکنند.”
ولی این همه خواسته این خواهران نیست. آرزو امیدوار است که بتواند در رشته نقاشی تخصصیتر کار کند و خواهان توجه دولت در زمینه ایجاد امکانات بیشتر آموزشی در این حوزه در قندهار است.
ملیحه خواهر دیگر آروز اما اکنون در کنار نقاشی محصل کامپیوتر ساینس است و برای زندگی و آینده خود خوابهای زیادی دیده است.
یکی دیگر از این دختران که صنف 12 است دوست دارد قاضی و یا خلبان شود. او برای این رویایش تمام سعیاش را به کار میبرد.
ولی آنچه اکنون زمینه را برای خواسته آرزو محدود کرده نداشتن و نبودن دانشکده هنرهای زیبا در این ولایت است زیرا او با این که در خانوادهیی بزرگ شده که به تحصیل بهای زیادی میدهد اما هنوز هم خانواده آن ها با موضوع تحصیل دختران جدا از خانواده کنار نیامده است.
به آرزو این اجازه داده نشده تا به پایتخت آمده و به خواستهاش برسد. او اکنون در همان نگارستان سعی دارد تا با تلاش بیشتر مهارت خود را بالا ببرد تا در آینده به چیزی که میخواهد دست پیدا کند.

نقاشی و شعر
آرزو اولین دختری بود که در میان هم کلاسی های پسرش به آموختن رسامی روی آورده بود.
او گفت که اولین دختری بود که با خواهرش به این صنف شرکت کرده است، زیرا اکثریت این حرفه و هنر را قبول نداشتند و با باور اشتباه آن را توضیح میدادند. ولی اکنون موضوع فرق میکند و این نگارستان 30 دانشآموز دختر دارد.
آرزو به یاد میآورد که از کودکی به نقاشی و شعر علاقه بسیار داشته است و در صنف عموما صنفیهایش در ساعت رسامی کتابچه خود را به او میدادند تا برایشان نقاشی بکشد.
او گاهی هم شعر میسراید و اکنون آنها را به عنوان یادگاری نگهداشته است. او دنیای شعر را متفاوت میداند؛ دنیایی زیبا که شاید آرزو روزی آن را نیز با جدیت دنبال کند.
اما حالا آرزو و خواهرنش میتواند نقاشیهای بسیاری بکشند که در کنار زیبایی و ظرافت بسیار باعث درآمدزایی برای آنان شده است.
بازتاب حرف های ناگفته
موضوعاتی که آرزو و خواهرانش در نقاشی های خود به آن می پردازند، بیشتر متمرکز بر مسائلی است که زنان افغان اکثرا نمی توانند در باره آن سخن بگویند.
آنها چهره های را نقاشی میکنند ویا هم به نحوی مشکلات زنان را به نمایش میگذارند که باعث میشود حرفهای ناگفته زنان جامعه افغانستان را بازگو کنند.
در همین حال، این خواهران به خواسته افراد چهره آنان را نقاشی کرده و به تناسب سایز تابلو و نقاشی آن را میفروشند، ولی تا کنون موفق به برگزاری نمایشگاهی نشدهاند.
همزمان با این در آغاز کار برای آموزش نقاشی، این شش خواهر با تابوهای اجتماعی و باورهای بسته نیز مواجه بودند؛ امری که به گفته آرزو اکنون تغییر کرده است. “اما حالا چنین نیست. فکر و باورها تا حدودی تغییر کرده است و دوستانی که در اطراف من هستند، آنهایی که مخالف این کار بودند نیز علاقه پیدا کرده اند تا این هنر را بیاموزند و قبول کنند که این فقط یک هنر است.”
آرزو و خواهرانش نمادی از تغییر برای زنان در جامعه قندهار است. او می گوید که اکنون در بخش های مختلف حتی به صورت محدود، زنان در جامعه در ولایت قندهار حضور دارند.