نام رویا سادات اخیرا و به دنبال اکران فیلم «نامهای به رییس جمهور» بیشتر آوازهی برخی از معتبرترین محافل سینمایی جهان شد. نامهای به رییس جمهور تازهترین فیلم رویا سادات است که به نمایندگی از افغانستان در اسکار 2018 نامزد شده است. به گفتهی خودش این ساخته، کار قابل تاملی است که او چندین سال در پی تولید آن بوده است.
این فیلم پس از ویرایش برای اولین نمایش جهانی در «جشنواره لوکارنو» که یکی از پنج جشنواره معروف سینمایی جهان میباشد، انتخاب شد. این فیلم تا کنون در بیش از پنج جشنواره به نمایش گذاشته شده و در رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای داشته است.
خانم سادات میگوید که “نقد و نظرهایی که در مورد این فیلم در بیرون و رسانههای خارجی شد، برای من خیلی جالب و امیدوارکننده بود. «ورایتی»، یکی از رسانههای مهم امریکایی است که در بخشهای فیلم، فرهنگ و سیاست فعالیت میکند، مطلبی روی این فیلم نوشت. رسانهی هالیوود ریپورتر، همچنان یک ژورنال هنکنگی که مطلبهای آن جز شناسنامههای یک فیلم در دنیا میشود، وقتی چیزی در آن مورد مینویسد. و بسیاری از رسانههای خارجی دیگر در مورد این فیلم نقد و نظرهایی خوبی داشتند.”
رویا سادات، سینماگر، فیلمساز و کارگردان است. خانم سادات در حال حاضر یکی از چهرههای شناختهشدهی افغانستان در عرصه سینما میباشد که تا کنون فیلمهای اثرگذاری را تولید کرده است.

او در سال ۲۰۰۱ میلادی به فیلم و سینما رو آورد که در سالهای اخیر تولید چهار فیلم داستانی، پنج فیلم مستند و سه سریال تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. رویا سادات ساختههای زیادی داشته، اما فیلمهای «تار و زخمه» و «سه نقطه» از ساختههایی بود که سادات را بهعنوان یک چهره سینماگر برتر افغانستان معرفی کرد. سریالهای «بهشت خاموش» و «رازهای این خانه» که از تلویزیونهای داخلی افغانستان نشر شده نیز از ساختههای این سینماگر زن افغان میباشد.
خانم سادات در هرات متولد شده و اکنون در کابل زندگی میکند. او چند سال پیش همراه با خواهرش الکا سادات، «خانه فیلم رویا» را ساخت که مرکز اصلی آفرینشهای هنری اوست.
زندگی رویا سادات حکایتی از سینماگری و رسیدن به مقام کارگردانی نخستین زن افغان است که چالشهای فراروی زنان در جامعهی افغانی و هنجارهای اجتماعی زنان را در این جامعه بهدوش کشیده است.
دانشآموز کاوشگر
رویا کودک کنجکاوی بود. او در کودکی زمانی که بیش از پنج سال نداشت، وارد مکتب شد. رویا پس از سپری کردن چند صنف، استعدادش را در پیشبرد فعالیتهای فرهنگی به نمایش گذاشت و در مناسبتهای مختلفی سهم گرفت. او در کنار خواندن کتابهای مکتب به مطالعهی کتابهای داستان، شعر و برخی فیلمنامههایی که در آن وقت قابل دسترس بود، میپرداخت.

رویا با دلبستگی تمام به آموزش، به دوران متوسطه مکتب رسیده بود که شایعهی مسدود شدن مکتبهای دختران توسط طالبان در ولایت هرات پخش شد. او میگوید که این خبر برایش غیر قابل باور بود و فکر نمیکرد که چنین اتفافی بیافتد.
“با آنکه من در دوره متوسطه مکتب بودم، اما این خبر خیلی برایم ناامیدکننده بود و فکر میکردم که با بستهشدن مکاتب، دیگر ما نمیتوانیم کتاب بخوانیم، تیاتر اجرا کنیم و همینطور به دیگر فعالیتها ادامه دهیم. اما خوشبختانه چون پدر و مادرم باسواد بودند و یک خاله من که با ما زندگی میکرد، استاد بود، به کمک آنان توانستم که در پنج سال که دروازههای مکتب بهروی ما بسته بود، کتابهای مکتب را در خانه تعقیب کنم که بتوانم امتحان سویه دهیم.”
با پایان دوره حاکمیت طالبان، دوباره دروزاههای مکتب به روی دختران افغان باز میشود و رویا و همقطارانش میتوانند به مکتب بروند. او مکتب را در لیسه عالی گوهرشاد هرات به پایان میرساند و با سپری کردن امتحان ورودی دانشگاه به دانشکدهی حقوق دانشگاه هرات راه پیدا میکند.
خانم سادات در باره انتخاب رشته اش میگوید که “من گرچند رشته سینما را خیلی دوست داشتم، اما دانشگاه هرات نهتنها که دانشکدهی هنر و سینما نداشت، بل آنوقت سینما بهعنوان یک دیپارتمنت هم در این دانشگاه وجود نداشت. با این وجود من تلاش کردم که رشتههای مانند حقوق و ژورنالیزم را که ارتباط نزدیکتری به سینما دارد را انتخاب کنم”
رویا سادات در کنار درسهای خود، فعالیتهای اجتماعی و هنری را نیز ادامه داد. او همراه با دوستانش خانهی ژورنالیستان جوان را افتتاح کرد و به عنوان معاون این مرکز فعالیت میکرد. در کنار آن او به فعالیتهای هنری خود نیز ادامه داد.

رویا سادات میگوید “من از زمان که یادم میآید، حتی از زمان صنفهای چهار و پنج مکتب از زمان که نوشتن را درستتر بلد شدم، فعالیتهای اجتماعی داشتم. من بعد از فعالیتهایی که در مکتب از خود نشان دادم بهعنوان مسوول فرهنگی مکتب شدم و همیشه به جریده مکتب مقاله مینوشتم. در مناسبتهای مختلف نمایشنامه آماده میکردم، مقالات و نمایشنامههایم در رادیوها خوانده میشد، به ویژه در رادیو محلی هرات.”
تئاتر در دوره طالبان
رویا زمانی که دانشآموز مکتب بود، همزمان با درسهای مکتب، به مطالعه بعضی از نمایشنامهها و فیلمنامهها نیز میپرداخت. به گفتهی خودش، او بعد از خواندن چند فیلمنامه، بعضی نوشتههای تیاترگونه مناسبتی مینویسد و با جمعی از همصنفانش آن را به اجرا میگذارند. همین فعالیتها سبب میشود که فرصت بیشتری از سوی استادان در اختیار او و همصنفانش گذاشته شود.
رویا با استفاده از این فرصت، نگارش نمایشنامه و کارهای تیاتر را به صورت جدی دنبال میکند و در این راه نسبت به خیلی بخشهای دیگر پیشتاز میشود. با آنکه فعالیتهای هنری او با حاکم بودن نظام طالبان در افغانستان توام بود و رفتن دختران به مکتب ممنوع اعلام شد، اما او راه دیگری را در پیش گرفت و برای رسیدن به هدفش لباس سفید پزشکی را بر تن میکند.
خانم سادات میگوید که “طالبان خیلی اسرار داشتند که زنان باید توسط داکتران زن، معاینه شوند. همین سماجت این گروه، حداقل این فرصت را برای من پدید آورد که به واسطه یکی از دوستانم به بخش «هبیتات» یک شفاخانه که شامل بخشهای نرسنگ و خدمات اولیه میشد، راه بیابیم. در آن جا دوستان زیادی یافتم که همفکرم بودند؛ این فکر مشترک باعث شد که ما و بقیه داکتران این بخش برای نخستینبار به مناسبت روز جهانی زن (۸ مارچ) تیاتر مخفی را آماده کنیم و با امکانات اولیه، آن را در همان شفاخانه به اجرا بگذاریم.”

هرچند به گفته او در داخل شفاخانه، اجرای تیاتر در جریان بود، اما در بیرون از آن، فضای دیگری حاکم بود. مخالفت شدید طالبان نسبت به «تیاتر و تجلیل از روز زن» هر لحظه در ذهن آنان تداعی میشد و «سایهی سیاه ترس» بر تن آنان وجود داشت. به همین دلیل، آنها سه نفر از خانمها را بهعنوان محافظ دروازهها مامور ساخته بودند که در صورت حضور طالبان اطلاع دهند.
در چنین فضایی، رویا و همکارانش از دوران طالبان عبور میکنند و در روزگار پساطالبان با فضای متفاوت و بازتری دوباره به فعالیتهای هنری میپردازند. در این دوره او و جمعی از دوستان، نخستین تیاتر را با موضوع «زنده به گور کردن دختران» به اجرا میگذارند و تلویزیون محلی هرات نیز آن را ثبت کرده و به نمایش میگذارد.
سه نقطه؛ سرآغاز سینماگری
فیلم «سه نقطه» اولین اثر خانم رویا سادات است که داستان زندگی یک زن مرزنشین را حکایت میکند که قاچاقچی مواد مخدر است. در این داستان، زن شوهرش را در جریان جنگهای افغانستان در دهههای هشتاد و نود از دست داده و زندگی او را مجبور میکند که مواد مخدر را به مرز ایران انتقال دهد.
به گفته خانم سادات، پس از چند سال و به خصوص، پس از سقوط طالبان، متوجه شد که شدیدا نیاز دارد فیلمی را بر اساس نوشتههایش که در جریان حاکمیت طالبان و دوره دانشآموزی اش خلق شده بود، بسازد.
به گفته خانم سادات، زمانی که او کارش را بهعنوان نخستین کارگردان زن شروع کرد، در ولایت هرات تنها یک تلویزیون دولتی وجود داشت و در آن حتی گوینده زن حضور نداشت. به صورت مکرر اعلان کاریابی مجری گری در تلویزیون محلی هرات پخش می شد، اما کسی حاضر به حضور در تلویزیون به عنوان مجری نبود و در چنین شرایطی او عزم ساخت اولین فیلم خود را کرد.

او میگوید که “با تعدادی از افراد به منطقههای دوردست برای فیلمبرداری میرفتیم. در شروع کار با مشکلاتی روبرو بودم. اما خوشبختانه، پدرم آدم روشنفکری است و علاقهی شدید و تلاشهای شبانه روزی مرا که دید، مرا درک کرد و مورد حمایتم قرار داد. مشکل نبود امنیت و همچنان عدم شناخت مردم از سینما بود. ما مجبور بودیم برای ثبت فیلم به منطقههای دور از شهر برویم. همین باعث شد، منطقه «پیرتور» در نزدیکی «دره شندان» را انتخاب کنم که هم برای لوکیشن مناسب بود و هم این که احساس میکردم، ذهنم آرام است.”
تراژیکتر از داستانهای سینمایی
رویا سادات، اولین زن کارگردان و سینماگر افغان بود که از دیوارهای بلند سر راهش در کار سینما عبور کرد. چالشهایی را که رویا بهعنوان یک زن سینماگر در ابتدای کارش تجربه کرده، به گفتهی خودش تراژیکتر از داستانهایی بود که در فیلمهای سینمایی وجود دارد.
او میگوید که دو اصل مهم باعث رشد سینما میشود؛ حضور تهیهکنندگان و پخش کنندگان بینالمللی و حمایت دولتی. به گفته خانم سادات، این دو در افغانستان وجود ندارد. تهیهکنندگان خارجی بخاطر چالشهای امنیتی به افغانستان توجه ندارند و دولت این کشور نیز اولویتهای غیر از فرهنگ و سینما دارد.
خانم سادات از تجربههای سخت خود در جریان ساخت فیلمهایش میگوید که “در ثبت همین فیلم سه نقطه، تجربه بسیار جالبی که حتی تراژیکتر از داستان فیلم بود، برایما پیش آمد. مردم منطقهی که در آنجا فیلم ثبت میشد، پیش رییس محله رفته بودند و شکایت کرده بودند که اینجا یک خارجی آمده و از زنهای ما فیلم میگیرند. به آن خاطر به ما هشدار دادند که یا همان شب آنجا را ترک کنیم و یا اینکه دو نفر از همکاران خود را، پیش آنان گروگان بگذاریم و در آخر کار خود آنها را پس بگیریم. چون من شش روز کار کرده بودم و تعدادی از هنرپیشههای من بهویژه مردان هنرپیشه از مردم منطقه بودند و برایم سخت بود که از آن موقعیت و کسانی که در فیلم بازی کرده بودند، بگذرم. با این حال مجبور شدم تصمیم بگیرم که دو همکار ما را گروگان بگذارم. تا این که کسی از همکاران ما گفت که نمیتواند زندگی آنها را تضمین کند، بنابر آن ما در همان شب تصمیم گرفتیم به سمت «قلعههای قوریان» برویم و ادامه فیلم را در آنجا ثبت کنیم.”

خانم سادات میگوید با تمام چالشهایی که در آن زمان وجود داشت فیلم سه نقطه را ساخت.
این فیلم در مدت کوتاهی پس از نشر مورد استقبال و توجه عمومی قرار گرفت. با این وجود «کمیسیون مستقل حقوق بشر» پیشنهاد خرید امتیاز نشر این فیلم را به خانم سادات داد. به گفتهی سادات در آن زمان وضع مالی آنان بهعنوان سینماگران تازهکار ایجاب این را میکرد که این پیشنهاد کمیسیون حقوق بشر را بپذیرند.
خرید امتیاز این فیلم سبب شد که رویا و همکارانش اندکی پروبال بگیرند و یک کمره نسبتا حرفهای برای تهیه کارهای مستند بخرند.
رویا پس از ساخت نخستین فیلماش، با گامهای استوارتری قدم برداشت. او در سال۲۰۰۵، در جریان دوره آموزش فیلمسازی در کوریای جنوبی، فیلم کوتاهی به نام «یک تماس» ساخت. یک سال پس از آن، فیلم مستندی به نام «همه تلاش میکنند…» را ساخت.
او در سال ۲۰۰۷، اولین سریال بلند افغانی به نام “رازهای این خانه” را کارگردانی کرد که تهیه کننده آن تلویزیون طلوع بود. این مجموعه تلویزیونی بلند در بخش اول ۵۰ قسمت بود که جایزه ویژه « جشنواره بینالمللی بوسان» کوریای جنوبی را بهدست آورد. یک سال پس از آن، او مجموعه تلویزیونی دیگری را به نام «بهشت خاموش» کارگردانی کرد و همین طور تمام موانع که سر راه خانم رویا بهعنوان یک کارگردان زن در جامعهی افغانستان وجود داشت را کم کم از میان برداشت.
زندگی مشترک
خانم سادات علاوه بر کار حرفهای زندگی شخصیاش را نیز ساخت. از ازدواج او حدود 8سال میگذرد. رویا سادات با عزیز دلدار، یکی از هنرپیشههای سینمای افغانستان ازدواج کرده که دو کودک دارند.

عزیز دلدار، همسر رویا سادات دانشآموختهی سینما میباشد و در بخش فیلمنامه نویسی و سینماتوگرافی نیز تدریس کرده است. او در عرصه فیلمنامه نویسی کمکهای جدی را با خانم سادات انجام داده است. از آن جمله آقای دلدار فیلمنامهنویس، تهیه کننده و مدیر تولید ساختهی بلند سینمایی «نامهای به رییس جمهور» بوده است.
سادات میگوید: “عزیز، همیشه یک همسر، یکهمکار و یک حامی و یک یاور خوب من بوده است. حضور عزیز تاثیر مثبت و خوبی هم به زندگی من و هم به نقش کاری من داشته است. چون عزیز خودش سینما را مسلکی و آکادمیک خوانده است. با این لحاظ من فکر میکنم که ما زوج خوشبختی هستیم که در کنار هم به حمایت یگدیگر پیش میرویم.”