زمانی که وارد صحن عمومی مجلس نمایندگان شدم، دوستان نمایندهام هر یک از سخنرانی رییس جمهور که تا دقایقی دیگر آغاز میشد، سخن میگفتند و اکثراً یک سوال محوری داشتند، این که محمد اشرف غنی در این سخنرانی چه خواهد گفت؟
از روز شنبه این هفته که حضور رییس جمهور در مجلس هر دو اتاق شورای ملی افغانستان جدی شد، رسانههای اجتماعی، گروههای سیاسی، نخبگان علمی- و مدنی و مردمی که سیاست را در این کشور دنبال میکنند، به همین سوالی که دوستان نمایندهام در مجلس مطرح میکردند، میپرداختند و انتظار آن را داشتند که رییس جمهور چه میگوید و چه تغییری را در لحن او که ترجمهای از تغییر سیاست حکومت وحدت ملی خواهد بود، میتوان در این سخنرانی مشاهده کرد.
اما سرانجام این سخنرانی انجام شد؛ سخنرانی که بخشی عظیمی از انتظارات مردم افغانستان را پاسخ گفت. سخنرانی که میتوان از آن به عنوان مسیر جدید در سیاست خارجی و داخلی افغانستان بهویژه در حوزهی امنیت ملی نام برد.
اولین و شاید هم مهمترین ویژگی سخنرانی رییس جمهور در ارائهی آن در مجلس شورای ملی جمهوری اسلامی افغانستان نهفته است. انتخاب مکان این سخنرانی اهمیت خاص دارد. رییس جمهور غنی میتوانست این سخنرانی را روز پس از حادثه جانکاه سهشنبه خونین کابل در کاخ ریاست جمهوری در مقابل خبرنگاران انجام دهد و مواضعش را آنگونه که دیروز بیان کرد، صریح و بیپرده در میان بگذارد و خواستههایش را مطرح کند؛ اما او این کار را نکرد. او در شورای ملی افغانستان حاضر شد. شورای ملی نمادی از ملت افغانستان است. این خانه حیثیت و اعتبار خانه ملت افغانستان را دارد. حضور در این خانه و در مقابل نمایندگان ملت، به معنای ارجگذاری به تک تک شهروندان افغان است. افزونبر آن، او با حضور در خانهی ملت توانست سرمایهی سیاسی بزرگی را که در خانهی ملت افغانستان نهفته است، از حالت انفعال به حالت فعال تبدیل کند. سرمایهی سیاسی اشرف غنی به عنوان زمامدار افغانستان، قوهی مقننه و نمایندگان این ملت است. او در غیر حضور در این خانه، این سرمایهی سیاسی را نمیتوانست به راحتی به دست آورد. رییس جمهور افغانستان برای پیشبرد برنامههای خود بهویژه در حوزهی سیاست خارجی و امنیت ملی به چنین سرمایههای عظیم سیاسی این ملت نیاز دارد. او وقتی که این سرمایه سیاسی را به عنوان پشتوانهی کلان خود داشته باشد، میتواند سربلند و از موضع قدرت در مقابل پاکستان حاضر شود و در عرصههای بینالمللی به عنوان رییس جمهور که حمایت ملی را دارد، قد علم کند.
دومین اقدام اساسی که در این سخنرانی دیروز انجام شد، بستن فصلی و آغاز فصل دیگر بود. اشرف غنی با وجود همه مخالفتهای داخلی در طول بیش از یک سال گذشته سرمایهگذاری عظیمی سیاسی را روی پروژهی مصالحه کرد. او به عنوان زمامدار مسوول با تمام سنجشهای انسانی ممکن، پروژهی مصالحه را به پیش برد. او وارد گفتوگوی مستقیم با پاکستان شد. اعتمادسازی کرد و پاکستان را به عنوان یک همسایه نزدیک با دو هزار و چهارصد کیلومتر مرز مشترک پذیرفت و تلاش کرد تا پاکستان را به حمایت از مصالحه وادارد. او پیشرفت جدی در این عرصه کرد. پاکستان را به عنوان حامی طالبان شناساند. افغانستان را از اتهام حمایت از شورشیگری در پاکستان تبرئه کرد. با زرنگی راه خود را به (جی ایچ کیو) بازکرد و به جهانیان گفت که امنیت ملی ما از راولپندی تهدید میشود و در نهایت دولت غیرنظامی پاکستان را واداشت تا در واشنگتن، مشاور امنیت ملی آن کشور اعتراف کند که رهبران طالبان در پاکستان حضور دارند و زندگی میکنند. این حداقلهای است که اشرف غنی از اهتمام برای امنیت ملی افغانستان از طریق پیگیری پروژهی مصالحه انجام داد.
اما زمانی که عدم حضور طالبان بر میز مذاکره رونما شد، رییس جمهور غنی را وارد فاز جدیدی ساخت؛ فاز که او و مسوولان امنیتی و نظامیاش را به نتیجهی متفاوت رساند. این نتیجه چیزی نبود جز پیروزی در میدان جنگ. رییس جمهور افغانستان با چنین نتیجهای، دیروز با ارائه سخنرانیاش در مجلس نمایندگان، عزم خود را برای جنگ نیز ثابت کرد. در بیش از یک سال و نیم گذشته، اشرف غنی اهتمام بزرگی برای صلح نشان داد. این تجربهی خوبی است که گفته شود، او در میدان جنگ نیز اینگونه پیش خواهد رفت. افغانها منتظرند تا در جنگ بر تروریزم و شورشیگری پیروز شوند. سخنرانی دیروز مقدمهی خوبی برای این فصل و فاز جدید است. ادبیات جدید رییس جمهور و استفاده از مفاهیمی نظیر محار، آدم کش، تروریست، باغی و شبیه این ها که بار حقوقی بزرگی در نظام حقوقی و قضایی و دینی افغانستان دارد، نشان میدهد که این مقدمه عزم بزرگ جنگ، دلگرم کننده است. تنها اگر به مفهوم محارب که یکی از کلیدیترین کلمات سخنرانی دیروز رییس جمهور بود، از نگاه دینی و حقوقی پرداخته شود، میتوان دریافت که رییس جمهور دیگر به راحتی حتی تا مرز اعدام این محاربان نیز پیش خواهد رفت.
باری، سخنرانی دیروز مقدمه یک فصل و فضای جدید و بزرگ است. مقدمه به تنهایی نمیتواند کارساز باشد. اکنون رییس جمهور در یک آزمون بزرگ قرار گرفته است. این آزمون میطلبد، تا مقدمهی گفته شده در دو عرصهی بزرگ دیگر به پیش برود. رییس جمهور نیاز است تا در وهلهی نخست، مأموریت جنگی دولت خود را با سرمایههای بزرگ سیاسی موجود در این سرزمین تجهیز و حمایت کند. اولین اقدام در این راستا اتحاد در درون حکومت وحدت ملی است. ریاست اجرائیه افغانستان سه رهبر کلیدی را در خود جای داده که شرکای اصلی رییس جمهور اند که تاثیر مستقیم بر کامیابی و ناکامی طرح ها و برنامه های سیاسی حکومت وحدت ملی دارند. رییس جمهور نیازمند است تا این سرمایه بزرگ سیاسی این ملت را به صورت جدی فعال نماید و به کار بیاندازد. بخشی دیگری از این سرمایهی سیاسی رییس جمهور اتحاد نظر با شورای ملی افغانستان و جلب حمایت این شورا است. بخشی بزرگی دیگر این سرمایهی سیاسی در میان نخبگان و بزرگان سیاسی این سرزمین نفهته است. رییس جمهور با قلب بزرگ باید بتواند این سرمایههای سیاسی را برای ایجاد یک اجماع ملی و حامیان بزرگ در عرصههای جنگ و صلح در این کشور بسیج کند. در وهلهی دوم، رییس جمهور برای برآورده کردن خواستههای خود نسبت به پاکستان، در عرصه بینالمللی شرکای استراتژیک افغانستان و منابع آنها را در سطح رسمی از مجاری دیپلماتیک بسیج کند، و در سطح عمومی بتواند با استفاده از رسانههای بینالمللی و گروههای مدنی افکار عمومی را نیز به نفع افغانستان و جنگ بزرگ این کشور علیه تروریستان و محاربان و حامیان آن یعنی پاکستان، مدیریت کند. آنگاه است که میتوان، به موفقیت این فصل جدید و این گام بزرگ اشرف غنی به عنوان زمامدار عادل و مسوول این ملت امید بست و مطمین شد.
افزودن دیدگاه