نویسنده: آماندا تائوب
منبع: نیویورک تایمز
در حالی که افغانستان وارد یک فصل نومیدانه میشود و نیروهای آمریکایی به طور بالقوه در حال خروج هستند، شورشیان یک کمپین مرگبار را برای خاموش کردن رسانهها و حبس زنان در خانه به راه انداختهاند.
بر اساس دلایلی که روزنامهنگاران مورد هدف قرار میگیرند، چیزی زیادی میتوان در مورد یک کشور گفت.
در جاهای زیادی، بزرگترین خطرات ناشی از آشکار کردن نقاط حساس هستند، جایی که در آن قدرت، پنهانکاری و فساد است: داستانهایی در مورد ارتباط بین کارتلها و سیاستمداران در مکسیکو، رسوایی رشوه خواری در فیلیپین و اقدامات غیرقانونی دولتهای مصر و ترکیه منجر به زندانی شدن روزنامه نگاران، مورد حمله قرار گرفتن یا حتی کشته شدن آنها به اتهامات واهی شدهاست.
اما در شرق افغانستان، سه زن جوان روز سه شنبه خارج از انعكاس، ایستگاه تلویزیونی جلال آباد كه محل کارشان بود، به ضرب گلوله كشته شدند؛ آنها اهل روزنامهنگاری تحقیقی هم نبودند. آنها فساد و معاملات جنایی را افشا نکردند. مرسل وحیدی 25 ساله، سعدیه سادات 20 ساله و شهناز رئوفی 20 ساله در بخشی مشغول به کار بودند که صدای خارج از تصویر را برای برنامههای خارجی ضبط میکرد.
وابستگان داعش در این کشور، که مسئولیت این تیراندازیها را بر عهده گرفته است، گفتند که روزنامه نگاران مورد حمله قرار گرفتند زیرا در “ایستگاههای رسانهای وفادار به حکومت مرتد افغانستان” کار میکردند – که به عبارت ساده به معنای کار در رسانههای مستقل است. اما این واقعیت که آنها زن بودند، و در دو حمله جداگانه هدف قرار گرفته بودند، به وضوح یک عامل موثر بود.
آنها در یک لحظه سخت برای چالش اساسی افغانستان بر سر ماهیت دولت کشته شدند. این جنگ، حکومت تحت حمایت غرب را که در امتداد خطوط دموکراتیک ساخته شده، علیه گروههای شورشی (عمدتا طالبان، و همینطور نیروهای تروریست کوچکتر مانند داعش) قرار میدهد که به دنبال بازگشت حاکمیت اسلامی با تفسیر افراطی هستند.
در طول 20 سال حضور نظامی و دیپلماتیک آمریکا در افغانستان، حکومت به طور رسمی حقوق زنان و گروههای اقلیت را که در زمان حکومت خشن طالبان تا سال 2001 مجاز نبود، ارج نهاده است. اکنون، این گروهها میترسند طالبان به گونهای برگردند، آن هم در شرایطی که ارتش آمریكا آماده عقب نشینی میشود و روند صلح بین حکومت افغانستان و طالبان موفقیتی نداشتهاست.
حتی قبل از هرگونه توافق رسمی تقسیم قدرت یا پیروزی، تندروها خواستار یک وضعیت جدید و در حال اجرای خشونتآمیز آن هستند – وضعیتی که در آن فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران، قضات و باقی جامعه مدنی به عنوان دشمن هدف قرار میگیرند.
اگرچه داعش به نمایندگی از طالبان فعالیت نمیکند، و گاهی اوقات این دو گروه، معاند با هم بودهاند، اما خشونت این گروه بدون شک وحشتی را که طالبان میخواهند با کشتارهای هدفمند خود القا کنند، تقویت کردهاست. این خشونت فقط با هدفِ خاموش کردن مخالفتهای احتمالی نیست، بلکه ایجاد احساس اجتنابناپذیر پیروزی شورشیان و افزایش فشار بر حکومت برای پیروی از خواستههای طالبان در گفتگوهای صلح نیز از دیگر اهداف آن است.
هر روز تلفات کارمندان رسانه ای، و به ویژه روزنامهنگاران زن، بیشتر میشود. زن دیگری به نام ملاله میوند، خبرنگار 26 ساله، در ماه دسمبر در بیرون همان ایستگاه جلال آباد کشته شد.
عالیه افتخار، محقق آسیا برای کمیته محافظت از روزنامه نگاران، یک گروه مدافع حمایتی بین المللی، گفت: “سه زن اینجا، یک زن دیگر و موتروان او در ماه دسمبر – بنابراین دشوار است که نگوییم زنان در معرض خطر زیادی قرار دارند.”
اگرچه وی خاطرنشان کرد که از دریافت هرگونه تهدید علیه زنان یا کارمندان زن به قتل رسیده، توسط ایستگاه بیاطلاع است، اما “خبرنگاری در افغانستان یک خطر است. طور دیگر نمیتوان گفت. حتی رفتن به محل کار یا از محل کار به خانه رفتن، میتواند خطری ایجاد کند، چیزی که در همین یکی دو روزه اتفاق افتاد.”
مطابق با گزارش اخیر سازمان ملل از سال 2018، بیش از 30 کارمند رسانه و روزنامه نگار در افغانستان کشته شدهاند. این امر به ویژه برای آنها و سایر شخصیتهای جامعه مدنی طی افزایش قتلهای هدفمند که توسط نیویورک تایمز از زمان آغاز مذاکرات صلح در سپتمبر 2020 ثبت شده، بسیار بد بودهاست.
رادا اکبر، عکاس، روزنامه نگار و هنرمند مستقر در کابل ، گفت: “احساس میکنم این روزها در یک فیلم ترسناک زندگی میکنیم. بسیاری از مردم کشور را ترک کردهاند. بسیاری از مردم کشته شدهاند و هر کس دیگری که در این شهر است فقط … “او کمی مکث کرد، سپس ادامه داد. “همه خیلی خاموش هستند. خیلی ترسناک است. “
“هشداری برای من”
مریم عالمی، عکاس خبری مستقر در کابل، لحظه دقیق شنیدن خبر کشته شدن سه کارمند رسانهای در جلال آباد را به خاطر میآورد. او گفت: “من در خانه برادرم بودم؛ شنیدم که سه روزنامه نگار کشته شدهاند، بنابراین تلویزیون را روشن کردم و داستان را دیدم.”
وی گفت، این خبر “هشداری برای من” بود. او برای کارش، در سراسر کشور اغلب به تنهایی سفر میکند. او گفت، سالها، احساس امنیت كافی برای انجام کارش داشته، به طوری كه ترجیح میداده به جای پرواز که از نظر او دردسر است، در سراسر كشور موتروانی كند. اما اخیرا هنگام انجام مأموریت توسط مردان ناشناس مورد تهدید و تعقیب قرار گرفتهاست. مشتری هایش مأموریتها را لغو کرده و به او هشدار دادهاند که سفر نکند.
و سپس قتلها در روز سه شنبه رخ داد، اتفاقی که احساس میکرد پیامی است که نمیتواند نادیده بگیرد.
نیویورک تایمز کشته شدن حداقل 136 غیرنظامی و 168 نفر از نیروهای امنیتی را طی قتلها و ترورهای هدفمند در سال 2020، بیش از تقریباً هر سال دیگری در این جنگ، ثبت کردهاست.
این اعداد هم شامل مردان و هم شامل زنان است. اما كشتن زنان معمولاً خبرسازتر میشود و به ويژه اثرات دلسردکنندهای دارد.
کیران نازیش، بنیانگذار ائتلاف زنان در روزنامه نگاری، یک گروه حامی که برای محافظت از روزنامه نگاران زن کار میکند، گفت: “این حملات همچنین فقط حمله به روزنامه نگاران خاص نیست. این حملات به این منظور انجام میشود که دیگر فعالان رسانه پیامی را دریافت کنند و اساساً به منظور دلسرد کردن زنان نسبت به کارشان است.”
گروههای شورشی معمولاً قوانینی را به عنوان آزمون انطباق برای جمعیتی كه به دنبال كنترل آن هستند، وضع میكنند. باندها و گروههای شورشی در سرتاسر جهان از ساکنان محلی باج میگیرند تا هم صحهای بر تسلیم آنها گذارده شود و هم پولی به دست بیاورند.
برای گروههای افراطی مانند طالبان و دولت اسلامی، که به تفسیرهای محدود و غیر قابل انعطاف اسلام متکی هستند، جلوگیری از مشارکت زنان در زندگی عمومی راهی برای نشان دادن حقانیت دینی و بازگرداندن زمان به قبل از سال 2001 است.
پیشرفت برای زنان و رشد مطبوعات پر جنب و جوش و مستقل هر دو مشخصه بارز تغییرات در افغانستان از آن زمان به بعد است. بنابراین، حملات هدفمند به روزنامه نگاران زن مانند مواردی که در جلال آباد انجام شد، دارای اثرِ نمادین دو چندان هستند. و آنها واقعاً همان ترس و وحشتی را القا میکنند که شورشیان میخواهند.
سخنرانی برای جان باختگان
خانم عالمی گفت که مادر و برادرانش به او التماس کردهاند که روزنامه نگاری را رها کند و برای امنیت خود در خانه بماند، حتی کشور را ترک کند. اما او مستاصل مانده است.
او گفت، “اگر بخواهم از این کشور بروم، شغل خود را از دست میدهم. من همه چیزهایی را که در سالهای گذشته به دست آوردم از دست میدهم. و اگر بمانم، ممکن است جانم را از دست بدهم.”
آسیب به دنیای روزنامهنگاری بیشتر خواهد شد اگر نسل بعدی هرگز وارد عرصه نشود.
خانم عالمی که در چندین منطقه کشور عکاسی تدریس میکند، گفت: “بسیاری از خانودهها احتمالا به دخترانشان اجازه ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته روزنامهنگاری را نخواهند داد یا شاید از رفتن آنها به تلویریون یا نوشتن برای مجلات و روزنامهها جلوگیری کنند. زیر خطرات هر روز بیشتر و بیشتر میشوند.”
خانم نازیش گفت: “من موارد زیادی را میشناسم که به زنان گفته میشود دیگر در رسانهها کار نکنند.” وی گفت: ” برخی از روزنامه نگاران – خبرنگاران، عکاسان، تهیه کنندگان، نویسندگانِ – زن که در رسانهها کار میکنند در خانواده خود نانآور خانواده هم هستند. به همین دلیل اجازه کار دارند. اما آنها با چالشهای زیادی روبرو هستند و میدانید که خانوادههایشان نگران ادامه کار آنها برای رسانهها هستند. “
تأثیر این جریان فراتر از مشاغل فردی خواهد بود. روزنامه نگاری میتواند فرهنگ را شکل دهد و روزنامه نگاران روزنامه نگاری را شکل میدهند. اینکه هر گروه یا دیدگاهی از بین برود، یا روزنامه نگاری مستقل درهم شکسته شود، بر افغانستان به عنوان یک کشور تأثیر خواهد گذاشت.
سایر اثرات این جریان هم که در حال حاضر قابل رویت است. خانم اکبر، عکاس خبری، سالانه یک نمایشگاه هنری به نام «ابرزنان» برگزار کرده، و از زنان برجسته تاریخ افغانستان تجلیل میکند. امسال قرار بود این نمایشگاه به تاریخ 8 مارچ، روز جهانی زن افتتاح شود، اما او افتتاحیه را لغو کرد.
وی گفت، مردم نمیتوانند ریسک حضور در چنین نمایشگاهی را بپذیرند. اما حتی اگر هم بتوانند، “بسیاری از کسانی که میخواهند به نمایشگاه بیایند، رفتهاند. برخی از آنها کشته شدهاند. و بسیاری از آنها کشور را ترک کردهاند. “
“بنابراین من فقط برای قربانیان اخیر این حملات برنامه افتتاحیه دارم. عکسهای آنها را با نامشان و شمع در سالن نمایشگاه قرار میدهم و سپس متن سخنرانیام را میخوانم. این فاجعهای است که ما از آن رنج میبریم، و من مجبورم نمایشگاه را برای جان باختگان برگزار کنم.”
” نمی دانم چطور میتوانیم امید را در دلمان زنده نگه داریم.”
افزودن دیدگاه