این مطلب ترجمه فصل های ۹ و ۱۰ پژوهشی است که تحت عنوان رواندا: نسل کشی قابل پیش گیری که از سوی اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۰۰ میلادی انجام شده است.
چنانچه یک تحلیلگر گفته، “جنبشی موسوم به قدرت هوتو، ائتلافی که امکان نسل کشی را فراهم میکند، روی جسد نادای ساخته شد.” قدرت هوتو به عنوان یک مفهوم صریح سازماندهی قبلاً در یک جلسه ولایتی اعلام شده بود، اما به واقع در یک گردهمایی گسترده در کیگالی به تاریخ 23 اکتبر، دو روز پس از ترور بوروندی، به راه افتاد. اعضای چندین حزب سیاسی در آنجا حضور داشتند و این واقعیت جدید را اثبات میکردند که همبستگی قومی بر وفاداری احزاب برتری دارد. زندگی سیاسی، در این آخرین ماههای آشفته قبل از نسل کشی، دقیقاً پیرامون دو قطب قومی مخالف مجددا سازماندهی شد. هوتویی که مخالف همبستگی هوتو بود به عنوان دشمن قلمداد میشد. هر کسی که آماده کار با توتسیها در یک دولت انتقالی بود، اینینزی یا دست نشانده توتسیها بود.
جامعه دیپلماتیک در کیگالی این تحولات را از نزدیک دنبال میکرد. بلژیکیها، فرانسویها و آمریکاییها بهترین منابع اطلاعاتی را داشتند، اما چنانچه یک ناظر آگاه به ما گفت، کیگالی یک شهر کوچک بود، نخبگان آن اندک بودند، همه همدیگر را میشناختند، همه اطلاعات یکسانی داشتند و همه آنها با بازگشت به خانه اطلاعات را در اختیار دولت خود میگذاشتند. تنها پرسش این بود که هرکدام چه چیزی را برای باور داشتن انتخاب کردند.
ما این فصل را با فهرست برخی از جنایات انجام شده علیه توتسیها طی حمله 1990 RPF و اواخر 1993 آغاز کردیم که در آن زمان به رسمیت شناخته شده بود. برای انتقال حس و حال جَوِ رواندا در چند ماه پرتلاطم منتهی به نسل کشی، آنچه در ادامه میآید موارد مهمتر از نوامبر 1993 تا سرنگونی هواپیمای هابیاریمانا در 6 اپریل 1994 است. در سایه همین رویدادهاست که مأموریت نظامی کوچک، مجهز و تا حد زیادی بیفایده را که شورای امنیت سازمان ملل متحد برای رواندا در اکتبر 1993 تصویب کرد، بررسی خواهیم کرد.
– در نوامبر 1993، سفیر بلژیک به بروکسل گزارش داد که ایستگاه رادیویی RTLMC خواستار ترور نخست وزیرکه در اردوگاه Hutu Power نبود، شدهاست.
– در تاریخ 1 دسامبر، یک سازمان محلی حقوق بشر، با گزارش قتل عامهای تازه و نقض حقوق بشر علیه توتسیها، و به نقل از مهاجمان گفت که “این جمعیت همدست اینکوتانی [ارتش RPF] است زیرا بیشتر توتسی است، و نابودی آن اتفاق خوبی خواهد بود. “
– در تاریخ 3 دسامبر، چندین افسر FAR، با اعلام اینکه “با اشمئزاز از این تاکتیکهای کثیف پر شدهاند”، به جنرال رومئو دالر، فرمانده سازمان ملل، در مورد “نقشه ماکیاولی” نوشتند که هابیاریمانا شخصاً با افسران منطقه زادگاه خود در حال نقشهریزی بود. آنها با جلب توجه به چندین مورد از قتلهای اخیر غیرنظامیان، هشدار دادند که، “کشتارهای مشابه دیگری در حال برنامهریزی و قرار است در سراسر کشور گسترش یابد … و سیاستمداران مخالف نیز باید ترور شوند.”
– در تاریخ 27 دسامبر، اداره اطلاعات بلژیک گزارش داد که، ” اینتراهاموه تا دندان مسلح و در حالت آماده باش هستند … تک تک آنها مهمات، نارنجک، مین و چاقو دارند … همه آنها منتظر لحظه مناسب برای اقدام هستند.”
– از جنووری 1994، هابیاریمانا بارها پیادهسازی دولت انتقالی را که در آروشا مورد توافق قرار گرفته بود، به تأخیر انداخت.
– در 11 جنووری، جنرال دالر فکسِ بحث برانگیز خود را برای مافوق خود، جنرال باریل، در بخش عملیات حفظ صلح سازمان ملل در نیویورک ارسال کرد. این فکس در پی ملاقات روز قبلش بین افسران بلژیکی UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا) و یک فرمانده اینتراهاموه که بعدها خبرچین شد و در مکاتبات سازمان ملل فقط به عنوان “ژان پیر” (نام خانوادگی وی توراتسینزه بود) شناخته میشود، رخ داد. اگرچه وی با RPF مخالف بود، اما ژان پیر به مقامات سازمان ملل اطلاع داده بود كه “با نابودی توتسیها مخالف است … نمیتواند از كشتار افراد بی گناه حمایت كند.” وی معتقد بود تا زمانی که UNAMIR ظاهر شد، هدف اصلی اینتراهاموه محافظت از کیگالی در برابر RPF بود. “از زمان مأموریت UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا) به او دستور داده شدهاست که تمام توتسیها را در کیگالی ثبت کند. او گمان میکند که این کار برای نابودی آنها باشد. مثالی که وی زد این بود که در مدت 20 دقیقه پرسنل او میتوانستند تا 1000 توتسی را بکشند. ” ژان پیر پیشنهاد داد که مقامات UNAMIR را به انبارهای اسلحه ببرد. مطابق با فکس دالر، ژان پیر گفته بود که اینتراهاموه دارای 1700 مرد است که در گروههای 40 نفره در اطراف پایتخت پراکنده شده بودند، و هر یک از آنها در زمینه “نظم، سلاح، مواد منفجره، جنگ تن به تن و تاکتیکها” آموزش دیده بودند … او به ما اطلاع داد که مسئول تظاهرات شنبههای گذشته بود که هدفشان، مورد هدف قرار دادن نمایندگان [اعضای پارلمان] احزاب مخالف که در مراسم حاضر میشدند و سربازان بلژیکی بود. آنها امیدوار بودند که جنگ داخلی را تحریک کنند. نمایندگان باید هنگام ورود یا خروج از پارلمان ترور میشدند. قرار بود نیروهای بلژیکی تحریک شوند … تعدادی از آنها باید کشته میشدند و بنابراین خروج بلژیک از رواندا تضمین میشد. ” این تقابل با نیروهای بلژیکی به دلایل مختلف رخ نداده بود. اما این طرح فقط به تعویق افتاد، اما کنار گذاشته نشد.
– در 12 جنووری، دالر پاسخی از اقبال رضا دریافت کرد و در نوشتهای بالای امضای مافوق خود، کوفی عنان، رئیس عملیات حفظ صلح سازمان ملل، اجازه دالر را برای تصرف انبارهای تسلیحات که توسط ژان پیر کشف شده بود، نفی کرد.
– در 13 جنووری، سفیر بلژیک، که از اطلاعات ژان پیر آگاه شده بود، به بروکسل گزارش داد که UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا) به دلیل اختیارات محدود خود نمیتواند به تنهایی در برابر اینتراهاموه عمل کند. حتی تحقیقات در مورد حوادث باید همراه با پلیس ملی انجام شود، اما بسیاری از آنها با ملیشهها کار میکردند.
– در تاریخ 14 جنووری در بلژیک، اطلاعات ارتش از هراس حمله به کلاه آبیهای سازمان ملل، به ویژه سربازان بلژیکیاش، خبر داد. آنها همچنین گزارش دادند که ” نشانههای کاملاً مستدل از ارتباطات مخفی و / یا پشتیبانی از اینتراهاموه توسط افسران درجه دار ارتش رواندا یا پلیس ملی به طور فزایندهای گزارش شدهاست.”
– در 17 جنووری، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در رواندا به دیپلماتهای آفریقایی حاضر در کیگالی گفت: “ما شواهدی مبنی بر وجود اردوگاههای آموزشی برای بسیاری از سربازان را داریم.”
– در تاریخ 25 جنووری، یک مقام ارشد سیاسی به سفیر بلژیک هشدار داد که اینتراهاموه قصد دارد یک جنگ داخلی را راه بیندازد و در آن از خصومت علیه بلژیکیها سوء استفاده خواهد کرد.
– در 27 جنووری، ایستگاه رادیویی RTLMC فراخوانی برای هوتو را جهت دفاع از خود تا آخرین نفس پخش كرد. پس از یک مکالمه طولانی علیه ماموریت کمک سازمان ملل به رواندا، این ایستگاه از رواندا خواست تا “مسئولیت آنچه را که اتفاق میافتد” بپذیرند، در غیر این صورت سربازان بلژیکی کشور را به توتسیها میسپارند.
– حدودا در همان زمان، به دیده بان حقوق بشر گفته شد كه یك تحلیلگر اطلاعاتی دولت آمریكا تخمین زده بود كه در صورت وقوع مجدد درگیری در رواندا، بدترین سناریو شامل مرگ نیم میلیون انسان است. ظاهراً کارهای این تحلیلگر معمولاً بسیار مورد توجه قرار میگرفت، اما این ارزیابی جدی گرفته نشد.
– تقریباً در همان زمان، پروژه اسلحه دیده بان حقوق بشر گزارشی منتشر کرد که حاوی اسنادِ جریان ورود تسلیحات به رواندا را، غالبا از فرانسه یا مصر و آفریقای جنوبی با حمایت فرانسه بود. این گزارش پس از ارائه جزئیات توزیع اسلحه به غیرنظامیان، نتیجه گرفته بود که: ” در زمینه خطر تهیه تفنگ خودکار برای غیرنظامیان، به ویژه در مناطقی که ساکنان، توسط مقامات برای کشتار همسایگانشان تشویق یا راهنمایی شدند، اغراق غیرممکن است.
– در ماه فبروری، هابیاریمانا در مراسم تحلیف دولت انتقالی حاضر نشد و این مراسم بار بار دیگر به تعویق افتاد.
– در 15 فبروری، اطلاعات ارتش بلژیک گزارش داد که رئیس ستاد ارتش همه نیروهای خود را در حالت آماده باش قرار داده، مرخصیها را لغو کرده و سربازان بیشتری خواسته است.
– در 20 فبروری، طبق مصاحبهای که ژان بیرارا در ماه می با یک خبرنگار بلژیکی داشت، رئیس ستاد ارتش رواندا، سیلوین سبیمانا، از بستگان بیرارا، فهرستی از 1500 نفر را که باید در کیگالی حذف میشدند، به او نشان داد.
– تقریباً در همان زمان، پاپل نانسیو – سفیر واتیکان در رواندا – به سفیر ایتالیایی دو فهرست از توتسیهایی که قرار بود حذف شوند، داد. دومی، که اکنون سفیر در اتیوپی است، گفت که کاملاً مطمئن است که همه در جهان دیپلماتیک از این لیستها آگاهند.
– در 20 فبروری، تلاش برای ترور نخست وزیر احتمالی ناکام ماند.
– در 21 فبروری، قاتلانی که ادعا میکردند ارتباط نزدیک با هابیاریمانا دارند، رهبر هوتوی PSD، یک حزب از جنوب هوتو و برخی از توتسیها را به قتل رساندند.
– در 22 فبروری، گروهی برای انتقام، رئیس حزب رادیکال CDR هوتو را کشتند.
– بین 22 و 26 فبروری، اینتراهاموه 70 نفر را کشت و املاکی را در کیگالی تخریب کرد. افسران بلژیکی اوضاع را “انفجاری” توصیف کردند اما خاطرنشان کردند که اختیار محدود UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا) سبب شده که برای کاهش خشونت درمانده شود.
– در تاریخ 25 فبروری، وزارت امور خارجه بلژیک، نامهای به سفیر بلژیک در سازمان ملل در مورد لزوم تقویت مأموریت UNAMIR نوشت. در غیر این صورت، اگر وخیم شدن اوضاع ادامه یابد، “حافظان صلح بلژیکی، به گونهای منفعلانه شاهد نسل کشی خواهند بود …” سفیر بلژیک در سازمان ملل، پس از بحث در مورد موضوع با دبیرخانه سازمان ملل و اعضای اصلی شورای امنیت، پاسخ داد ” بعید است که تعداد نیروها یا مأموریت UNAMIR افزایش یابد… ایالات متحده و انگلیس به دلایل مالی مخالف هستند… “
– همچنین در تاریخ 25 فبروری، رئیس جمهور هابیاریمانا به ژاک-راجر بوه-بوه، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد گفت که جانش در خطر است. اما نگفت که چه کسی زندگی او را تهدیده کردهاست.
– در فبروری نیز، وزارت امور خارجه ایالات متحده گزارشی مبنی بر قتل عام توتسیها در اوایل سال 1993 و وجود جوخههای مرگ ارائه داد. لوموند در مورد قتل عامها، نقش فرانسه در ارتش رواندا و تبلیغات ضد توتسی گزارش داد. و یک روزنامه بلژیکی ترورها را گزارش داد.
– در اول مارچ، سفیر بلژیک در کیگالی گزارش داد که ایستگاه RTLMC “بیانیههای تحریکآمیزی را حاکی از نفرتپراکنی – در واقع برای نابودی” توتسیها پخش میکند.
– در تاریخ 2 مارچ، یک خبرچین MRND به اداره اطلاعات بلژیک گفت که حزب وی، حزب حاکم، برنامهای برای نابودی همه توتسیها در کیگالی دارد البته در صورتی که RPF جرات از سر گرفتن جنگ را داشته باشد. “اگر اوضاع بد پیش رود، هوتو آنها را بدون ذرهای ترحم قتل عام خواهد کرد.”
– در تاریخ 10 مارچ، اداره اطلاعات بلژیک گزارش داد که MRND از هابیاریمانا برای ملاقات با رئیس جمهور اوگاندا، موسونی، بدون مشورت با آنها عصبانی است.
– در تاریخ 15 مارچ، گروهی از چندین سازمان برجسته حقوق بشر جهان، که همگی تحقیقات گسترده ای در رواندا انجام داده بودند، با صدور بیانیهای از خشونت فزاینده و توزیع بی پایان اسلحه در رواندا ابراز تأسف کرد.
– حدود یک هفته بعد، مطابق با گزارش کمیسیون تحقیق پارلمانی بلژیک در سال 1997 در مورد نقش بلژیک در نسل کشی، افسر مسئول اطلاعات ارتش رواندا به گروهی که شامل برخی از مشاوران نظامی بلژیک بود گفت که “اگر آروشا اجرا میشد، آنها آماده بودند تا توتسیها را سر به نیست کنند. “
– در روزهای آخر ماه مارچ، ایستگاه رادیویی RTLMC حملات به طور فزاینده تلخی را علیه UNAMIR (ماموریت کمک سازمان ملل به رواندا)، دالر، بلژیکیها و برخی از رهبران سیاسی رواندا پخش کرد. – در پایان ماه مارچ، ماموریت UNAMIR تمدید شد، اما قویتر نشد. نیروهای کمکی نیز بیشتر به دلیل عدم تمایل آمریکا به اختصاص منابع بیشتر به رواندا اعزام نشدند.
– در تاریخ 2 اپریل، RTLMC اعلام کرد که افسران نظامی به تازگی با نخست وزیر ملاقات کردهاند تا کودتا علیه هابیاریمانا را برنامهریزی کنند. (این احتمال وجود دارد که او با افسران میانهرو ملاقات کرده باشد تا چگونگی مقابله با بحران بدتر شده را بررسی کند، اما تصور اینکه این گروه معتقد است که کمترین شانس سرنگونی رئیس جمهور را دارد باورنکردنی است. گذشته از اینها، نخست وزیر نمیتوانست جلسهای برگزار کند که در ایستگاه رادیویی قدرت هوتو گزارش نشود.
– در تاریخ 3 اپریل، RTLMC یک پیش بینی را پخش کرد مبنی بر اینکه RPF در سه روز آینده کارهایی با گلوله و نارنجک انجام میدهد.
– در 4 اپریل، رهبر تأثیرگذار قدرت هوتو، تئونسته باگاسورا، به گروهی که چندین مقام عالی رتبه سازمان ملل را شامل میشد گفت که “تنها راه حل قابل قبول برای رواندا حذف توتسیها است.”
– در همان روز، ام.دی. گوتنکانست، رئیس Afrique Santé et Environnement، از دو دوست عالی رتبه در کیگالی دیدار کرد. آنها شایعاتی را مبنی بر اینکه رئیس جمهور به تانزانیا رفته است تا ” آروشا را تسلیم کند به او گزارش دادند. قرار بود دولت جدید روز جمعه 8 اپریل سوگند یاد کند، اما هابیاریمانا قبل از آن توسط RPF کشته و جنگ داخلی دوباره آغاز میشد.
– در تاریخ 6 اپریل، هابیاریمانا، تحت فشار شدید بین المللی برای اجرای توافقنامههای آروشا، در حقیقت برای دیدار با همتایان خود از کشورهای همسایه به دارالسلام پرواز کرد. در آنجا آنها همچنان اصرار داشتند كه وی تعهد خود را براي ایجاد دولت جديد حفظ كند. همان شب هنگام بازگشت به خانه، هابیاریمانا به رئیس جمهور نتاریامیرای بوروندی پیشنهاد داد که سوار جت فالکون ۵۰ او شود. زمانی که هواپیما نزدیک به فرود در فرودگاه کیگالی بود، توسط موشکهای زمین به هوا مورد اصابت قرار گرفت، سقوط کرد و همه سرنشینان آن کشته شدند.
داستانها و اتهامات به شدت متضاد، ناگزیر، در مورد عاملان احتمالی تاکنون پیچیده مانده است. به عنوان بخشی از یک تلاش سیستماتیک برای پایهریزی توجیه یک حمله برنامهریزی شده به نیروهای بلژیکی UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا)، ایستگاه رادیویی RTLMC بلافاصله بلژیکیها را در میان بقیه مقصر دانست؛ از آن زمان به بعد، هر طرف قابل تصور به انجام این عمل متهم شد: آکازو، دیگر هوتوی رادیکال، RPF، سازمان ملل، UNAMIR (ماموریت سازمان ملل برای کمک به رواندا)، فرانسویها. واقعیت این است که تا به امروز، این واقعه تاریخی با شایعات و اتهامات ضد و نقیضی روبرو بوده است اما هیچ مدرک محکمی وجود ندارد. عجیب اینکه، تحقیقات رسمی در مورد سقوط هواپیما هرگز انجام نشدهاست و این هیئت توانایی راهاندازی تحقیقات را ندارد. ما در توصیههای خود به این مساله میپردازیم.
هواپیمای رئیس جمهور ساعت 8.30 شب سقوط کرد. حدود 10 ساعت بعد، قتل برخی از توتسیها و اعضای مخالف هوتو آغاز شد. و خیلی زود نسل کشی واقعی آغاز شد. شاید شش ساعت پس از آن، نیروهای RPF درگیر کردن سربازان رواندا را شروع کردند. جنگ داخلی دوباره آغاز شده بود.
فاجعه غیرقابل بخشش برای توتسیهای رواندا این بود که جامعه جهانی نتوانست حتی یک قدم برای متوقف کردن نسل کشی بردارد، با وجود اینکه همه میدانستند که این نسل کشی در حال انجام است. با این حال اولین فاجعه، فاجعهای بود که در این فصل ثبت شد. تفسیر تعداد بیشماری از حادثههای واحد ثبت شده قطعاً گریزناپذیر است: هزار هشدار اولیه مبنی بر اینکه اتفاق وحشتناکی در رواندا در حال وقوع است وجود داشت. اگر این اتفاق یک نسل کشی نبود، دست کم یک فاجعه آنقدر بزرگ بود که مداخله بین المللی را ایجاب کند. چنانچه خواهیم دید، این مداخله کاملا ناکافی و بیشتر مدیون منافع سیاسی آمریکاییها و فرانسویها بود.
با این حال استدلال کلی این گزارش این است که به مدت 150 سال، جهان بیرونی نقش اصلی را در پایهگذاری بلوکهای سازنده این نسل کشی ایفا کرد. این نقش در گذشته هم وجود داشت: در نژادپرستی اولین کاوشگران اروپایی، در سیاست استعمار بلژیک؛ در حمایت کلیسای کاتولیک از “دموکراسی جمعیتی” تحت دیکتاتوری نظامی هوتو ؛ در برنامه تعدیل ساختاری تحمیل شده توسط موسسات مالی غربی؛ و در مشروعیت بخشیدن به یک دیکتاتوری قومی توسط فرانسه، ایالات متحده و بسیاری از آژانسهای بین المللی کمک به توسعه. از دیدگاه بسیار قوی ما، جهان مسئولیت سنگینی را در قبال رویدادهای رواندا به دوش کشید. روشی شرافتمندانه و بسیار مفید برای به دوش نکشیدن این مسئولیت از سوی جهان وجود داشت. گروههای مدافع حقوق بشر و تعداد معدودی از مقامات سازمان ملل برآشفته تلاش کردند تا این کار را انجام دهند. در عوض، رهبران جهان تصمیم گرفتند که سیاست بازی کنند و در شرایطی که هزاران رواندایی بی گناه به کام مرگ کشیده میشدند، دست روی دست بگذارند.
افزودن دیدگاه