در مناطق تحت کنترل طالبان، دختران پی یک چیز می گریزند: آموزش

توسطتحریریه خبرنامه

اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۰ به روز رسانی : اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۰

نویسنده: آدام نوسیتر

نشر شده در: نیویورک تایمز

شبرغان، افغانستان – دستور تعطیلی مکاتب دخترانه در مسجد و در ملاقاتی با بزرگان روستا اعلام شد. این اخبار از طریق معلمان، در جلساتی بدون سر و صدا در خانه دانش آموزان فیلتر شد. یا در نامه‌ای کوتاه به دست روسای مکاتب محلی رسید.

التماس به طالبان، استدلال و خواهش و تمنا بی فایده بود. بنابراین سه سال پیش، حضور دختران بالای 12 سال در کلاسهای دو منطقه روستایی در جنوب این مرکز ولایت کم ارتفاع در شمال غربی افغانستان متوقف شد. به ناگهان حدود 6000 دختر از حضور در مکتب محروم شدند. معلمان مرد به طور ناگهانی از کار اخراج شدند: طالبان گفتند آنچه که آنها انجام داده بودند، یعنی آموزش به دختران، خلاف اسلام بوده‌است.

در سراسر افغانستان دستورات شبیه به همان دستوراتی که در ۶۵ کیلومتری جنوب مرکز ولایت جوزجان صادر شده‌است، وجود دارد. در مناطقی که توسط طالبان کنترل می‌شود، هیچ کس به جز  کم سن و سال‌ترین دختران و برخی موارد استثنایی، آموزشی نمی‌بیند. پیام طالبان: دختران نوجوان باید در خانه باشند و به مادران خود کمک کنند.

فریده، 16 ساله، که در 12 سالگی از مکتب در ولسوالی درزاب بیرون رانده شد و در سن 14 سالگی در این مرکز ولایت پناهنده بود، گفت: “به مدت دو سال ‌نتوانستم به مکتب  برگردم. خواهرم به من گفت که دیگر مکتبی وجود نخواهد داشت – او یک معلم است. بنابراین من در خانه بودم، و فقط به مادرم در کارهای خانه کمک می‌کردم.”

مکاتب در شبرغان همه سهمی برای نوجوانان پناهنده دارند که از مناطق تحت کنترل طالبان به شمال سفر می‌کنند و در آنجا نزد اقوام خود می‌مانند.

نبیلا 16 ساله که دو سال پیش به همراه مادرش از درزاب به شبرغان آمده بود، گفت: ” به خانواده‌ام گفتم: من واقعاً می‌خواهم درس بخوانم. شاید آنها فقط از زنان می‌ترسند.”

تسلیم مملو از نارضایتی مردم محلی، دریچه‌ای را ارائه می‌دهد که به وسیله آن می‌توان دید که زندگی افغان‌ها در صورت فروپاشی نیروهای حکومت، و تحت تسلط طالبان چه شکل و شمایلی خواهد داشت. هر روز که از راه می‌رسد،‌ اخبار ناخوشایندی را درباره شورشیان به ارمغان می‌آورد: تعداد بیشتری از مراکز گرفته می‌شوند، ولسوالی‌ها تصرف می‌شوند، پاسگاه‌ها تسلیم شده و کارگران دولت و روزنامه نگاران ترور می‌شوند. از اول ماه می، زمانی که ایالات متحده رسماً خروج خود را آغاز کرد، طالبان عملاً در هر قسمت از کشور سرزمین‌هایی را تصرف کرده‌اند.

و اخیرا، بمب گذاری سه گانه در مکتبی در کابل، پایتخت افغانستان، باعث کشته شدن ده‌ها دختر دانش آموز شد. در حالی که طالبان مسئولیت را انکار می‌کردند، مقصر سیگنال آشکاری را ارسال کرد: آموزش دختران پذیرفته نیست!

چرا ما سزاوار مرگیم؟ هزاره‌های کابل دختران شان را به خاک می سپارند!

اما در جنوب ولایت جوزجان، آینده مدتهاست که فرا رسیده‌است. این جهان موازی که اکنون در فکر بسیاری از مردم افغانستان است، برای مسئولان و معلمان آموزش و پرورش این ولایت به مثابه یک واقعیت آشکار دیده می‌شود. آنها با تسلیمی تلخ، باید به سرنوشت همسایگانی بنگرند که در مجاورت آنها زندگی می‌کنند اما هنوز در آن طرف آینه قرار دارند.

طالبان ولسوالی‌های قوش‌تپه و درزاب – زمین‌های کشاورزی فقیر و آسیب دیده در اثر خشکسالی را که محل زندگی حدود 70،000 نفر است – و 21 مکتب این مناطق را کنترل می‌کنند. آنها در سال 2018 پس از جنگ شدید با پیمان‌شکنان محلی طالبان که وفاداری خود را به “داعش” و همچنین با نیروهای حکومتی اعلام کرده بودند، کنترل این منطقه را به دست گرفتند.

علی‌رغم کنترل طالبان، هر ماه معلمان ولسوالی‌ها برای دریافت حقوق خود به شبرغان، مرکز ولایت، مراجعه می‌کنند، و این یکی از ناهنجاری‌ها در کشوری است که عملا تحت کنترل دو حکومت قرار دارد. بهتر است مجبور شویم به معلمان پول بدهیم تا اینکه مکاتب را تعطیل کنیم. این شهر، غبارآلود اما شلوغ، هنوز در دست حکومت مرکزی است، اما مانند سایر مراکز ولایت‌ها یک جزیره جداافتاده است. طالبان در رفت و آمد هستند و بر جاده‌ها حکومت می‌کنند.

حکومت ولایتی هنوز روسای مکاتب را برای ولسوالی‌های تصرف شده استخدام می‌کند. اما مسئولین آموزش و پرورش محلی باید ناامیدانه شاهد این باشند که شورشیان اسلام‌گرا دوز سنگینی از دین را در برنامه درسی تزریق می‌کنند، آموزش تاریخ را کوتاه و دختران را حذف می‌کنند.

معلمان زن اخراج شده‌اند. طالبان از کتب درسی دولتی رایگان استفاده می‌کنند، اما به شدت بر استفاده از آنها نظارت دارند و باید مطمئن شوند که کتاب‌های اختصاص داده شده به دستورالعمل‌های اسلامی به شدت مورد تمرین و اجرا قرار می‌گیرند. آنها معلمانی را که به درستی کارشان را انجام نمی‌دهند، مجازات می‌کنند و معاش‌شان را کسر می‌کنند. هیچ روزی تعطیل نیست. طالبان معلمان این مناطق را به جاسوسی و تراشیدن ریش‌شان متهم کرده‌اند.

عبدالرحیم سالار، رئیس معارف جوزجان، یادآوری کرد که معلمان و مدیران به او گفته‌اند: “اگر ما از آنها اطاعت نکنیم، مجازات خواهیم شد. آنها نگران جان خود بودند.”

برای دخترانی که به منظور ادامه تحصیل در شبرغان به این شهر می‌گریزند، سرنوشت نامعلوم تحمیل شده توسط طالبان اندکی کمرنگ می‌شود. نیلوفر امینی 17 ساله گفت سه سال پیش از حضور در مکتب محروم شده‌است. او تنها چهار روز قبل به این شهر، مرکز ولایت رسیده بود.

خانم امینی در حالی که با اقوام خود در اتاقی در یک مرکز خرید متروک نشسته بود، گفت: “من می‌خواهم درس بخوانم.”

صدای بلند او توسط برقع آبی روشن که طالبان حتی به نوجوانان تحمیل کرده بودند،‌ خفه بود – او همچنان برقع را از روی عادت می‌پوشید، اگرچه پس از مصاحبه آن را برداشت. خانم امینی زندگی خود را از زمان ممنوعیت تحصیل اینطور توصیف کرد: “من خیاطی می‌کردم، گلیم می‌بافتم، صنایع دستی درست می‌کردم.”

این دختر افزود: “دختران آنجا، تمام روز را در خانه می‌مانند. آنها حتی نمی‌توانند با اقوام دیدار کنند. ” طالبان برج‌های تلفن همراه را تخریب کرده‌اند؛ بنابراین از چت روی تلفن هم خبری نیست.

پدر خانم امینی، نظام الدین، که ​​یک کشاورز است، در مرکز خرید نزدیک او نشسته بود؛ او با اشاره به پیامدهای تحریم‌های طالبان در برابر تحصیل دختران گفت: “من سواد ندارم. مثل اینکه نابینا هستم. باید توسط دیگران راهنمایی شوم. و به همین دلیل است که می‌خواهم دخترانم تحصیل کنند. “

سیاست طالبان در مورد تحصیل دختران ممکن است اندکی متفاوت باشد. فرماندهان محلی تصمیمات را اتخاذ می‌کنند، که نشان دهنده عدم تمرکز جنبشی است که توسط محققانی مانند آنتونیو جیوستوزی به عنوان ” شبکه‌ای از شبکه‌ها” توصیف شده‌است. دیدبان حقوق بشر سال گذشته در گزارشی اشاره کرد که گرچه فرماندهان طالبان اغلب به دخترانِ تا 12 سال اجازه تحصیل می‌دهند، اما غیر معمول است که به دختران بالاتر از این سن اجازه تحصیل بدهند. در این گزارش آمده‌است، اگرچه در برخی مناطق، “فشارِ جوامع، فرماندهان را مجاب کرده‌است که اجازه دسترسی بیشتر به آموزش دختران را بدهند.”

اما تعداد این مناطق زیاد نیست. و این اتفاق در این قسمت از افغانستان رخ نداده‌است.

معلمی که اکنون سه دختر نوجوانش از تحصیل محروم هستند، گفت: “اوضاع خراب است و بسیار برای آنها ناراحت هستم. آنها کاری برای انجام دادن ندارند.” او افزود دخترانش در حال حاضر، فقط در کارهای خانه به مادرشان کمک می‌کنند.

این معلم که با او در اداره مرکزی مکاتب ولایتی در شبرغان، جایی که او برای گرفتن معاشش آمده بود، برخورد کردم، از ترس مجازات طالبان خواست که نامش فاش نشود. وی گفت دخترانش مرتباً می‌پرسند که چه زمانی می‌توانند به مکتب برگردند.

فاطمه قیصری، 15 ساله، در اردوگاه پر گرد و غبار برای پناهجویان ولایت همسایه، فاریاب گفت: “آنها دیگر اجازه نمی‌دهند ما درس بخوانیم.” او 12 ساله بود که مکتبش تعطیل شد.

مسئولین آموزش و پرورش در اینجا یک محیط حاکی از سرکوب را ترسیم می‌کنند که در آن ساکنان، والدین و معلمان فرصتی برای مقابله با سیاست‌های سختگیرانه و خشک طالبان ندارند.

عبدل مجید، رئیس مکاتب درزاب گفت،”ما بارها با آنها گفتگو کرده‌ایم. اما هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده‌است. “

وی گفت: “آنها به ما می‌گویند،” حکومت ما نمی‌خواهد که دختران‌مان آموزش ببینند. هیچ کس نمی‌تواند از آنها سرپیچی کند.” جناح داعش برخی از مکاتب او را تخریب کرد. برخی دیگر پنجره ندارند.

در ابتدا، آقای مجید به بسیاری از دختران گفته بود که “با طالبان بازی” کنند و وانمود کنند که آنها از سن مشخص شده فاصله دارند. وی گفت: “بعد از یک سال، آنها به من هشدار دادند که باید این رویه را متوقف کنم.”

به او و دیگران گفته شده‌است که مکاتب دخترانه دست کم تا زمان ظهور آنچه مقامات طالبان برای ساکنان سر در گم به عنوان هدف شورشیان توصیف می‌کنند، بسته خواهند بود: یک “سیستم سر تا پا اسلامی”، که در آن ممکن است جایی برای آموزش دختران وجود داشته باشد.

شایسته حیدری، مدیر مالی مکاتب ولایت جوزجان گفت که مقامات با ارسال نامه‌ای اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان را در جریان این وضعیت قرار دادند. وی گفت: “هیچ نتیجه‌ای نداشت. و البته، من خوشحال نیستم.”

در جایی نه خیلی دور در مکتب  مارشال دوستم – به نام جنرال عبدالرشید دوستم، معاون سابق رئیس جمهور و فرمانده جنگ محلی که تصویرش در همه جای شهر آویزان است – تعداد انگشت شماری از دختران مناطق تحت کنترل طالبان در تلاشند تا این عقب افتادگی را جبران کنند. در یک صبح همین اواخر، دسته‌ای از دختران خندان با لباس‌های سیاه و سفید، که مشتاق شروع مکتب بودند، از کنار محوطه پر از گل عبور کردند.

در دفتر مدیر، برخی از پناهندگان درزاب و قوش تپه از بی معنا بودن تصمیم طالبان برای منع ورود آنها به مکتب تعجب کردند. چند نفر گفتند که می‌خواستند معلم شوند. یک دختر امیدوار بود که انجینری بخواند.

فریده 16 ساله سرش را تکان داد. “تصمیم آنها، اصلا معنایی ندارد. حتی منطقی هم نیست. “

نبیلا، نوجوانی از درزاب، اضافه کرد: “طالبان، آنها مغز ندارند که بفهمند برای دختران مهم است که به مکتب بروند.”

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *