شامگاه نسل کشی: جهان چه می‌دانست (بخش اول)

توسطتحریریه خبرنامه

خرداد ۲۶, ۱۴۰۰ به روز رسانی : بهمن ۲۴, ۱۴۰۲

این مطلب ترجمه فصل های ۹ و ۱۰ پژوهشی است که تحت عنوان رواندا: نسل کشی قابل پیش گیری که از سوی اتحادیه آفریقا در سال ۲۰۰۰ میلادی انجام شده است.

*‌ هیچ بحثی در مورد این نسل کشی آزاردهنده‌تر از آن نیست که به این بپردازیم که آیا جهان می‌دانست در شرف رخ دادن است و اقدامات قاطعی برای جلوگیری از آن انجام نداد یا نه. مطالب زیادی فقط در مورد همین یک موضوع نگاشته شده‌است. موضع ما روشن است. هیچ تردیدی وجود ندارد که جامعه بین المللی  این موارد را می‌دانست: اینکه در رواندا اتفاقی وحشتناک در جریان است، برنامه‌های جدی برای اقدامات وحشتناک‌تر نیز در پیش است، اینکه این اقدامات فراتر از خشونت معمول است و با این حال، جهان خاموش ایستاد و کاری نکرد. این بدان معنا نیست که جهان می‌دانست که تا سال 1992 یا 1993، نسل کشی به طور سیستماتیکی طراحی و سازماندهی می‌شد. در واقع به نظر می‌رسد که بعید بود کسی باور کند که حقیقت این باشد.

* از این گذشته، حتی در اوایل دهه 1990 رواندا همچنان یکی از جگرگوشه‌های جامعه بین المللی بود. خود هابیاریمانا پس از 20 سال قدرت، روابط شخصی نزدیکی با سیاستمداران و دیپلمات‌های سراسر جهان داشت. غیرممکن بود که مردم فکر کنند او دیوانه‌ای است که بر یک رژیم اهریمنی ریاست می‌کند. او اصلا چنین آدمی به نظر نمی‌رسید. در واقع، او دوستان و قهرمانان قدرتمندی در سراسر جهان غرب داشت.

* پایدارترین‌ها از فرانسه بودند و شامل رئیس جمهور میتران، پسرش و بسیاری دیگر از دیپلمات‌ها، سیاستمداران، افسران و کارمندان ارشد دولت می‌شدند. در کیگالی، هابیاریمانا یک متحد وفادار و قدرتمند در سفیر فرانسه جرج مارتس داشت، که تعهد وی به منافع این رژیم منجر به شوخی در محافل محلی دیپلماتیک شده بود مبنی بر اینکه او در واقع سفیر رواندا در فرانسه ‌است. اما نقش مارتس شوخی نبود. چنانچه یکی از محققان به ما می‌گوید، “بنا به گفته مقامات وزارت امور خارجه و وزارت تعاون، سفیر مارتس هرگز گزارشی از ظهور افراط گرایان، قدرت هوتو و خشونت مداوم در طول سفر خود به رواندا از سال 1990 تا 1993  ارائه نکرد.

* حتی پس از نسل کشی، مارتس به یاد آورد که هابیاریمانا “حس یک انسان بسیار با اخلاق را داشت. رئیس جمهور هابیاریمانا  مرتباً دعا می‌خواند و به طور مرتب به عشای ربانی می‌رفت … به طور کلی، تصویری که رئیس جمهور هابیاریمانا به رئیس جمهور میتران ارائه داد بسیار مطلوب بود. ” با این حال مارتس واقعیت رواندا را به خوبی می‌دانست. کریستف ام‌فیزی، معاون سابق هابیاریمانا، که در سال 1992 وجود شبکه صفر را آشکار کرد، شخصاً جزئیات برای مارتس توضیح داد. هیچ چیزی دیدگاه‌های مارتس را تغییر نداد. این حمایت بدون چون و چرای مقامات فرانسوی از رژیم، به توطئه گران این سیگنال را داد که می‌توانند هر کاری بکنند و گیر نیفتند.

* ما قبلاً دیده‌ایم که بحران اقتصادی اواخر دهه 1980 حمایت های دولتی را به طور جدی کاهش داد، آن هم درست در حین اینکه اولین خواسته‌های دموکراتیک‌سازی و تقسیم قدرت به گوش می‌رسید. همزمان با افزایش کینه و رنجش نسبت به جناح هوتو که بر دولت و جامعه رواندا به طور کلی تسلط داشت، نخبگان حاکم کم کم دچار این هراس شدند که مبادا موقعیت برجسته خود را از دست بدهند. رویدادی که شرایطی دشوار را به یک بحران کامل تبدیل کرد، حمله RPF به تاریخ اول اکتبر 1990 بود. پس از آن، حوادث با سرعتی گیج کننده و افزایش وحشت پیش رفت، که بیشتر آنها در اسناد عمومی بودند. فهرست کاملی از این حوادث ده‌ها صفحه نیاز دارد. اما در این قسمت قیدِ برخی وقایع مهم که قبل از پایان سال 1993 به طور عمومی شناخته شده بود مفید است. فهرست زیر شامل مواردی از دو نوع است: گام‌هایی که در جهت نسل کشی برداشته شده و افشای نهایی و عمومی این گام‌ها.

اکتبر 1990

– حمله  RPF

– بازداشت هشت هزار توتسی و هوتوی میانه‌رو

– سیصد توتسی در کبیریرا سر بریده شدند

– دی استندارد (بلژیک) از دستگیری گسترده توتسی خبر داد

دسامبر 1990

– مقاله رادیکال هوتو، کانگورا، “ده فرمان هوتو” را منتشر می‌کند

جنوری 1991

– پانصد تا 1000 توتسی در کینیگی کشته شدند

– لو موند (فرانسه) از تبلیغ نژادپرستی ضد توتسی خبر داد

فبروری 1991

– وزارت امور خارجه ایالات متحده از بازداشت خودسرانه 5000 غیرنظامی رواندایی خبر داد

– لوموند از ادامه تبلیغات ضد توتسی خبر می‌دهد

اپریل 1991

– لوموند از تبلیغات ضد توتسی موجود در روزنامه کانگورا گزارش می‌دهد

می 1991

– سازمان عفو ​​بین الملل از بازداشت 8000 تن در اکتبر 1990 و شکنجه و تجاوز به غیرنظامیان خبر داد

اکتبر 1991

– در سه حادثه مختلف، 31 توتسی دستگیر می‌شود و هرگز برنمی‌گردند یا مورد لت و کوب قرار می‌گیرند

دسامبر 1991

– حملات به توتسی ادامه دارد

جنووری 1992

– بودجه نظامی دولت به طور چشمگیری افزایش می یابد

مارچ 1992

– حزب رادیکال  Hutu CDRشکل می‌گیرد

– سیصد توتسی در بوگسرا قتل عام شدند

– دیده بان حقوق بشر در مورد قتل عام‌ها در کبیریرا (1990) و دیگر مناطق شمال غربی (۱۹۹۱) گزارش می‌دهد

– وزارت امور خارجه آمریکا از کشتار جنووری 1991 در کینیگی گزارش می‌‌دهد

اپریل 1992

– هابیاریمانا  آموزش نظامی را برای شاخه جوانان حزب خود آغاز می‌کند، کسانی که به ملیشه‌های معروف به اینتراهاموه تبدیل می‌شوند. CDR خیلی زود با ملیشه‌های خود ایمپوزاموگامبی دنبال می‌شود

جون 1992

– نیویورک تایمز از بازداشت 8000 تن در اکتبر 1990 خبر داد

سپتامبر 1992

– دولت رواندا در دو مراسم اسلحه را به غیرنظامیان توزیع می‌کند

اکتبر 1992

– دی استاندارد  از فعالیت تروریستی علیه توتسی‌ها خبر می‌دهد

– گروه‌های مرگ رادیکال هوتو شبکه صفر را افشا می‌کند

نوامبر 1992

– هابیاریمانا اعلام کرد توافق آتش بس آروشا با RPF فقط یک تکه کاغذ است

دسامبر 1992

– سازمان‌های حقوق بشر رواندا از قتل عام توتسی‌ها و نقض حقوق بشر علیه آنها گزارش می‌دهند

– آفریقا واچ گزارش می‌دهد که نیروهای دولتی در حال کشت و کشتار است

جنووری 1993

– سیصد توتسی و دیگر مخالفان سیاسی در شمال غربی قتل عام شدند

– لو موند اتهاماتی را علیه ارتش رواندا مبنی بر نقض حقوق بشر علیه توتسی گزارش داد

– کمیسیون بین المللی متشکل از چهار سازمان حقوق بشری ماموریتی را در رواندا هدایت می‌کند، با صدها تن مصاحبه و گورهای دسته جمعی را حفاری می‌کند

فبروری  1993

– RPF  آتش بس را نقض می‌کند. یک میلیون تن در شمال غربی آواره شده‌اند

– دولت اسلحه‌های بیشتری را بین غیرنظامیان توزیع می‌کند

– خشونت، تجاوز، بازداشت و شکنجه بیشتر توتسی‌ها

– کمیسیون تحقیق بین المللی در مورد نقض حقوق بشر در رواندا، متشکل از اعضای چهار سازمان، گزارش کشته شدن بیش از 2000 توتسی را از زمان حمله RPF به دلایل قومی ارائه می‌دهد. سه قتل عام بزرگ‌ توتسی‌ها توسط غیرنظامیان تحت حمایت دولت؛ شعارهای افراط گرایانه و نژادپرستانه به طور گسترده؛ تشکیل گروه های شبه نظامی. بیانیه مطبوعاتی احتمال نسل کشی را مطرح می‌کند، اما این کلمه در گزارش نهایی غایب است.

– لو موند گزارش حقوق بشر را پوشش می‌دهد

– وزارت امور خارجه ایالات متحده در مورد کشتارهای بوگسرا و باگوگوی، ناپدید شدن جوانان توتسی و گسترش ارتش گزارش می‌دهد.

مارچ 1993

– صد و چهل و هفت تن توتسی کشته شدند. صدها نفر دیگر مورد لت و کوب قرار گرفتند

– کمیسیون تحقیق بین المللی گزارش خود را در بروکسل و پاریس ارائه می‌دهد

– لو موند در مورد مساعدت نظامی فرانسه و حمایت سیاسی از رواندا در سایه‌ی یافته های کمیسیون بین المللی صحبت می‌کند

– روزنامه بلژیکی در مورد گزارش کمیسیون و رد آن از سوی هابیاریمانا می‌نویسد

می 1993

– جناح رادیکال هوتو از حزب مخالف MDR منشعب می‌شود

– رهبر MDR به قتل رسید

جون 1993

– ایستگاه رادیویی افراطی RTLMC مورد حمایت آکازو پخش گزارش را شروع می‌کند

– دیده بان حقوق بشر گزارشی درباره قتل عام ها در شمال غربی جنووری و فبروری  1993 منتشر می‌کند؛ قتل‌های دیگر در فبروری  و مارچ. مسلح کردن غیرنظامیان و چندین قتل عام توسط غیرنظامیان و با حمایت دولت انجام شده‌است

آگست 1993

– گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور اعدام‌های خودسرانه و فراقضایی گزارش‌هایی براساس مأموریت در رواندا ارائه می‌دهد و تا حد زیادی گزارش کمیسیون تحقیق بین المللی را تأیید می‌کند و نتیجه می‌گیرد که قتل عام‌های اخیر مصداق تعریف «کنوانسیون نسل کشی» از نسل‌کشی است؛ خشونت در حال افزایش است؛ تبلیغات افراطی بیداد می‌کند؛ و شبه نظامیان سازمان یافته‌ شده‌اند

سپتامبر 1993

– قضات و فعالان حقوق بشر حمله کردند

– بمب‌ها در کیگالی منفجر می‌شوند

اکتبر 1993

– دی استاندارد در مورد سوالات پارلمان بلژیک درباره درگیری اعضا آکازو در خشونت و فساد گزارش می‌دهد

* ما به خوانندگان یادآوری می‌کنیم که همه این وقایع قبل از سال 1994 اتفاق افتاده‌است. ما همچنین تأکید داریم که این فهرست حداقل است. می‌توانست گسترده‌تر باشد. دیده بان حقوق بشر در مطالعه جامع خود در مورد نسل کشی، به نامِ “هیچ کدام را برای گفتن داستان رها نکنید،” 30 صفحه از هشدارهای اولیه را فهرست می‌کند که از جایی شروع می‌شود که لیست ما خاتمه می‌یابد، پنج ماه قبل از 6 اپریل 1994. همه این داده‌ها سه حقیقت مهم را منعکس می‌کند:

۱. خشونت سالها قبل از نسل کشی بیداد می‌‌کرد و به طور محسوسی در حال افزایش بود.

۲.  این وضعیت به خوبی  برای همه شناخته شده بود.

۳. همچنین بر همه مبرهن بود که اوضاع محصول اتفاق و شانس نبوده است

*خشونت‌ها که  با پاسخ به حمله  RPF 1990 شروع شدند، توسط دولت آغاز و تحریک شده بود. چنانچه قبلاً گفتیم، طی دو سال بعد به تدریج ویژگی‌هایی به خود گرفت که در نهایت نسل کشی از آشوب “معمولی” متمایز و از بسیاری جهات جانشین وفادار نسل کشیهای غیرقابل انکار قرن ما شد. این خشونت، زمانی که سرانجام آغاز شد، عمدی، برنامه ریزی شده، سازمان یافته، پیچیده و هماهنگ بود. انگیزه پشت آن چیزی بود که نسل کشی را از جنایت علیه بشریت یا قتل عام متمایز می‌کند: یک دسته هوتوی رواندا آگاهانه قصد نابودی همه توتسی‌های کشور، به ویژه زنان و کودکان را داشتند تا دیگر نسلی از آنها باقی نماند. اگر بقیه دنیا نتوانست تصور احتمال این حد از پیشروی آنها را داشته باشد، مطمئناً آشکار بود که آنها واقعاً آماده بودند تا حد زیادی پیش بروند.

* در اواخر سال 1992، تقریباً همه شخصیت‌های کلیدی وجود داشتند، اغلب “به عنوان همتایان سایه‌وار نهادهای رسمی”. حزب متعصب هوتو، CDR ، شاید با همدستی هابیاریمانا  و دسته‌اش، در ماه مارچ از MRND حاکم جدا شد. خیلی زود هرکدام گروه شبه نظامی خود را ایجاد کردند: MRND  جناح جوانان خود را به اینتراهاموه بدنام بین المللی تبدیل کرد؛ و CDR  گروه خود را ایمپوزاموگامبی نامید. ارتش رواندا (FAR) جامعه مخفی آماساسو، آکازو و این سرویس مخفی جوخه‌های مرگ شبکه صفر و هوتوی رادیکال روشنفکران خود را داشتند. آماساسو، افسران افراطی که احساس می‌کردند مبارزه با RPF با قدرت لازم انجام نمی‌شود، سلاح هایی را بین اینتراهاموه و ایمپوزاموگامبی پخش کردند و آنها هم به نوبه خود، با شبکه صفر که شامل قاتلان غیرنظامی و نظامی می‌شد، کار می کردند. برای سال بعد، این عناصر پیوندهایی ایجاد کردند، به فعالیت‌های تروریستی خود ادامه دادند و برای تضعیف مذاکرات جاری صلح آروشا تلاش کردند.

* در همین دوره بود، در نوامبر 1992 که لئون موگسرا، یکی از اعضای با نفوذ حزب هابیاریمانا، با پیامی که صریحاً نسل کشی را پیش بینی می‌کرد، خطاب به شبه نظامیان محلی MRND گفت: “اشتباه مهلکی که ما در سال 1959 مرتکب شدیم این بود که اجازه دادیم [توتسی ها] بیرون بروند … آنها متعلق به اتیوپی هستند و ما می‌خواهیم با انداختن آنها به رودخانه نیابارونگو میانبری برای رسیدن‌شان به آنجا پیدا کنیم. من باید بر این نکته پافشاری کنم. باید دست به کار شویم و آنها را از صحنه روزگار محو کنیم.

* قتل ان.دادایه رئیس جمهور هوتوی بوروندی توسط سربازان توتسی در اکتبر بعدی جنبش را به مرحله بعدی و آخرین مرحله خود کشاند. چه شاهدی برای شرارت تولسی وجود دارد، بهتر از سیل پناهجویان هوتو به رواندا که متعاقب آن رخ داد؟ میانه‌روهای بیشماری هوتوی رادیکال شدند و سرانجام از امکان یک کشور متحد دست کشیدند. تبانی گران در بهره برداری از فرصت خود کوتاهی نکردند.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *