نویسنده: فرود بیژن
نشر شده در: گندهارا
گروه افراطی دولت اسلامی (داعش) سه آدمکش را برای کشتن پروین، یک روزنامه نگار زن که در یکی از رسانههای برجسته افغانستان مشغول بود، اجیر کرد.
ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان (NDS)، اداره استخباراتی اصلی این کشور، به پروین دستور داد که در خانه بماند (از ترس خطری که تهدیدش میکرد) و تمام ارتباطات خود را متوقف کند.
طی یک هفته، تیمی از مأموران مسلح پروین را هنگام خروج از ساختمان آپارتمانش همراهی کردند، وی را داخل یک موتر زرهی بردند و به یک خانه امن در کابل، پایتخت منتقل کردند.
پروین ماهها در یک اتاق محبوس بود و نمیتوانست آنجا را ترک کند یا خانوادهاش را ببیند. در نهایت، مقامات افغان با ترس از اینكه جان او هنوز هم در خطر است، وی را از كشور خارج كردند.
پروین که به شرط عدم انتشار نام واقعیاش موافقت کرد با رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی صحبت کند، گفت: “تردیدی ندارم که اگر کشور را ترک نکرده بودم، میمردم.”
پروین در تماسی تلفنی از مکانی نامعلوم در خارج از کشور گفت: “مهاجمان همه چیز را در مورد من میدانستند – چه شکلی به نظر میرسیدم و کجا زندگی میکردم. بنابراین هر لحظه ممکن بود کشته شوم.”
پروین یکی از دهها روزنامه نگاری است که در ماههای اخیر و در میان موجی از ترورها که مطبوعات مستقل را هدف قرار دادهاند،- به طور موقت یا دائم – از افغانستان فرار کردهاند.
در شش ماه گذشته دست کم 9 روزنامه نگار و کارمند رسانهای در افغانستان کشته شدهاند. بسیاری از این قتلها به عهده طالبان بودهاست، که حملات علیه نیروهای امنیتی و غیرنظامیان افغانستان را تشدید کردهاند، آن هم در شرایطی که در حال انجام مذاکرات صلح با حکومت مرکزی برای پایان دادن به چند دهه جنگ است!
“دیگر از خانه خارج نمیشدم”
پروین ابتدا از طریق امنیت ملی با یک تماس تلفنی روبرو شد که به او توصیه کرد “در حرکات و تماسهای خود با مردم هوشیارتر باشد.”
پروین که به دلیل شیوع ویروس کرونا در خانه کار میکرد، در ابتدا اخطار را خیلی جدی نگرفت. او به عنوان خبرنگاری که در یک منطقه جنگی کار میکرد، به خطر عادت کرده بود.
تنها چند روز بعد، او از كارفرما تماسی دریافت کرد که به او هشدار میداد “این تهدید برای تو جدی است” و به او توصیه كرد “بیشتر مراقب” باش و خانه را ترك نكن.
پروین گفت: “اینجا بود که برای اولین بار ترسیدم. دیگر بیرون نرفتم و به خانوادهام گفتم به کسی نگویند که من کجا هستم و اگر غریبهای در مورد من سوال کرد، به من اطلاع دهند. “
او چند روز بعد تماس تلفنی دیگری از امنیت ملی دریافت کرد. این بار آنها جزئیات توطئه علیه او را به اشتراک گذاشتند.
امنیت ملی هشدار داد که سه زن جوان برای کشتن او اجیر شدهاند. این آژانس گفت که آنها میتوانند به عنوان گدای خیابانی، کارکنان بهداشت یا درخواستکننده کمک مالی برای یک موسسه خیریه ظاهر شوند.
NDS یکی از قاتلان را به این شکل و شمایل توصیف کرد: قد بلند، پوست روشن و احتمالاً پوشیه زده، نوعی حجاب اسلامی که صورت را میپوشاند.
پروین گفت: “آژانس به من گفت كه قاتلان احتمالا با دعوت من به یك رویداد اجتماعی سعی میكنند مرا بیرون بکشند یا اینکه بمب چسبی را به موتری که با آن سفر میکردم متصل میکنند. و در صورت عدم موفقیت، مستقیماً به خانه من خواهند آمد.”
پروین ناگهان به یاد آورد كه هفتهها قبل زنی با او تماس گرفته و از او كمك خواسته بود. این زن ادعا کرده بود که قربانی آزار خانگی شدهاست و میخواهد داستان خود را به اشتراک بگذارد. پروین موافقت کرده بوده اما مصاحبه را به دلیل تعهدات کاری چندین بار به تعویق انداخته بود.
در چند روز بعد از آن، دو زن آمدند و در زمانهای مختلف در ورودی خانه پروین را زدند.
یکی گفته بود که از کارکنان فلج اطفال است و خواست که اجازه ورود به آنجا را داشته باشد. دیگری گفته بود که در حال جمع آوری کمکهای مالی برای خانواده روزنامه نگاران اخیراً کشته شده در کابل است. پروین از ورود هر دوی آنها خودداری کرد.
سر و کله زن سوم هم خیلی زود پیدا شد. مادر پروین از طریق چشمیِ در با زن صحبت کرد. او با خصوصیات ظاهری یکی از قاتلان مطابقت داشت.
پروین گفت: “من بلافاصله با امنیت ملی تماس گرفتم. احساس میکردم همه چیز ناگهان در اطرافم بسته میشود. قاتلان به معنای واقعی کلمه پشت در بودند. “
طی چند روز آتی پروین به یک خانه امن منتقل شد. به او اجازه داده شد كه فقط یك بکس با خود بیاورد. خانواده وی نیز نقل مکان کردند.
وی گفت: “من و مادرم هر دو در حال جمعآوری وسایلمان، اشک میریختیم. من حتی وقت نکردم به درستی از او خداحافظی کنم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. “
پروین قبل از ترک افغانستان چهار ماه را در آن خانه امن گذراند. در آن زمان، امنیت ملی سه زنی را که تصور میشد قصد کشتن او را دارند، دستگیر کرد.
امنیت ملی گفت این زنان به نقشه ترور اعتراف کردند. آنها همچنین گفته بودند که پروین به وضوح انتخاب شدهاست، اگرچه دلیل آن را فاش نکردند.
پروین گفت: “برای من، روشن است. من یک روزنامه نگار هستم، طرفدار آزادی بیان هستم و همچنین زن هستم. طالبان و داعش زنان را تهدیدی برای ایدئولوژیهای خود میدانند. “
طالبان طی حکومت وحشیانه خود از سال 1996 تا 2001، دختران و زنان را مورد ظلم و ستم قرار دادند و آنها را از تحصیل یا کار در خارج از خانه منع کردند.
پروین راهی یک کشور خارجی شد – اما این نقل مکان، پایان مشکلات او نبود. او با افسردگی، اضطراب و حملات هراس که به واسطه زندگی سختش به وجود آمدهاست دست و پنجه نرم میکند.
وی گفت: “وقتی با مادرم تلفنی صحبت میكنم، خیلی سعی میكنم اشکهایم را بگیرم. و وقتی تلفن را قطع میکنم، به شدت گریه میکنم. من برای خانواده، وطنم و حرفهام که مورد حمله قرار گرفته است، اشک میریزم. “
پروین مرتبا به روانشناس مراجعه میکند و برای مقابله با این تجربه آسیبزا، دارو مصرف میکند. او به رغم اینکه در خارج از کشور زندگی میکند به ندرت بیرون میرود.
او مطمئن نیست که آینده برایش چه دارد.
وی گفت: “اگر به افغانستان برگردم، کشته خواهم شد. یک بار که هدف قرار بگیرید، همیشه مورد هدف خواهید بود.”
اثر بازدارنده
در افغانستان، موج حملات به روزنامه نگاران، بی وقفه ادامه داشته است.
آخرین قربانیان سه کارمند زن رادیو و تلویزیون انعکاس بودند، یک رسانه خصوصی که در شرق شهر جلال آباد واقع شدهاست. هر سه این زنان که در اوایل دهه 20 خود بودند، در 2 حمله توسط افراد مسلح ناشناس در 2 مارچ مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند.
شبه نظامیان داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفتند و گفتند که این زنان هدف حمله قرار گرفتهاند زیرا در یکی از “ایستگاههای رسانه ای وفادار به حکومت مرتد افغانستان” کار میکردند.
داعش همچنین مسئولیت کشته شدن ملاله میوند، مجری تلویزیون انعکاس و راننده او را در ماه دسمبر برعهده گرفته بود.
این قتلها بخشی از کمپین طالبان و تروریستان داعش برای تهدید و هدف قرار دادن ایستگاههای تلویزیونی و رادیویی مهم و اعضای کارکنان آنها بود، که منجر به حملات پی در پی و کشته شدن تعداد زیادی روزنامه نگار و دیگر کارکنان رسانه ای در سالهای اخیر شد.
توسعه رسانهها در افغانستان یکی از بزرگترین دستاوردهای دهه گذشته پس از سالها سختگیری طالبان یا ممنوعیت صریح انواع موسیقی و تلویزیون، از جمله اخبار مستقل است.
اما این قتلها باعث شدهاست که افغانستان یکی از کشندهترین کشورهای جهان برای روزنامهنگاران باشد و رسانهها را از ترس پیامدهای امنیتی اخبار مجبور به اتخاذ تدابیر امنیتی جدید و خودسانسوری کردهاست.
این امر به ویژه برای روزنامه نگاران در مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان صادق است، که اگر در گزارشهایشان از این گروه انتقاد کنند، با ترس از مجازات زندگی خواهند کرد.
محمد الیاس داعی، روزنامه نگار رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی در ماه نومبر در اثر انفجار بمب مغناطیسی قرار گرفته روی موترش در ولایت هلمند، محل استقرار طالبان، کشته شد.
داعی پیش از مرگ گفته بود که تهدیدهای زیادی دریافت کردهاست که به او هشدار میدهند گزارش خود را در مورد عملیات نظامی طالبان متوقف کند.
موج قتلها به ویژه بر زنان رسانهای در افغانستان تأثیر بازدارنده و دلسردکننده داشته است.
کمیته حفاظت از خبرنگاران افغانستان (AJSC)، یک ناظر رسانهای، گفت که بیش از 300 زن – حدود 20 درصد از کل نیروی کار – در شش ماه گذشته کار خود را در رسانهها ترک کرده یا از دست دادهاند.
این نهاد ناظر در یک بیانیه مطبوعاتی در 8 مارچ گفت که یکی از دلایل اصلی این افت شدید تعداد کارکنان زن، ” کاهش امنیت روزنامه نگاران، به ویژه قتلهای هدفمند روزنامه نگاران” است.
AJSC گفت که در پنج ولایت از 34 ولایت افغانستان، هیچ زنی در رسانهها کار نمیکند و افزود که “بسیار نگران” این روند است. در 9 ولایت دیگر هیچ خبرنگار زنی وجود نداشت، فقط زنانی در شرکتهای رسانهای کار میکردند.
مجیب خلوتگر، رئیس گروه حمایت از رسانههای افغانستان NAI گفت: كشتار هدفمند روزنامه نگاران میتواند باعث ایجاد ترس در جامعه روزنامه نگاری شود و خودسانسوری، ترك فعالیتهای رسانهای و حتی ترك كشور را به همراه داشته باشد.”
“نوبت تو است که کشته شوی”
سمیرا در کابل بود که یک تماس تلفنی فوری از یک ناظر رسانه محلی دریافت کرد.
سمیرا که خواست به دلایل امنیتی از نام واقعی خود استفاده نکند، گفت: “آنها به من گفتند که طبق اطلاعاتی که دریافت کردهاند من در لیست هدف طالبان هستم و به زودی کشته خواهم شد.”
فقط چهار روز بعد، سمیرا کابل را ترک کرد. او چندین ماه در خارج از کشور بوده و نمیداند که چه زمانی به وطنش بازمیگردد.
سمیرا تلفنی از مکانی نامعلوم گفت، “اگر من در افغانستان بودم و آنها میخواستند مرا بکشند، برایشان بسیار آسان بود. من محافظ نداشتم و با موتر زرهی رفت و آمد نمیکردم. کاملا در دسترس بودم. “
سمیرا قبل از ترک افغانستان دائماً در هراس زندگی میکرد، زیرا کابل ماهها شاهد کشتار و قتلهای هدفمند بود.
سمیرا و همکارانش مسیرهای خود را به داخل و خارج از دفتر تغییر میدادند، از وسایل حمل و نقل مختلف استفاده میکردند و بعضی روزها از خانه کار میکردند. کارفرمای او حتی پیشنهاد تهیه اسلحه برای آنها را داد، که وی قبول نکرد.
علیرغم اقدامات ایمنی، طی ماههای اخیر چندین نفر از دوستان، همکاران و آشنایان سمیرا در اثر بمب گذاری در موترشان کشته یا زخمی شدهاند.
در کنار روزنامه نگاران، بسیاری از کسانی که مورد هدف قرار گرفتند، غیرنظامی بودهاند: فعالان حقوق، شخصیتهای فرهنگی، رهبران مذهبی معتدل و زنانی که نقشهای عمومی داشتند. آنها نماینده برخی از مترقیترین عناصر جامعه هستند که از زمان حمله ایالات متحده در سال 2001 برای سرنگونی طالبان جان گرفتهاند.
مسئولیت بسیاری از حملات را هیچ گروهی بر عهده نگرفتهاست، اگرچه مقامات آمریکایی طالبان را مسئول این قتلها میدانند، بسیاری از آنها در شهرهای بزرگ انجام شدهاست. مقامات افغان طالبان را متهم میکنند که با اجازه دادن به شورشیان داعش برای انجام برخی از ترورها، میکوشند رد پایی از خود به جای نگذارند.
از جمله قربانیان قتلهای هدفمند اخیر، یوسف رشید، فعال برجسته انتخابات، رحمت الله نیکزاد، خبرنگار مستقل و رئیس اتحادیه رسانه ها در ولایت غزنی و فعال اجتماعی و سیاسی فرشته کوهستانی بودند.
سمیرا گفت: “همه کسانی که کشته شدهاند افراد با نفوذی در زمینه فعالیت خود بودند. هر کدام صدایی رسا داشتند. و مرگ آنها ضربه بزرگی به کشور است. “
پس از آغاز مذاکرات صلح میان حکومت افغانستان و طالبان در قطر در ماه سپتمبر، افزایش کشتارهای هدفمند آغاز شد.
ماهها قبل، ایالات متحده و طالبان توافقنامهای را امضا کردند که بر اساس آن قرار است همه نیروهای خارجی در ازای تأمین امنیت در مقابل طالبان، که مذاکرات صلح با دولت افغانستان را آغاز کرده بود، افغانستان را ترک کنند.
ناظران میگویند طالبان برای بی اعتبار کردن حکومت افغانستان، تحمیل ترس و از بین بردن منتقدان این گروه اسلامگرا، از قتلهای هدفمند استفاده میکنند.
سمیرا گفت: “غیرنظامیان به بازیچهای در یک بازی سیاسی تبدیل شدهاند. طالبان برای بی اعتبار کردن حکومت، مردم عادی را وحشت زده میکند. حکومت از این حملات برای محکوم کردن طالبان استفاده میکند. و در پایان، هیچ کس پاسخگو نیست. “
برای کسانی که در میان کشت و کشتار زندگی میکنند، گزینههای موجود، ناخوشایند هستند.
سمیرا گفت: ” یا میمانید و انتظار میکشید تا نوبت کشته شدنتان فرا برسد یا کشور را ترک میکنید. هیچ راه دیگری برای محافظت از خودتان وجود ندارد.”
افزودن دیدگاه