نویسنده: کبیر تانجا
منبع: د پرینت
بازداشت اخیر جاسوسان چینی در افغانستان، که گفته میشود با شبکه حقانیِ همسو با طالبان در تماس بودند، نگاهی نادر از عملیاتها و سیاستهای ضد تروریسم پکن ارائه داد. دالان واخان افغانستان در شمال ولایت بدخشان – نوار باریکی که منطقه حائل میان تاجیکستان، پاکستان و چین است – مدتهاست که منطقه مورد علاقه پکن بودهاست، با توجه به تلاشهایی که این کشور برای کنترل جمعیت اویغورها و شورشیانی که از آن میآیند، داشتهاست. چین که برای این منظور قبلاً به فکر ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان بودهاست، دارای پایگاه مستقر در 12 کیلومتری واخان در تاجیکستان است و یک ارتباط قوی با طالبان، هم رسمی و هم غیررسمی دارد.
چین با رویکرد خود علیه تروریسم مشکلی دارد و بیشتر این مشکل ناشی از این واقعیت است که به ندرت انواع تهدیدها، خشونتها و تأثیرات ناشی از بازیگران غیر دولتی را برای جامعه و سیاست چین تعریف کردهاست. در غیاب شفافیت لازم برای درک تهدیدات چین در مورد تروریسم، و در کنار عدم وجود هرگونه فرصتی برای تأیید مستقل آن، تفکر ضد تروریسم پکن تا حد زیادی دست نیافتنی است.
با این حال، این بدان معنا نیست که چین نگران تروریسم نبودهاست، یا اینکه در مورد محافظت از خود و منافع خود اقدامی نکردهاست. با رشد تصاعدی چین، و یک دسترسی اقتصادی و سیاسی در حال مقابله با اقتصاد و سیاست ایالات متحده، چنانچه امروز از ابتکار کمربند و جاده (BRI) معلوم شدهاست، نظرات پکن در مورد تروریسم محدود به جغرافیای آن نمیشود و به طور فزایندهای برای محافظت از منافع خودش، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی، گسترده شدهاست.
چین از سال 2014 شروع به حرکت تهاجمی علیه اویغورها و گروههای وابسته به خارج از مرزهای خود کرد، به این ترتیب که با یک حمله دسته جمعی با چاقو در ماه مارچ در کونمینگ، و دو ماه پس از آن حمله موتر انفجاری در اورومچی در ماه می، دهها کشته بر جای گذاشت. یک موتر انفجاری در اکتبر 2013 در میدان تیانآنمن در پکن، که به عنوان “عملیات جهادی” توسط حزب اسلامی ترکستان (همچنین به نام حزب اسلامی ترکستان شرقی یا ETIM شناخته میشود) بدون شک پایه و اساس تصمیم پکن شد برای بازطراحی قومیتی سینکیانگ، که توسط برخی از محققان مانند امی لیو و کوین پیترز به عنوان “هانیزه کردن” سینکیانگ خوانده شد. این در حالی بود که چین علناً از پذیرش ادعای ETIM خودداری کرد و گفت هرچند انفجار عملی عمدی بود، اما هیچ ارتباطی با تروریسم نداشت.
برخی از مثالهای فوق در نحوه برخورد پکن با مسئله مسلمانان اویغور قابل مشاهده بودهاست. چین در ولایت ناآرام سینکیانگ، “اردوگاههایی برای آموزش مجدد” ایجاد کردهاست که در آن اویغورها نگهداری میشوند و طبق فرامین حزب کمونیست آموزش میبینند تا از عمل به اسلام دور شوند. به عنوان بخشی از همین جریان، بسیاری از مساجد و زیرساختهای مذهبی در سینکیانگ توسط پکن تخریب شدهاست. چین برای گسترش سیاستهای محکوم شده بینالمللی خود علیه اویغورها، حتی این گروه قومی را در خارج از مرزهای خود هدف قرار دادهاست.
با این حال، وضعیت اویغورها تقریبا هیچ اشتراکی برای چین با جامعه بین المللی ایجاد نکردهاست، زیرا این کشور را در مسیری جداگانه قرار دادهاست، به طوری که کشورهای غربی مانند کانادا و هلند رفتار پکن با اویغورها را به عنوان یک نسلکشی خطاب کردهاند. در نومبر سال 2020 ، دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده ، ETIM را از لیست تروریسم ایالات متحده حذف کرد، اقدامی که توسط سازمانهای اویغور مورد استقبال قرار گرفت. پکن از این اقدام به عنوان سیاست “یک بوم و دو هوای” ایالات متحده در نحوه برخورد با تروریسم بین المللی انتقاد کرد. این در حالی بود که در سال 2018 حملات هوایی ایالات متحده شبه نظامیان اویغور را به عنوان بخشی از حملات خود علیه طالبان هدف قرار داد.
چین مبارزه خود علیه اویغورها را به عنوان چالش اصلیاش در زمینه تروریسم شناخته و ابزارها و ظرفیت دولت را برای مقابله با این موارد فراتر از جغرافیای خود نیز به کار گرفته است. ETIM سازمان جدیدی نیست و در سال 2002 به دلیل ارتباط با گروههایی مانند القاعده در لیست تروریسم سازمان ملل قرار گرفت. در سال 2017، دیده شد که مبارزان ETIM خود را با گروه موسوم به دولت اسلامی (به عربی داعش) همسو میکنند، و کشته شدن صدها اویغور در سینکیانگ را طی سالهای گذشته به عنوان بخشی عمده از تبلیغات خود به گونهای برجسته بیان میکنند.
ارتباط پکن با ETIM عمدتاً پنهانی بوده و اغلب به چند فضای ژئوپولیتیک با چند کشور معدود که چین واقعاً میتواند به عنوان شریک بنامد، رسیدهاست. در سال 2013، حزب اسلامی ترکستان (TIP) ویدیویی را منتشر کرد که نشان میداد کودکان خردسال با اسلحه در اردوگاهی آموزش میبینند که گفته میشود در داخل متحد نزدیک چین، یعنی پاکستان است و به افغانستان نیز گسترش مییابد. با این حال، چین فقط بر اساس فعالیتهای این گروه علیه سینکیانگ روی ETIM تمرکز نکردهاست بلکه در تلاشی برای ایجاد یک اجماع گستردهتر، فعالیتهای تروریستی آن را، هم در آسیای میانه و هم در آسیای جنوبی، برجسته کردهاست. با این وجود، وضوح در مورد سلسله مراتب و ساختارهای ETIM تا حد زیادی دست نیافتنی است و معلوم شدهاست که این گروه و جناحهای آن نام و آواتارها را مکررا تغییر میدهند.
با این حال، نزدیکی ETIM به گروههای جهادی فراملی مانند القاعده و داعش باید به طور ایدهآل نقطه همگرایی بین طرف های متعدد، از جمله چین باشد. علیرغم نقاط ارتباطی قابل درک بین القاعده و ETIM، جالب است بگوییم که القاعده خود هرگز یک فشار ایدئولوژیکی را علیه رفتار چین با مسلمانان اویغور سازماندهی نکردهاست. این امر سازگار با این واقعیت است که بسیاری از جهان اسلام، از جمله عربستان سعودی در واقع از اقدامات پکن در سینکیانگ دفاع کردهاند. در حالی که هیچ ارتباط مستقیمی بین این دو نقطه وجود ندارد، اما فقدان کلی فشار علیه رفتار چین با اویغورها از جهان اسلام مشاهده شدهاست.
در اینجا این نکته نیز جالب است که گروههای اسلامگرا اغلب ایالات متحده را در برابر چین قرار دادهاند. به عنوان مثال، محقق الیوت استوارت، تأکید کردهاست که داعش پس از تبلیغ فیلمهایی از اویغورها در میان خشونتهایش در سال 2014 برای تبلیغ رهبر وقت داعش، ابوبکر البغدادی، “ترکستان شرقی (سین کیانگ)” را به عنوان منطقهای که در آن حقوق مسلمانان به زور توقیف شده، نامید، امروز دیگر حرفی از چین و سینکیانگ نمیزند. استوارت این را به عنوان یک بازی استراتژیک داعش خطاب میکند، به این ترتیب که این گروه جهادی چین را به عنوان “بزرگترین دشمن بزرگترین دشمن خود” ، یعنی ایالات متحده، میشناسد. این، مسلماً، فرصتی را برای پکن فراهم میکند تا با داعش ارتباط برقرار کند، دقیقاً مانند کاری که با طالبان انجام دادهاست تا جایگاه اویغورها را در شورش خود نپذیرد و سینکیانگ را از اهداف، روایتها و تبلیغات آنها دور نگه دارد. مشروعیتی که طالبان طی دو سال گذشته در افغانستان از طریق پیروزیهای نظامی و حضور خسته نظامی و سیاسی آمریکایی در این کشور دریافت کرده اند انگیزهای برای سایر گروههای جهادی خواهد بود. و این انگیزهها به کمال خواهد رسید تا توسط سایر بازیگران ژئوپلیتیک که به دنبال فضا و نفوذ در این صحنههای بازی هستند، انتخاب شود.
انتظار میرود که تغییر گارد واشنگتن دیسی، با روی کار آمدن جو بایدن، رئیس جمهور، تفاوت چندانی در برخی از سیاستهای سختگیرانه در زمینه چین که در دولت ترامپ شکل گرفته بود، نداشته باشد. ویلیام برنز، کسی که قرار است رئیس جدید سازمان سیآیای شود، گفته است که عقب راندن “یک دشمن استبداد طلبِ نیرومند” در چین کانون توجه اصلی وی به عنوان عامل هراس جدید خواهد بود. سیاست ضد تروریسم پکن، علیرغم داشتن دشمنان مشترک در القاعده و داعش، تا آیندهای قابل پیشبینی تا حد زیادی از بقیه جهان جدا خواهد ماند زیرا ایالات متحده اکنون در حال ایجاد همگرایی فزایندهای علیه چین در هند-اقیانوس آرام است تا یک نظم امنیتی جدید ایجاد کند.