نویسنده: کیمبرلی دوزیر
نشرشده در: تایم
شاید بزرگترین امید به پایان جنگ ۱۸ سالهی افغانستان، در اتاق کنفرانس مجللی در کلاب دیپلماتیک دوحه در قطر نهفته باشد. اما شاید فقط یک نفر بداند که توافقنامه صلح مورد مذاکره در آن اتاق، به صلحی واقعی در این کشور رنجدیده در هزار کیلومتری شمال شرق تبدیل خواهد شد یا نه: نماینده ایالات متحده، زلمی خلیلزاد.
افزون بر یک دهه است که خلیلزاد در همین کلاب و هتلهای پنجستاره پیرامونش، برای پایان جنگ میان طالبان و آمریکا فعالیت میکند. حالا وی اطمینان دارد که در آستانه امضای توافقنامه صلح میان واشنگتن و محاربانی است که تروریستهای القاعده را زمانی پناه داد که مشغول طرحریزی حملات ۱۱ سپتمبر بودند. در حقیقت، مطابق به ]اظهارات[ مقامات افغان و غرب، خلیلزاد به حدی اطمینان دارد که، اعضای تیمش در حال برآورد کردن مکانهایی برای مراسم امضا هستند.
موفقیت خلیلزاد، برای رئیسش، دونالد ترامپ که مدتهاست در پی پایان حضور آمریکا در این «جنگ بیپایان» است، یک پیروزی بسیار پراهمیت در سال انتخاباتی رقم خواهد زد. اما اگر شکست بخورد، ایالات متحده در باتلاق طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا باقی خواهد ماند، جنگی که بیش از ۳۵۰۰ تن از نیروهای آمریکایی و ناتو را به کام مرگ کشانده، برای مالیاتدهنگان ایالات متحده ۹۰۰ میلیارد دالر هزینه برداشته و هزاران افغان را کشته و میلیونها تن را آواره کردهاست.
این تفاوت به جزئیاتِ پیچیدهای بستگی دارد که خلیلزاد طی ماهها رفت و آمد بین دوحه، کابل و واشنگتن و نوشیدن پیالههای بیشمار چای و تملق، زبانبازی و سخنرانی برای بازیکنان اصلی هر دو طرف، شکل دادهاست.
خط مشی خلیلزد این توافق ابتدایی را ارائه میدهد: طالبان باید حملات خشونتآمیز خود را علیه نیروهای افغانستان و ایالات متحده کاهش دهند، و متعاقبا، ایالات متحده نیز نیروهای خود را از این کشور بیرون خواهد کشید. طالبان برای اثبات جدیت خود، با هفت روز «کاهش خشونت» موافقت کردهاست. اما رهبران طالب قطعا با خواسته ایالات متحده مبنی بر ماندن نیروهای ضد تروریسم در افغانستان موافقت نخواهند کرد.
خلیلزاد برای عبور از این مانع، یک راهحل ضعیف ارائه دادهاست. بنا به گفته سه شخصی که با جزئیات پیشنویس فعلی آشنا هستند، این موافقت نامه حاوی ضمیمههای پنهانی است. اولی، توافقی برای حفظ نیروهای ضد تروریسم در این کشور است. دومی محکومیت و تقبیح تروریسم و افراطگرایی در خشونت از سوی طالبان است. ضمیمه سوم (مطابق با دو منبع) حاوی ساز و کاری است برای نظارت بر اینکه آیا در حین ادامه مذاکرات بین طرفین افغان، همه طرفها به این «نیمه-آتشبس» احترام میگذارند یا خیر، و مطابق با آخرین منبع، به چگونگی عملکرد سازمان سیآیاِی در مناطق تحت کنترول طالبان در آینده میپردازد.
جزئیات این ضمایم سِری، از سوی یکی از منابع که به دلیل فاش کردن جزئیات این گفتگوهای محرمانه اصرار داشت ناشناس بماند، به صورت مکتوب به تایم ارائه شد. بنا به تایید یک قانونگذار از ایالات متحده و دو مقام افغان، حضور یک نیروی ضدتروریسم بلندمدت به تعداد ۸۶۰۰ تن آمریکایی (پایینتر از ۱۳۰۰۰ تن کنونی) بخشی از این توافق است. وزارت امور خارجه و دفتر خلیلزاد، همچنین CIA از هرگونه اظهار نظر خودداری کردند. خلیلزاد حتی از مصاحبه در مورد این مقاله سر باز زد. روز پنجشنبه، یکی از مقامات طالبان اصرار داشت که خروج کامل نیروهای آمریکایی باید در این توافق قید شود و گفت که داستان این ضمایم مخفی شایعهای بیش نیست.
به گفته مقامات آمریکا و افغانستان، اگر همه موافق باشند، این توافق تا آخر این ماه امضا خواهد شد. اما همین دو هفته میتواند بستر اتفاقات زیادی باشد. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده هنوز هم باید با رئیس جمهور اشرف غنی که هرگز طرفدار طرح خلیلزاد نبودهاست، ملاقات کند. نیروهای زمینی طالبان ممکن است متوجه شوند که رهبرانشان با ماندن برخی از نیروهای آمریکایی به طور پنهانی موافقت کردهاند و متعاقبا دست به حملهی جدیدی بزنند که بر بیثباتی اوضاع خواهد افزود. یا ترامپ ممکن است باز هم توییتی جنجالی منتشر کند- و نماینده خود را مجددا به میز مذاکره بفرستد.
برای افغانستانی که در آن یک نسل کامل تمام سالهای رشد خود را با جنگ سپری کردهاند، همین سطح از پیشرفت هم عالی است. اما این توافقنامه برای خلیلزاد (یا «زل،» نامی که به آن مشهور است) اثری مادامالعمر خواهد داشت. حتی اگر صلح دوامی نداشته باشد، خلیلزاد با ارائه توافقنامه که زمانی غیرممکن تصور میشد، میتواند بگوید که سهم خود را ادا کردهاست و موقعیت خود را به عنوان یک معاملهگر ماهر تثبیت کند.
خلیلزاد پیشتر هم به نقطه هدف نزدیک شدهبود. سپتمبر گذشته، توافق بین طالبان و ایالات متحده بسیار قریبالوقوع به نظر میرسید، اما این توافق نیز در اثر بمبگذاری طالبان در کابل که منجر به کشته شدن شماری از مردم به شمول یک سرباز آمریکایی شد، سرانجامی نداشت. ترامپ طیِ یک سری توییت متوالی در تاریخ ۷ سپتمبر، به طور ناگهانی گفتگوهای صلح را متوقف کرد و سبب شد که توافقنامه مورد نظر خلیلزاد ماهها به تعویق بیفتد. در ماه دسمبر گفتگوها مجددا شروع شدند و این هفته مقامات میگویند توافقنامه مجددا برای امضا آماده است – البته اگر طالبان بتوانند ۷ روز کامل، از حمله اعضایشان به نیروهای آمریکایی و افغان ممانعت کنند!
و این اگر، بسیار تعیینکننده است. طالبان در گذشته برای حفظ کنترول شاخه ها خود مشکل داشتهاند، شاخههایی که دلسرد از توافقنامهای هستند که خروج کامل نیروهای آمریکایی را ایجاب نمیکند. شنبهی گذشته، فردی که یونیفرم ارتش افغانستان را پوشیده بود با مسلسل دو سرباز آمریکایی را به قتل رساند و به این ترتیب شمار سربازان آمریکایی کشتهشده در سال جاری به ۶ تن رسید. طالبان به طور ابهامآمیزی مسئولیت کشتار این دو تن را در روز شنبه بر عهده نگرفت.
این ضمیمههای مخفی در عین حال میتوانند قدرت این توافقنامه را برای ارائه صلحی پایدار، پیچیده کنند. جنگجویان طالبان انتظار خواهند داشت که همه نیروهای آمریکایی بار و بندیلشان را جمع کرده و خاک افغانستان را ترک کنند، اما تا پایان سال معلوم خواهد شد که ایالات متحده شمار نیروهای خود را در این کشور به صفر نمیرساند. یکی از منابعی که به شرط ناشناس ماندن اسمش، در مورد پیشنویس به طور خلاصه صحبت کرده بود، گفت: «اگر طالبان این توافقات را اعلام کند، همه موارد محو شده و از بین میروند. بنابراین آنها تمام ضمایم را مخفی نگه خواهند داشت.»
این معاملهی ضعیف، از جهاتی خلیلزاد کلاسیک است که به یک بازیگر مسن هالیوود شباهت دارد، بازیگری که نقشهای غیرمعمول را ایفا میکند، ۱۸۲ سانت قد و ۶۹ سال سن دارد، کت و شلواری تیره به تن کرده و موهای خاکستری رنگش را به عقب شانه زدهاست. خلیلزادِ متولد افغانستان و تحصیلکرده در آمریکا، یکی از اولین سفرای ایالات متحده پس از حادثه ۱۱ سپتمبر بودهاست.
نزدیکان خلیلزاد میگویند او مذاکرهکنندهای بسیار ماهر و زیرک است که ترکیبی نادر از تجربه منطقهای، جاهطلبی، کاریزما و بدگمانی سالم دارد – و شاید نوعی غرور خدشهدار شده به این دلیل که چند دهه دیپلماسی او برای ایجاد شکوفایی یا ثبات در خاک محل تولدش، با شکست مواجه شدهاست.
اما منتقدان خلیلزاد در واشنگتن، نگرانند که او برای به سرانجام رساندن این توافقنامه برای ترامپ دست به هر کاری میزند، خواه با هدف پایداری به امضا برسد و خواه نه. بحث در مورد او در کابل هم به همین اندازه در جریان است، چرا که عدهای او را به عنوان یک رقیب سیاسی احتمالی میبینند که میخواهد برای ریاستجمهوری این کشور نامزد شود. او یک مسلمان سنی از طایفه پشتون است، که غالب اعضای طالبان نیز به آن تعلق دارند، بنابراین بسیاری از افغانهای غیرپشتون به او اعتماد ندارند.
خلیلزاد در سال ۱۹۵۱ در یک محله معمولی در مزارشریف افغانستان به دنیا آمد، منطقهای که بعدها به قطب سیاسی و تجاریِ « ترکستان افغانستان» به عنوان ناحیهای نزدیک به مرز ازبکستان مشهور شد. پدر او از مقامات دولتی سطح متوسط بود و مادرش که در سن بسیار پایین ازدواج کرده بود، ۱۳ کودک به دنیا آورد. تنها ۷ فرزند این خانواده زنده مانند، به شمول زل که در کتاب خاطرات خود (به نام نماینده) مینویسد، اولین طعم زندگی بیرون از افغانستان را به عنوان محصل در کالیفرنیا تجربه کردهاست، جایی که در آن مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی را با تمرین مقابل آینه به دست آورد. او در زمان تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۹، جذبِ جنبش نومحافظهکاری شد، و از آن زمان همواره موقعیتهای خوبی را در دولتهای رونالد ریگان، جورج اچ. بوش و جورج دبلیو. بوش داشتهاست.
پس از حملات یازده سپتمبر که حمله ایالات متحده به افغانستان و پایین کشیدن طالبان از قدرت را به دلیل میزبانی القاعده موجب شد، خلیلزاد نقشی کلیدی را در انتخاب حامد کرزی به عنوان رهبر بعدی افغانستان ایفا کرد. بنا به گفته یک مقام غربی و یک مقام اسبق افغان، در کنفرانس بینالمللی بن در سال ۲۰۰۱، نمایندگان افغان ابتدا یک مقام محترم را از حکومت سلطنتی افغانستان که از نظر بسیاری، عصر طلاییِ برابری میان پشتون، تاجیک و سایر اقوام دیده میشود، برگزیده بودند.
خلیلزاد بعد از ۴۸ ساعت اعمال نفوذ، این نمایندگان را قانع کرد که برای متحد کردن کشور، رهبر باید پشتون (بزرگترین گروه قومی افغانستان) باشد. و به طور خاص، باید حامد کرزی باشد. یک مقام غربی که حامیِ مقام سابق سلطنتی برای اتحاد افغانستان بود، گلهمندانه گفته بود که «او کار خودش را میکند.»
نزدیکان زل میگویند، او برای به سرانجام رساندن این توافقنامه، از حمایت کامل ترامپ برخوردار است. او یکی از معدود جمهوریخواهان برجسته بوش بود که با معرفی ترامپ در رویدادی به حمایت مالی نشنال اینترست در سال ۲۰۱۶، پشتیبانی خود را از ریاست جمهوری او اعلام کرد. یکی از مقامات ارشد سابق ایالات متحده خاطرشنان میکند که در آن زمان، سایر کسانی که او با آنها کار کرده بود، مشغول امضای نامههای «نه به ترامپ» بودند؛ اوضاعی که سبب شد خلیلزاد در دولت ترامپ نقشی برجسته داشته باشد.
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، با عنوانِ اینکه خلیلزاد بازیکنان مهم در روند صلح را میشناسد و سابقا نیز مذاکرات سختی را پشت سر گذاشته، او را به عنوان نماینده صلح پیشنهاد کرد. یک مقام اسبق که در این کشور فعالیت کردهبود، میگوید: «زل با توجه به افغان بودنش، مهارتی که در پیش بردن مذاکرات دارد و روابطش با شخصیتهای برجسته در این کشور، به عنوان تنها کسی که میتوانست با طالبان مذاکره کند خود را به رئیس جمهور قبولاند.»
این گفتگوها که از اوایل سال ۲۰۱۹ آغاز شد، مرتبا زیر طاقهای مجلل کلاب دیپلماتیک دوحه، مشرف به خلیج فارس برگزار شدهاست. زل طالبان را متقاعد کرد که با ایجاد تمایز میان گفتگوهای صلح آمریکا و مذاکرات با حکومت افغانستان که از دید طالبان اعتباری ندارد، گفتگو کنند. ایالات متحده و طالبان بر سر شرایط آتشبس و عقبنشینی نیروها توافق خواهند کرد؛ و گفتگوی افغانها در مورد تعیین آینده افغانستان در مرحله بعدی صورت میگیرد.
حتی به تعویق افتادن یک توافقنامه صلح پایدار، غیر قابل اعتماد بودن متد انتخابی را نشان میدهد. خلیلزاد تنها با تشکیل کمیتهای از رهبران جامعه افغانستان که قرار است گفتگوهای رسمی با آنها صورت بگیرد، طالبان را به گفتگو با حکومت افغانستان راضی کرد. مقامات حکومتی افغانستان تنها با صلاحیت فردی خودشان در این گفتگوها حاضر خواهند بود.
مقامات افغان گلهمند هستند که این ساختار غیرمستقیم نشان میدهد نماینده ایالات متحده به جای اینکه از طالبان بخواهد حکومت منتخب افغانستان را به رسمیت بشناسند، برای جلب رضایت آنها تلاش میکند.
یکی از مقامات ارشد افغانستان میگوید، رئیس جمهور اشرف غنی، با صبوری منتظر است که این مرحله بدون هرگونه مشکلی پیش برود. در حال حاضر، او نمایندگانی را تعیین کردهاست تا به کمیته گفتگوهای بینالافغانی برای مشخص کردن شکل و شمایل حکومت افغانستان در آینده و نقش طالبان در آن، بپیوندند. مطابق با نظرسنجیهای اخیر از سوی بنیاد آسیا غنی و غالب جمعیت این کشور، خواهان ماندگاری دموکراسی هستند. طالبان نیز آشکارا اعلام کردهاند که خواهان برگشت به «امارت» هستند که در آن مقامات مذهبی بالاترین قدرت را در اختیار دارند.
طالبان در گفتگوهای اولیه خود با نمایندگان افغان از جمله زنان در دوحه، گفته بودند که از حقوق زنان حمایت میکنند و به آنها اجازه تحصیل یا کار خارج از خانه را میدهند. اما چنین چیزی در مناطق تحت کنترول آنها، عملا رخ نمیدهد. کسانی که مدتهاست طالبان را تحت نظر دارند نیز مردد هستند که آیا این گروه، به قطع ارتباط با القاعده به عنوان بخشی از گفتگوها متعهد خواهند بود یا نه. در دهههای بعد از حادثه ۱۱ سپتمبر، بسیاری از اعضاء گروه تروریستی القاعده با اقوام افغان ازدواج کردند و حالا با آنها فامیل هستند.
داگلاس وایس که سابقا یکی از مقامات ارشد CIA بود، و دو بار در افغانستان خدمت کردهاست، میگوید خواسته نهایی طالبان بازپسگیری حکومتی است که پیش از حمله آمریکا درپیِ ۱۱ سپتمبر در اختیار داشت. «اگر به اهداف استراتژیک طالبان نگاهی بیندازید، میبینید که آنها نیتی جز بازگشت به قدرت، بیرون راندن غربیها و سقوط حکومت افغانستان و متعاقبا تشکیل «امارت اسلامی افغانستان» (عبارتی که طالبان هنوز هم خود را با آن توصیف میکند) ندارند. وایس، معاون سابق آژانس اطلاعات دفاعی، چندان باور ندارد که طالبان نسبت به حقوق بشر و حقوق زنان متعهد بمانند. «اینها همه بازی است. آنها هر چیزی میگویند تا توافقنامهای امضا و موجبات خروج ما را از افغانستان فراهم کنند، هر چیزی که سبب خروج آمریکاییها از این کشور شود!»
همین شک و تردیدها را غنی و مشاورنش هم دارند. آنها بر این باورند که طالبان با حفظ «کاهش خشونت» درطول گفتگوهای بینالافغانی مشکل خواهند داشت. اگر خشونتی رخ بدهد، و در صورتی که غنی در برابر چالشهای مخالفت با انتخابات سپتمبر که به سختی به او پنج سال دیگر فرصت داده، تاب بیاورد، حکومتش گفتگوها را ترک کرده و بابخش های طالبان وارد مذاکره میشود تا توافقنامهای یکباره را برای تقسیم و غلبه بر قبایلی که همواره مورد درگیری بودهاند، پیشنهاد دهد.
چنین اتفاقی فقط برای خلیلزاد و ترامپ مطلوب است زیرا احتمالا اینطور استدلال خواهند کرد که مسئولیت شکست گفتگوهای بینالافغانی یا حتی بازگشت کامل کنترول طالبان، بر عهده حکومت افغانستان است و دخلی به واشنگتن ندارد.
در نهایت، هم منتقدان و هم تحسینکنندگان میگویند که تمام تلاشهای زل، به خاطر خودش است. به همین دلیل افرادی که به خلیلزاد اعتماد دارند میگویند او این هفته کار را به نتیجه خواهد رساند آن هم با نگاهی خیره به یک جایزه دیپلماتیک که نام او را در صفحات کتاب تاریخ به نیکی ثبت خواهد کرد، جایزهای که به دلیل آوردن نیروهایی از وطن دومش دریافت خواهد کرد. یکی از مقامات ایالات متحده که خلیلزاد را به خوبی میشناسد، میگوید: «هرگز فراموش نکنید که زل سرسخت و بیرحم است!»
افزودن دیدگاه