سگی به نام آسمان، روز جمعه «18 دلو) وقتی با صاحبِ جواناش «صهبا بارکزی» در منطقهای دشتِ حوض در 20 کیلومتری شمال شهرِ هرات به کوهنوردی رفته بود، با تفنگ شکاری یک چوپان کشته شد. صهبا بارکزی میگوید که دیگر در افغانستان را نمیماند و قصد دارد که به ایران مهاجرت کند. آسمان، سگی زیبا، نزدیک به هفت ماه سن داشت. در عکسهای که از این سگ در شبکههای اجتماعی به نشر رسیده، با چشمانِ نافذ به طرف دخترِ جوان که صاحبِ این سگ است، بهگونه خیلی صمیمی مثل یک دوست میبیند. آسمان با ترکیبِ رنگهای سیاه و سفید، که سفیدی دست و پایش به او زیبایی خاص بخشیده، از جمله بیشمار حیواناتی است که در افغانستان از هیچ نوع حقوق و امتیازی برخوردار نبوده است.
سگ در اسطوره و ادیان
سگ در میان انسانها به وفاداری شناخته میشود و بر مبنای تحقیقات باستانشناسان، نخستین حیوان است که به دست انسان اهلی شده و با انسانها در یک محیط زندگی کرده است. سگ در اسطورهها و آیینها نیز نقش برجسته داشته، چنانچه در آیین زرتشت، در بخشهای از کتاب اوستا؛ از میان آفریدههای «اهورامزدا» سگ بسیار محترم است، چون از سپیده کاذب تا فجرصادق با اهریمن مقابله میکند و پاسبان آفرینش نیک است. بنابر همین ویژگی های مهم است که کشتن سگ برابر است با کشتن یک مرد درستکار.
در دین اسلام که قرآن کتاب مقدس و منبع شریعت است، داستان اصحاب کهف نقل شده که در میان آنها یک سگ نیز است. سگ در این داستان نقشِ نگهبان را دارد، همانطور که در آیین زرتشت و اسطورههای باستانی نیز سگ حیوانِ نگهبان است. در داستان اصحاب کهف از نجاست سگ یاد نشده است. اما بر مبنای خوانش مذاهب اسلامی، سگ حیوان نجس تلقی شده است. طوری که اگر دست انسان به سگ میخورد باید شسته شود. در ادبیات عامیانهی جامعهی مسلمان افغانستانی نیز سه موجود نجس تلقی میشود؛ سگ، خوک و کافر.
سگ در افغانستان
یکی از دشنامهای رایج در افغانستان این است که یک انسان را سگ خطاب کند. باآنکه سگ در فرهنگ عامه نسبت به دیگر حیوانات جایگاه پست را دارد، اما در یک رابطهی نزدیک با انسانها زندگی میکند. سگ در افغانستان امروزی تا حدی همان نقشِ باستانیاش را دارد؛ حیوانِ شببیدار و نگهبان. زندگی در افغانستان تا حد زیادی به همان شیوهی باستانی جریان دارد. رمهداری، چوپانی و زراعت توسط حیوانات. خانهها در مناطق روستایی در بیابانها یا در درههای دورافتاده موقعیت دارد و قریهها دارای جمعیتِ کم و حیوانات زیاد است. سگ اما همچنان در این چرخهی زندگی حیوان نگهیان محسوب میشود. روزها این حیوان در کنار چوپانها به دشتها و کوهها میرود و از دیگر حیوانات به شمول گوسفندان و بزها در مقابل حملهی حیوانات دیگر از جمله گرگها پاسبانی میکند، و شبها پاسبان دروازه و خانهی صاحباش است. در کنار اینکه شغل عمده سگ پاسبانی است، از این حیوان به عنوان سرگرمی در میلهها و جشنها نیز استفاده میکنند.
حیوانات در افغانستان
بر اساس گزارش اداره توسعه بینالمللی آمریکا (USAID ) و آمار زراعتی 80 درصد مردم افغانستان به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند. زراعت و مالداری در افغانستان وابسته به نیروی کار حیوانات است. حیوانات در افغانستان نقش عمده در اقتصاد، تغذیه و مسایل روزمره زندگی مردم دارند؛ از تعذیه و به کارگیری آنها در کارهای روزمره گرفته تا تجارتِ پُست و سرگرمی در میلهها و جشنها.
بر اساس یافتههای اداره ملی محیط زیست، در حال حاضر در افغانستان ۴۷۰ نوع پرنده، ۱۴۰ گونه حیوان پستاندار، ۱۲۰ نوع ماهی، ۱۰۲ نوع خزنده و هفت نوع حیوان ذوحیاتین (دارای قابلیت زندگی در آب و خشکه) وجود دارند که به این ترتیب افغانستان از نظر داشتن تنوع حیوانات کشور غنی حساب میگردد. حیوان ملی افغانستان پلنگ برفی است، یکی از نادرترین حیوانات در حیات وحش جهان که در کوهپایههای پامیر در بدخشان زندگی میکند.
اما در همین کشوری با چنین تنوع زیستی- حیوانی، تا هنوز هیچ قانونی در حمایت از حقوق حیوانات یا به رسمیتشناختن حقوق حیوانات تصویب نشده است. در ماده پانزدهم قانون اساسی افغانستان ذکر شده که «دولت مکلف است در مورد حفظ و بهبود جنگلات و محیط زیست تدابیر لازم اتخاذ نماید.» اما قانونِ مشخص در رابطه به حفظ محیط زیست تا هنوز تصویب نشده است.
این در حالی است که اداره ملی محیط زیست کشور در اوایل سال روان، تنها در بخش شکار حیوانات، قانونی را مبنی بر جلوگیری از شکار و مجازات شکار غیرقانونی تدوین نموده بود. اما تا کنون این قانون به تصویب نرسیده است. چنانچه داکتر جلال الدین ناصری، رئیس حفاظت حیات وحش اداره محیط زیست به خبرنامه گفت: بعد از اینکه اداره ملی محیط زیست با ادارات همچون وزارت زراعت و آبیاری و مالداری و دیگر مؤسسات تخصصی بینالمللی روی مسوده قانونِ شکار کار کرد، این مسوده به کابینه رفت. بعداز بحث و بررسی، از آنجا هدایت داده شد تا دوباره بازبینی شود. پس از حل مواردی که تداخل وظیفهیی داشت، دوباره به اداره امور فرستاده شد. ما امیدواریم در زودترین فرصت تصویب شود.
بنابراین، در نبودِ قانونی که حقوق حیوانات را به رسمیت بشناسد، از حیوانات در افغانستان بهگونههای مختلف استفاده میشود. چنانچه از استفادهی کاری و ابزاری گرفته تا استفاده در سرگرمیها و جشنها به گونهی بسیار خشن و عاری از هر نوع نگاه زندهانگارانه به این موجودات. به طور نمونه، سگجنگی، بزکشی، مرغجنگی از جمله سرگرمیهای معمول برای تفریح و شرطبندی است که در عینحال به شدت خشن و وحشیانه میباشد.
حقوق حیوانات
حیوانات نیز مثل انسانها از خود حقوقی دارند که بایستی به رسمیت شناخته شود. حیوانات در اروپاي قرون وسطی و رنسانس و همچنین در دیگر فرهنگها، ذوات و موجودات غیرانسانی نیز در قلمرو حقوق، شخصیت داشتند. با اینحال، به نظر برخی صاحبنظران، پس از انقلاب علمی، دوران روشنگري فلسفی، و پس از اینکه فردگرایی متدولوژیک بر فضاي علوم غلبه پیدا کرد، تنها بازیگر باقی مانده فرد انسان بود و بقیه موهوم و خرافه قلمداد شدند. اما به مرور زمان و با حاکم شدنِ گفتمانهای محیط زیستی و حفاظت از تنوع زیستی، مسئله حمایت از حقوق حیوانات نیز در کانون توجه قرار گرفت. رویکردهای فلسفی در حمایت از حقوق حیوانات مطرح شد که به طور مختصر میتوان از دو رویکرد عمده در این حوزه یاد کرد. نخست رویکرد «منفعتگرایی» جرمی بنتام، حقوقدان انگلیسی در قرن نوزدهم مطرح شد.
در رویکرد نفعانگاری، هدف نهایی بالابردنِ خرسندی در جهان و کاهش میزان رنج و ضرر است. بنابراین، فلسفهی نفعانگاری برای تعیین اخلاقیبودن یک عمل، باید به میزان نفع و ضرری که آن عمل به اشخاص وارد میکند، توجه داشت. اگر نتیجه سودمند بود آن عمل اخلاقی است و اگر نتیجه زیانآور بود آن عمل غیراخلاقی است. جرمی بنتام، در سال 1789م، همزمان با تصویب اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه اعلام نمود: امروز فرانسه به این نتیجه رسیده است که سیاهی رنگ پوست، دلیلی برای تمتع از حقوق انسانی نیست… با پذیرش اینکه سگ یا گربه بالغ، عقلاییتر از یک طفل یک روزه یا یک ماهه است، سوال اینجاست که آیا این موجودات از حقوق خود بهرهمند میشوند؟ بحث در این نیست که آیا حیوانات قدرت تعقل دارند یا نه؟ مسئله است که آیا متحمل رنجی میشوند؟ به نظر بنتام، بدرفتاری با حیوانات، شبیه به بردهداری یا تبعیض نژادی نسبت به انسانها است.
رویکرد دوم در حمایت از حقوق حیوانات حقمحور است. این رویکرد متأثر از حقوق طبیعی است، که در آن بحث ارزشهای ذاتی، کرامت، اخلاق و صاحبِ حق بودن مطرح است. بر مبنای این مباحث تئوریک، امروزه حقوق حیوانات در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته شده و حیوانات از حقوق قانونیشان برخوردار هستند. بهطور نمونه، در چین 10 سال حبس برای شکار پاندا؛ در هند حیوانات وسیله سرگرمی نیستند و اهلی کردن حیواناتی مانند میمون، ببر، خرس، پلنگ، شیر و بوفالو ممنوع است؛ در اترش بر مبنای قانونِ حمایت از حقوق حیوانات، بعداز سال 2004م، حقوق حیوانات برابر با انسان است؛ در مالیزی شکار غیرقانونی شامل جریمه 20 تا 100 هزار رینگیت(واحد پول مالزی) میشود؛ در انگلستان مجازات حبس برای حیوان آزاری؛ و در آمریکا دست زدن به لاشه و تخم پرنده ممنوع است. در حالیکه در افغانستان حیوانات از هیچ نوع حقوق قانونی برخودار نیستند. کشتهشدن سگِ آسمان در هرات نشان میدهد که در چنین مواقعی هیچ مرجع قانونی وجود ندارد که از حق حیات یک حیوان حمایت نماید. حیوانات بخشی از زیستبوم ما است که در چرخهی حیات و ایکوسیستم نقش بسیار برجسته دارند. بنابراین، در کنار دیگر اولویتها، قانونِ حمایت از حقوق حیوانات نیز یکی از اولویتها به شمار میرود که لازم است به آن توجه جدی صورت بگیرد.
افزودن دیدگاه