پس از پانزده سال، به نظر برای نخستین بار رویکرد جنگ در افغانستان تغییر جدی کرده است. تا همین پارسال، معمولا رسم جنگ در افغانستان چنین بود که نیروهای امنیتی افغانستان از قرارگاهها و پایگاههای شان دفاع کنند و مشغول تأمین امنیت بخشهای زیر ساحۀ مسوولیت شان باشند.
اما، حالا دیگر این استراتیژی دفاعی برای نیروهای امنیتی حرف نهایی نیست. نیروهای امنیتی افغانستان که به خوبی آموزش دیده اند، از اطلاعات استخباراتی موثق تری برخوردار اند و مهم از همه، پشتیبانی هوایی نیروهای ائتلاف را هم با خود دارند، حالا در مأموریت های از پیش سازماندهی شده به میدان نبرد میروند.
صدیق صدیقی، سخنگوی وزارت داخله افغانستان به واشنگتن پُست میگوید، نیروهای امنیتی افغانستان پارسال، به اندازۀ سال روان خورشیدی، دستآورد نداشتند: ” امسال آنان یک مأموریت دارند؛ آنان اطلاعات دقیق استخباراتی دارند؛ خوب آموزش دیده اند و بعدا رهبران طالبان را هدف قرار می دهند.”
به گفتۀ صدیقی، شماری از ” رهبران مهم طالبان که شش ماه گذشته در میدان های نبرد کشته شده اند، ” تصادفی نبوده، بل هدف قرار گرفته اند.”
بیشتر مأموریتهای کشتن رهبران طالبان را نیروهای ویژۀ ارتش و پولیسمحلی انجام میدهند. نیروهای که در چند سال گذشته سختترین آزمونها را پشت سر گذاشتند و حالا به نیروهای آب دیده در سطح منطقه بدل شده اند.
سخنگوی وزارت دفاع افغانستان به واشنگتن پست گفته است که ” استفاده گسترده از نیروهای ویژه یک تغییر استراتیژیک خیلی دقیق، به هدف آماج قرار دادن حلقۀ رهبری طالبان در افغانستان است.”
این نیروها، سران و فرماندهان برجستۀ طالبان را در هر کجای افغانستان آماج قرار میدهند.
اما، تغییر استراتیژی افغانستان در قبال طالبان، یک شبه به میان نیامده است. از زمان ایجاد حکومت وحدت ملی، رییس جمهور غنی چندین سفر به پاکستان داشت. حتا، سران ارتش پاکستان را در دفترهای کار شان ملاقات کرد. مطالبات مشخص بود. طالبان را در خاک تان جای ندهید. هر چند هر بار پاکستانیها گفتند که دشمن افغانستان، دشمن پاکستان است؛ ولی در میدان عمل، مسأله چیزی دیگر بود.
این تغییر استراتیژی در جنگ افغانستان، پس از آن بیشتر احساس می شود که در یک حملۀ انتحاری بر جان کارمندان ریاست محافظت رجال برجسته، بشتر از 60 تن کشته شدند.
رییس جمهور غنی به عنوان فرد اول کشور، برای نخستین بار با ادبیات متفاوت و جدی طالبان را، شرور، محارب و دشمن مردم افغانستان خطاب کرد و جنگ با طالبان به گونهای علنی اعلام شد.
البته، جنگندههای امریکایی هم پشتیبان این تغییر استراتیژیک افغانستان شد و جنگندههای شان را برای هدف قرار دادن طالبان فرستاد.
بر بنیاد آمار مرکز فرماندهی ارتش امریکا در افغانستان، جتها و پهبادهای امریکایی از ماه جنوری همین سال تا ماه می، بیش از 450 بمب را بر مواضع و افراد طالبان پرتاب کرده است. در حالی که در چهار ماه سال گذشته، این رقم تنها به 189 بمب میرسید.
سخنگوی ارتش امریکا می گوید :” این حمله ها در ماههای پیشرو افزایش خواهد یافت. ما از نیروهای امنیتی افغانستان خواستهایم که حملههای تهاجمی شان را بر ضد طالبان افزایش بدهند.”
آمارها نشان میدهد که در جریان عملیاتهای ویژهی سربازان واحد ویژهی ارتش افغانستان، تاکنون در کنار جنگنده های طالبان، والیان نام نهاد ولایتهای غزنی و کندز، معاون والی نام نهاد ولایت فراه و یک قاضی این گروه در غزنی کشته شده اند.
به گفتۀ وزارت داخله، طالبان نزدیک به 45 درصد از فرماندهان برجستهی جنگی شان را در سال روان میلادی در جریان عملیاتهای گوناگون نیروهای امنیتی از دست داده اند.
نمونه های از عقب گرد طالبان
واشنگتن پست چند نمونه از عقبگرد طالبان را در میدانهای نبرد برجسته کرده است. به گونۀ نمونه، مقامهای محلی در ولایت ارزگان میگویند، حالا نیروهای دولتی – به برکت حملههای هوایی نیروهای ائتلاف و عملیاتهای نیروهای ویژۀ ارتش – در مقایسه با پارسال اراضی بیشتری این ولایت را زیر ادارۀ شان دارند.
در هملند؛ هرچند طالبان حملههای بزرگی را در این ولایت آغاز کردند، اما شدت خشونتها در این ولایت در مقایسه با پارسال 15 درصد کاهش یافته است.
در کنر؛ چنین پنداشته می شود که 7 هزار جنگجوی وابسته به 11 گروه تروریستی در این ولایت فعالیت دارند. اما، به دلیل ” حمله هایی هوایی و عملیاتهای ارتش حالا هیچ جادهای در کنر زیر نفوذ طالبان نیست و کاروانهای اکمالاتی نیروهای افغان خیلی راحت به ولسوالیها رفت و آمد دارند.”
با این حال، طالبان تهدید جدی برای 40 ولسوالی پنداشته میشوند؛ هرچند این رقم در سال گذشته به 70 ولسوالی میرسید. رقمی که اگر درست باشد، موفقیت بالای نیروهای امنیتی افغانستان را در برابر طالبان نشان میدهد.
همین دستآوردها باعث شده نیروهای امنیتی افغانستان و ائتلاف به گونۀ محتاطانه در پیوند با امنیت این کشور خوشبین باشند. هرچند، باورها بر این است که اگر طالبان توان جنگهای چریکی را از دست دهند، این گروه به استراتیژی حملههای بزرگ بر کلان شهرها تمرکز خواهند کرد تا به نحوهای انتقام شکست شان را در میدانهای نبرد گرفته باشند.
اما، انتظار میرود، در ماههای آینده، طالبان یک بار دیگر برای قدرت نمایی، حملههای بزرگی را در بخشهای مختلف افغانستان انجام دهند. هرچند، دیگر وضعیت جنگی در افغانستان تغییر کرده است. هم استراتیژی جهان بر ضد طالبان، جنگ است و هم استراتیژی حکومت کابل. تازه، نیروهای امنیتی افغانستان اکنون از پشتیبانی بی پیشینهی هوایی نیروهای بین المللی هم برخوردار هستند. مسایلی که طالبان را نخواهند گذاشت دو باره دستآوردهای بزرگی مانند سقوط کندز را به دست بیاورند.