شاید همهی شما که زن هستید و یا مرد، همه روزه وقتی در بیرون و یا در جادهای قدم میزنید، متوجه اتفاقاتی شده باشید که یا شما را حیرت زده کرده و یا هم متاثر. مثلن شما هر روز دستکم یک بار متوجه دختر خانم جوانی میشوید که در جاده یا فروشگاه و یا هم سر چهار راه واکنش نشان میدهد و یا هم رنگ و رخ پریده تلاش میکند خود را به سوی بکشد و یا هم مردانی را که بیخ گوش دختری چیزی میگویند و بین شان میخندند.
فکر نکنید هیچ اتفاقی نیفتاده. آن مردان حتمن کاری کردند که دارند لذت میبرند. آن ها حتمن به دختر و یا بانوی جوانی چیزی گفتند و یا حتا شاید بدن یک بانو را لمس کرده باشند. این گونه اتفاقات کم نیست. همین چیزی که ما از آن حرف می زنیم، خیابان آزاری است که متاسفانه در افغانستان به ویژه در کابل تبدیل به یک فرهنگ عمومی زشت شده است.
آزار خیابانی و نگاه جنسیتی مردان به بانوان و دختران نوجوان، جدی ترین آسیب اجتماعی است که زنان را در افغانستان به شدت منزوی کرده است؛ پدیدهای که هم قربانی آن و هم با توجه به فرهنگ حاکم، مقصر آن تنها زنان شمرده می شوند.
در کابل اکثر بانوان به نحوی در بیرون از خانه با برخورد های رو به رو می شوند که از آن رنج می برند. اکثرن عامل این رنج های بانوان، مردان و یا پسران جوان اند که در خیابان ها تلاش میکنند با متلک گفتن، دست اندازی در موقعیتهای خاص به بدن زنان، دعوت کردن و یا دنبال کردن آن ها در مسیر راه، بر بانوان فشار بیاورند و یا به لحاظ روحی و جسمی آن ها را اذیت کنند.
چرا برخی از مردان خیابان آزار اند ؟
به نظر می رسد اکثر کسانی که دست به چنین کاری میزنند، از این عملکرد خود لذت می برند و یا هم شاید فکر میکنند با اذیت بانوان مردانگی شان را ثابت میکنند و یا قدرت جنسیتی شان را به نمایش میگذارند و یا هم تلاش دارند حس مالکیت شان بر زنان را به رخ آن ها بکشند.
این گونه اتفاقات اما برای زنان معنای دیگری دارد. معنای تلخ و آزار دهنده که اکثرن مانع رسیدن شان به چیزهایی میشود که میخواهند در زندگی داشته باشند. شاید کمتر بانوی را ببینید که در بیرون از خانه، حرفی نشنیده باشد. خیابان آزاری در کابل به حدی معمول شده است که حتا کودکان دختر، نیز در امان نیستند.
ویدا ساغری یکی از فعالان حقوق زن در کابل، باور دارد که مردان تلاش میکنند خواسته و یا نخواسته به زنان این پیام را برسانند که نوع پوشش و رفتار شان مطابق میل آنها باشد نه به میل خود بانوان. ویدا در گفتگو با خبرنامه از نخستین رویاروی اش با آزار خیابانی گفت: “دوازده ساله بودم و لباس کودکانه به تن داشتم، مرد بزرگسالی در یکی از محلات عمومی به من دست اندازی نموده که تا اکنون درد ناشی از آن رویداد را حس می کنم.”
خانم ساغری، بخشی از خیابان آزاریها را ناشی از طرز تفکر متعصبانه مردان، با زنان میداند.
شاید یکی از دلایل جدی رونق گرفتن خیابان آزاری، فقر جنسیتی و یا دور نگه داشته شدن کودکان پسر از کودکان دختر در دوران دانش آموزی باشد. ویدا ساغری میگوید که دلیل اصلی آزار و اذیت بانوان، حاکم بودن ارزشهای منحرف و یا فرهنگ زنستیزی در جامعه است که سبب شده است قربانی آن زنان باشند و مردان اکثرن این کار را هدف مندانه دنبال میکنند.
پیامدهای خیابان آزاری
اکثر بانوان تا سالهای سال، نمیتوانند نخستین تجربه شان از خیابان آزاری را از یاد ببرند. شاید به این دلیل است که آنها با رویدادی رو به رو میشوند که هیچ گاهی انتظار آن را ندارند. ویدا ساغری می گوید پس از آن که مردی در کودکی به او دست اندازی کرد، تا هنوز جرأت رفت و آمد در محلات شلوغ و پر رفت و آمد را ندارد.
در افغانستان هر چند نهادهای مختلف برای زنان کار میکنند و حتا یک وزارت در چوکات حکومت برای رسیدگی به مسائل حوزه زنان ایجاد شده است، اما کمتر به مشکلات اصلی زنان پرداخته میشود که همه روزه با آن رو به رو اند و به لحاظ روحی و روانی هر آن صدمه میبینند.
پیدا شدن حس تنفر نسبت به مردان و یا حس بیاعتمادی زنان به مردان، عمدهترین پیامد خیابان آزاری پنداشته میشود؛ پدیدهای که شاید همهی مردان علاقه به انجام آن را نداشته باشند.
در کنار حس تنفر، بیزاری از جنسیت برای اکثر دختران، پیامد دیگر خیابان آزاری است. شماری از دختران جوان به خبرنامه میگویند، از بس همه روزه در خیابانها از سوی پسران اذیت میشوند، از زن بودن شان بیزار شده اند و بارها آرزو کرده اند کاش مرد میبودند. این یعنی آخر فاجعه.
اصطلاحات خیابان آزارها
معمولن خیابان آزارها اصطلاحات عجیب، خنده دار و گاهی وحشت ناکی را استفاده میکنند. اصطلاحاتی که به ظاهر خنده دار اند؛ اما در واقع تکان دهنده و آزار دهنده میباشند. برای بانوان شاید معنای واقعی این اصطلاحات بهتر معلوم شود.
دخترانی زیادی با خبرنامه از دردی میگویند که پس از شنیدن آن حس میکنند. اصطلاحاتی که نشان میدهد فقر فرهنگی در میان مردم روز به روز، رو به افزایش است.
“جگرت را بخورم” رایج ترین اصطلاحی است که هر دختر بارها شاید آن را از زبان مردان شنیده باشند. خیلی از دختران نمیدانند هدف از گفتن این حرف چیست، اما هدف پسران از این حرفها، شاید اشاره به این است که دختران نوجوان و یا جوان و زیبا، به قول خود شان آماده استفاده اند.
“د چشمایت ملاق بزنم” جملهی دیگری است که خیابان آزارها به دختران میگویند. ظاهرن نوعی توصیف از چشمان زیبای طرف است. برای زنان اما به شدت زننده است.
“مالهای نو” به تازهگی مُد شده است. پسران معمولن در دانشگاهها بیشتر از این اصطلاحات استفاده میکنند و این برای دختران زنگ خطر و هشداری است که باید از آن دسته پسران دور باشند. هدف از استفاده آن، این است که دخترانی دیگر خسته کننده شده اند و کاربرد این اصطلاحات از یک فاجعهی در حال رشد حکایت دارد.
“خاله و مادر کلان” اصطلاحاتی اند که بیشتر دختران با حجاب همه روزه آنرا از پسران میشنوند. شاید فکر میکنید فقط دخترانی که لباسهای آزاد تر دارند، اذیت میشوند، اما در این جامعه دختران با پوششهای به شدت اسلامی نیز یا مادر کلان میشوند و یا هم خاله.
“القاعده و داعش” دو اصطلاح دیگری اند که بیشتر به دخترانی محجبه استفاده میشوند. درد آور است وقتی بانوان در هیچ حالتی در امان نیستند.
“دوست پسر با طعم سیب” نیز به تازگی مُد شده است. اکثر دختران در صحبت با خبرنامه میگویند، از این که مردان با خیال راحت هر گونه پیشنهادی به آنها میدهند شوکه می شوند. مردان به راحتی به دختران میگویند دوست پسر با طعم سیب نمیخواهی ؟ طعمهای انار، مالته، نعنا و خیلی طعمهای دیگری را هم سر هم میکنند که ایده آن بیشتر از قلیون خانهها گرفته شده است و حکایت از بی بندوباری اخلاقی و کاهش شدید امنیت اجتماعی و مصوونیت شهروندی هر دختر و خانم در جامعه، دارد.
حتا فرا تر از اینها نیز میروند؛ دیگر حرفی اگر پیدا نشد میچسپند به کیف دختران. خیلی از خیابان آزارها به بانوان میگویند کیفات مقبول است. شاید این حرف مزخرف و بی ربطی باشد، اما برای زنان رنج آور است. اصلن چه کار دارند که مقبول است یا نه .
و اما یک چیزی دیگر که هر بانوی جوان نسبت به آن بیش از حد حساس اند، “بی بی گک” است که هم دختران را حساس میسازد و هم عصبانی. عصبانیت دختران سبب میشود که پسران ولگرد، بیشتر از این اصطلاح برای آزار دادن دختران استفاده کنند.
دهها اصطلاح دیگری هم است که همه روزه بانوان میشنوند و ما نمیتوانیم به دلیل این که بیش از حد غیر مودبانه است، در این جا آن را ذکر کنیم. هدف ما از یاد آوری این اصطلاحات، کمک به پسران ولگرد نیست، بلکه میخواهیم نشان بدهیم که فرهنگ چند هزار ساله ما به قول برخیها چقدر سیر نزولی دارد.
کیها بیشتر اذیت میکنند ؟
خبرنامه در صحبت با شمار زیادی از دختران دریافته است که بیشتر بانوان جوان از سوی مردان بزرگسال مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. سمیه، دانش آموز نوجوان میگوید: “مردان سن پخته (بزرگسال) بیشتر میل آزار و اذیت را دارند و حتا در مواردی در برخی محلات عمومی دست اندازی و بیحرمتی میکنند.”
سمیه میگوید در کودکی به مردان بزرگسال سلام میداده اما اکنون وقتی آنها را ببیند، راه اش را تغییر میدهد و یا اصلن میترسد از آن مسیر بگذرد.
تبسم پیروزی دختری جوان دیگری میگوید حرفهای رکیک مردان و پسران او را آزار میدهد و میافزاید به دلیل محکوم بودن زنان او حتا نمیتواند در مقابل این آزارها واکنش نشان بدهد.
اکثر این مردان که دست به آزار و اذیت دختران میزنند، یا بیکار اند، یا راننده اند و یا هم مردان پولدار که در پی استفاده از دختران نوجوان میباشند. اما در میان جوانان تقریبا فراگیر است.
دختران بیشتر در کجا اذیت میشوند ؟
ظاهرن مکانهای عمومی و پر رفت و آمد و یا فروشگاهها جاهای اصلی آزار و اذیت دختران اند. افراد ولگرد و یا خیابان آزار، تلاش میکنند به این مکانها بروند تا نیازهای خیابان آزاری خود را ارضا کنند.
تبسم دانش آموز به خبرنامه میگوید، بانوان بیشتر در جادههای مزدحم مورد اذیت قرار میگیرند. او تاکید میکند، افراد زیادی را میشناسد که از جنسیت خود رنج میبرند.
راحله نظری میگوید برای مردان هیچ ممانعتی وجود ندارد. آنها در هر مکانی که بخواهند میتوانند دست به اذیت بانوان بزنند.
پس از جادههای شلوغ، فروشگاهها مکان امن برای این گونه مردان است؛ آنهای که کاری دیگر ندارند و از بام تا شام، در پی اذیت کردن بانوان اند. اطراف و نزدیک مکاتب دخترانه همه روزه قطاری از پسران و مردان ولگرد پیاده و یا موتر سوار را در خود جای میدهد که همه در پی آزار و اذیت دختران اند.
بسهای شهری دیگر محلهای آزار و اذیت بانوان اند. نسرین ملکزاده یک دانشجوی جوان میگوید دختران در داخل موترهای عمومی نیز در امان نیستند. او به خبرنامه گفت: “یک روز با دوستم در یکی از چوکیهای بس شهری نشسته بودم، یک مرد بزرگسال به ما نزدیک شد و دستانم را لمس کرد و من از ترس هیچ کاری نتوانستم انجام بدهم.”
در این اواخر دانشگاهها نیز از این قاعده به دور نمانده اند. دختران جوان در دانشگاهها نیز مورد اذیت پسران جوان دانشجو قرار میگیرند. اما اصطلاحات که در دانشگاهها از سوی پسران استفاده میشود خیلی زنندهتر اند.
واکنش بانوان به خیابان آزاری
ظاهرن در شهری زندگی میکنیم که مقصر درجه یک در آن زنان اند. اگر هیچ گناهی هم نداشته باشند و یا حتا نیتی هم برای مقصر بودن نداشته باشند، باز هم در چنین حالات، بانوان مقصر اند. از حدود سی بانوی که خبرنامه با آنها در این مورد گفتگو کرده است، اکثر آنها میگویند، مجبور اند در مقابل مردانی که آنها را آزار میدهند، سکوت کنند.
نوریه حیدری میگوید بارها صحنههایی را شاهد بوده که مردان به زنان بیحرمتی و دستدرازی کرده اند اما بانوان از ترس هیچ واکنشی نشان نداده اند. او دلیل این سکوت را ترسی میداند که زنان از ریختن آبروی شان دارند. نوریه میافزاید: “خودم چند روزی حجاب پوشیدم، از بس برایم خاله گفتند، القاعده گفتند، مادر کلان گفتند، دیگر تصمیم گرفتم حجاب نپوشم.”
اما بانوانی نیز هستند که یک بار واکنش نشان دادن شان در مقابل پسران، سبب شده است تصمیم بگیرند همیشه سکوت کنند. فرشته که اکنون دانشجو است میگوید: ” وقتی مکتب می رفتم شاهد اتفاق ناخوشایندی بودم. وقتی برخورد تند کردم دو مرد دیگر از راه رسید و شروع کردند به سرزنش من که تقصیر از توست و چرا از خانه بیرون می شوی”. او میافزاید پس از این رویداد هرگز نخواستهام در مقابل این گونه افراد واکنش نشان بدهم.
ما در این گفتگوها به چند مورد غیر قابل باور نیز بر خوردیم. از جمله این که هر گاه مردان با زنانی رو به رو میشوند که دختر و یا پسر کوچکی با خود دارند، به راحتی به خود حق میدهند از او بپرسند که این دختر یا پسر از خودت است ؟
نتیجه اخلاقی
اکثر مصاحبه شوندگان این گزارش به این باور اند که بیسوادی دلیل عمده آزارهای خیابانی میباشد. بانوان به خبرنامه میگویند که افرادی که سواد بیشتر داشته باشند، کمتر مزاحم آنها میشوند. هر چند در دانشگاهها نیز مواردی از آزارها دیده میشود که برخورد شان بیشتر تحقیر آمیز است برای زنان.
اما روی هم رفته آنچه در جامعه کنونی افغانی در برخورد با زنان جریان دارد، نوعی ابتذال اخلاقی و فرهنگی را به نمایش میگذارد که مصونیت اجتماعی یک بخشی بزرگ از جامعه افغانستان را از بین میبرد. در چنین شرایطی، حتا به راحتی حرمت انسانی یک زن، به خاطر روزگذرانی مردان زیر پا میشود و یا ارزش انسانی یک زن به جنس تقلیل مییابد.
در حالی که هیچ نهادی نیز به این پدیده شوم و ویرانگر به صورت جدی توجه ندارد، جنبشهای زنانه با ابتکارات مدنی در تلاش اند، توجه بیشتری را به این امر جلب نماید تا تمهیدات قانونی برای مبارزه با پدیده فراگیر آزار و اذیت زنان در محافل عمومی و اجتماعی روی دست گرفته شود.
مختار پدرام همکار این گزارش بوده است