ماجرا از این تویت آغاز شد که بازیگر سابق تیم ملی کرکت هند سوالی را در باره وجه مشترک هانک کانگ، امارات، عمان، افغانستان و پاکستان مطرح کرد و در جواب نیز گفت که همه این کشورها، یک بازیگر کرکت که توپ را به سرعت پرتاب میکند و به اصطلاح کرکت، بالر پرسرعت است از پاکستان دارند.
در واکنش به این تویت، بازیگر خوب تیم ملی ما گلبدین نایب با کمال احترام این اظهار نظر آکاش را رد کرده و در تویتی گفت که در باره کشورهای دیگر شاید نظر او درست باشد، اما همه بازیگران کرکت افغانستان، افغان هستند.
آکاش به منطق خود ادامه داد و در جواب گلبدین اشاره کرد که منظور او بالرهای افغان بوده که عمر مفیدی را در پاکستان گذرانده است.
داستان اما بعد از ورود بورد کرکت کشور به این بحث تویتری در باره هویت بازیگران تیم کرکت افغانستان جدیتر شد و این ورود، آکاش را به معذرتخواهی بی قید و شرط وا داشت. تویت بورد کرکت ما نوشت که اظهار نظر این چنینی عادلانه نیست و بازیگران تیم کرکت افغانستان همه افغان هستند.
آکاش با مشاهده وضعیت و حساسیت خوب ما روی مساله هویتی بازیگران مان، بدون قید و شرط معذرت خواهی کرد و نوشت که شما درست میگویید و بدون هیچ شرطی معذرت میخواهم. او گفت به زمانی که بازیگران ما در پاکستان در سالهای اول آموزش کرکت، حضور داشتند اشاره داشته است.
و اما تویت آخری بورد کرکت آکاش را به کلی خاموش ساخت و او منطق دیگری برای دفاع از اظهار نظر اولیهاش نداشت. در این تویت، گفته شد که بورد کرکت افغانستان ساختارهای داخلی قوی دارد و همه بازیگران در افغانستان پرورش مییابند و رشد میکنند.
آکاش چیزی دیگری برای گفتن نداشت و در نهایت با عجز گفت که نیت صدمهزدن به احساسات کسی را نداشته است.
با این حال بلال سروری خبرنگار شناخته شده افغان، داستان را به سطح بالاتری برد و گفت که اظهار نظر آکاش زننده، غیرمسوولانه و زشت بوده است. بلال در تویت خود، سفیر فعلی و سابق هند در کابل و شبکه های سی ان ان آی بی ان و ان دی تی وی هند را، نیز ذکر کرد. البته آنها واکنشی در جواب بلال نداشتند.
در ادامه این ماجرا و واکنش ها از افغانستان، علاوه بر تویت محمد نبی کپتان سابق تیم کرکت افغانستان که نوشت چه سوتفاهمی در باره تیم کرکت افغانستان، ورود جالب دکتر شیدا محمد ابدالی به این ماجرا بود. آقای سفیر با لحنی نه چندان خوشایند احساس مسوولیت کرده و از آکاش خواسته تا خود را درست کند.
نتیجه اخلاقی از این ماجرا اینکه: هر کی با اصالت افغانی در افتد، بر افتد و روزگارش روزگار آکاش گردد.