هتل تسخیر شده کوئین ماری: چرا این کشتی برای گردشگران جذاب است؟

کشتی تاریخی کوئین ماری، هتلی باشکوه در لانگ بیچ کالیفرنیا است که به عنوان مکان تسخیر شده در آمریکا نیز شناخته می‌شود. کوئین ماری که اکنون یک هتل زیبا است و گردشگران زیادی را به خود جذب کرده، قبلا کشتی اقیانوس پیمای مجللی بود که بعد از سه دهه اقیانوس نوردی، در سال 1967 توسط فردی امریکایی از کالیفرنیا خریداری و به یک هتل تبدیل شد. نکته جالب اینکه مردم و کارکنان زیادی ارواح زیادی را درون آن دیده‌اند.

یکی از آن‌ها روح ملوانی به نام “جان‌پدر” جوان است که در موتور خانه و دیگر نقاط کشی دیده شده است، برخی حتی صدای فریاد و جیغ‌های پر از درد او را نیز شنیده اند. این ملوان هنگام تصادف کشتی کشته شده است. یا روح زنی سفید پوش که گاهی روی عرشه کشتی دیده شده و همیشه هم وقتی پشت دکل می‌پیچد، ناپدید می‌شود.

تاریخچه کشتی کوئین ماری

این کشتی بزرگ که به باور عده‌ای دومین کشتی بزرگ بعد از تایتانیک است، برای اولین بار در 26 سپتامبر 1934 توسط خود کوئین ماری نامگذاری شد که در اولین سفرش نیز بیش از 3 هزار مسافر داشت و از بندر ساوت همپتون به نیویورک انتقال داد. سپس در جنگ جهانی دوم، به خدمت ناوگان دریایی بریتانیا درآمد.

این کشتی با بیش از سه دهه کار در 1967 بازنشسته شد. پس از این که کوئین ماری از کار افتاد در لانگ بیچ کالیفرنیا لنگر انداخت و صاحب این کشتی پس از هزینه زیاد آن را به یک هتل شناور تبدیل کرد که میهمانان می‌توانند در اتاق‌های چوبی آن بخوابند و تصور کنند که عبور از اقیانوس اطلس با این کشتی چگونه بوده است.

هتل کوئین ماری

کریس ویلموت، مدیر بازاریابی کشتی کوئین ماری می‌گوید: کوئین ماری نه تنها تاریخ ماوراء اقیانوس اطلس را بازگو می‌کند، بلکه به عنوان یکی از مکان‌های خالی از سکنه و تسخیر شده آمریکا نیز شناخته می‌شود. تاریخ منحصر به فرد کشتی باعث شده تا تجربیات منحصر به فردی از آن بشنویم که به ماوراء الطبیعه می‌پردازد، از تورهای عصرانه و صحبت در مورد ارواح گرفته تا اقامت‌های شبانه در اتاق خواب تسخیر شده B340.

اتاق تسخیر شده هتل کوئین ماری، اتاق خواب B340

این اتاق خواب خیلی قبل از این که کوئین ماری به عنوان هتل افتتاح شود نیز مشکوک بود. در سال 1948، والتر جی آدامسون، مسافر درجه سه بریتانیایی، در اتاق درگذشت و جزئیات مرگ او هرگز مشخص نشد. بعداً، در سال 1966، زنی که در اتاق اقامت داشت، گفت که وقتی خواب بوده احساس کرده که ملحفه تخت از رویش برداشته شده است، وقتی چشم باز می‌کند مردی را می‌بیند که پای تختش ایستاده، او جیغ زده و به مهماندار زنگ می‌زند، اما مرد ناگهان ناپدید می‌شود.

سال‌ها بعد، مهمانان دیگری که در اتاق اقامت داشتند نیز می‌گفتند که نیمه‌های شب صدای کوبیدن در می‌شنیدند و چراغ‌های حمام به طور مرموزی روشن و خاموش می‌شد. حتی خدمتکارهای هتل شکایت داشتند که حتی وقتی کسی در این اتاق اقامت ندارند نیز آب حمام باز می‌شود. همچنین یک بار خدمه‌ای گفت که بعد از مرتب کردن اتاق وقتی می‌خواهد از اتاق بیرون برود، می‌بینید که ملحفه تخت دوباره جمع شده و نامرتب است.

پس از همه این‌ها، این اتاق سال‌ها به روی مهمانان بسته شد، اما حالا اگر کسی به دنبال هیجان است، می‌تواند آن را رزرو کند.

اتاق مورتانیا

بعد از تغییر کشتی به هتل، اتاق مورتانیا نیز به سالن وی‌آی‌پی VIP تبدیل شد. در سال 1989 دو زن برای نظافت این سالن فرستاده شدند. وقتی آن‌ها وارد اتاق شدند، مسافری را دیدند که روی صندلی وسط پیست رقص نشسته است. آن‌ها حرفی نزده و شروع به کار کردند. اما وقتی زن سومی برای کمک به آن‌ها وارد اتاق شد، فکر کرد که آن مسافر به او خیره شده است، او از زن خواست تا سالن را ترک کند، اما هیچ حرکتی از او ندیدند. وقتی خدمه به نیروهای امنیتی خبر دادند، آن فرد که در واقع یک روح بوده، درست در مقابل چشمان‌شان محو شده است – اتفاقی که هر سه زن شاهد آن بوده اند.

اتاق مایفر

این اتاق زمانی سالن زیبایی کشتی بوده است، اما اکنون به عنوان دفتر هتل از آن استفاده می‌شود. در سال 2001 یکی از کارکنان حسابداری زود به محل کارش می‌آید تا به کارهای هتل رسیدگی کند. دقیقا ساعت 5:30 صبح احساس می‌کند کسی در اتاق هست. او قبل این که پشت میز کارش بنشیند و شروع به کار کند، همه اتاق را از نظر می‌گذارند اما به چیز مشکوکی برنمی‌خورد.

چند لحظه بعد از آن احساس می‌کند که کسی به پشتی صندلی‌اش ضربه می‌‌زند، وقتی برمی‌گردد کسی را نمی‌بیند. اما تنها چند دقیقه بعد، این زن، چهره شفاف از یک فرد سفیدپوش را می‌بیند که در حال عبور از در اتاق است. او که ترسیده به محض دیدن روح کلیدها را گرفته و تا رسیدن همکارش از اتاق فرار می‌کند.

استخر کشتی کوئین ماری

استخر این هتل تسخیر شده که زمانی لوکس‌ترین مکان این کشتی به حساب می‌آمد یکی از مکان های تسخیر شده آن است. قبلا این استخر با فواره نورانی، سقفی مرواریدی و کاشی‌های زیبا دکور شده بود، اما بعد از این که مردم گفتند که بارها در آن روح دیده و صداهای زیادی شنیده‌اند، در آن برای همیشه بسته شد.

مردم می‌گویند ارواح این استخر را تسخیر کرده‌اند. کسانی که از این کشتی دیدن کرده‌اند یا کارکنان این کشتی تاریخی می‌گویند که بارها از راهروی رختکن استخرصداهایی شنیده‌اند. حتی مبلمان‌ها بی دلیل از جای خود حرکت کرده‌اند. عده‌ای هم که قبل از بسته شدن این استخر وارد آن‌جا شده‌اند گفته اند که گاهی دستانی نامرئی آن‌ها را لمس کرده است.

همچنین در یک حادثه داخل استخر گردن دختر کوچکی می‌شکند که به گفته مردمی که در این هتل رفت و آمد دارند، روح او هنوز هم دور استخر سرگردان است. آن‌ها این دخترک را در حالی که انگشت شصتش در دهان است و عروسک به دست دارد و به دنبال مادرش می‌گردد، دیده‌اند. حتی کارکنان این کشتی می‌گوید رد پای خیس او را اطراف استخر دیده‌اند.

سالن لابی هتل

ورودی کشتی کوئین ماری اکنون به سالن لابی هتل تبدیل شده که یک پیانوی قدیمی نیز گوشی از آن قرار دارد. بر اساس گفته کارمندان، آن‌ها بارها دیده اند که اگر کسی پیانو نواخته، زنی سفید پوش اطراف آن شروع به رقص کرده و بعد ناپدید شده است.

آب‌بند

در این محل حادثه وحشتناکی رخ داده است.

یک شب در سال 1966 دستور بستن درهای ضد آب در موتورخانه و آب‌بند صادر می‌شود. حدود پنج دقیقه بعد، خدمه دیگر، یک خدمه 18 ساله از یورکشایر له شده را بین درب دریچه شماره 13 پیدا می‌کنند که دستانش به پهلویش چسبانده شده.

در حالی که مرد را از بین دریچه بیرون می‌کشند و به بیمارستان منتقل می‌کنند اما دیگر دیر شده. شاهدان می‌گویند که بازوها، قفسه سینه و لگن این مرد آسیب شدیدی دیده بود. او از بینی خونریزی داشته و اندکی بعد از تزریق مورفین درگذشته است. بعضی از خدمه گفته‌اند که گاهی روی صورت‌شان اثر انگشت چربی مشاهده می‌کنند که ممکن است روح همان خدمه 18 ساله باشد.

از طرفی خیلی از مردم که در این کشتی اقامت داشته‌اند می‌گویند که روح پسری 17 ساله که طعمه آتش شده نیز هنوز در کشتی است. آن‌ها بارها صدای ضربه خوردن به لوله‌ها و درهای کابین‌های این کشتی را با گوش‌هایشان شنیده اند.

موتورخانه

همچنین مردم بارها گفته‌اند که مردی با لباسی آبی و خاکستری را می‌بینند که در راهروها سرگردان بوده و از میهمانان می پرسید که آچار او را دیده‌اند یا نه، اما وقتی برگشتند تا او را پیدا کنند، او ناپدید شده بود. روح او به طور مرتب در اطراف موتورخانه دیده می‌شود.