مرزهای شخصی محدودیتهایی هستند که خودتان در موردشان تصمیم میگیرید. آنها از چارچوب باورهای اصلی، دیدگاه، نظرات و ارزشهای شما به دست میآیند. و این چیزها به نوبه خود از تجربه زندگیتان و محیطهای اجتماعی که در آن زندگی کرده اید شکل میگیرند و ایجاد میشوند.
اگر درک مفهوم مرزهای سالم برای شما دشوار است، به انواع دیگر مرزها فکر کنید. خطوط ملک، نردهها یا خطوطی که انتهای یک محدوده را مشخص میکنند. آیا چنین نشانهها، محدودیتها یا «علائم توقفی» در زندگی شخصی خود دارید؟
چرا به مرزهای نیاز داریم؟
اگر حد و مرزهای سالمی را تعیین نکنید، احتمالاً دائماً دچار مشکل میشوید.
به دیگران اجازه میدهید به شما بگویند که چگونه فکر، عمل و احساس کنید. همچنین در چنین شرایطی شما معمولا زمان و انرژی خود را صرف انجام کارهایی کنید که دیگران از شما میخواهند، بیش از آنچه در عمق وجودتان و خودتان میخواهید انجام دهید. در دراز مدت این روند میتواند منجر به ناامیدی و افسردگی شود.
بدتر اینکه، عدم تعیین حد و مرز به دیگران اجازه میدهد تا کارهایی را با شما انجام دهند که ناراحت کننده یا حتی مضر هستند.
۱۲ نشانه که شما مرزهای شخصی ندارید
۱. روابط شما معمولاً دشوار یا پرماجراست
هر چه کمتر حد و مرزهای سالم را تعیین کنید، بیشتر به دیگران این علامت میدهید که نمیدانید چگونه باید از خود مراقبت کنید. این رفتار در را برای جذب افرادی که میخواهند شما را کنترل کنند باز میکند.
یا ممکن است آنقدر احساس قدرت نداشته باشید که از خود دفاع کنید که به اغییر ناخودآگاهِ خود متوسل شوید. این بدان معناست که شما دائماً در روابط و دوستیهای نادرست هستید که فاقد تعانل مساوی از دادن و گرفتن است.
۲. تصمیم گیری را یک چالش واقعی میبینید
ممکن است در نهایت آنقدر از زندگی خود را صرف انجام آنچه دیگران میخواهند بگذرانید، که خودتان را فراموش کنید. این بدان معناست که شما اغلب نمیدانید چه میخواهید و چه نمیخواهید. و در مواجهه با یک تصمیم، احساس خلاء دارید!
۳. بدون مرزهای شخصی شما واقعاً، واقعاً از اینکه دیگران را ناامید کنید متنفر هستید
افراد بدون مرزهای دست شخصی تمایل دارند با برنامههای دیگران همراه شوند. آنها خیلی نگران ناامید کردن دیگران هستند، از این رو فقط میگویند بله! اما مگر شما برای راضی نگه داشتن دیگران به دنیا آمدهاید؟
۴. دو کلمه: احساس گناه و اضطراب
اگر هم جرأت کردید درخواست کسی را رد کنید، دچار احساس گناه و ترس مداوم میشوید!
بسیاری از افرادی که مشکلات مرزهای شخصی دارند برای کوچکترین چیزها نیز احساس گناه میکنند. مانند برداشتن آخرین تکه کیک، یا درخواست از یک نفر که کمی کنارتر بنشیند تا شما هم روی نیمکت جا بشوید.
۵. اغلب بدون دلیل احساس خستگی دارید
همیشه انجام آنچه دیگران میخواهند به این معناست که در زمان باقی مانده باید کارهای خودتان را جمع و جور کنید. اما به رسمیت نشناختن رویاهای خودتان و دنبال نکردن آنها میتواند باعث احساس خستگی شود، زیرا میتواند افسردگی خفیف در شما ایجاد کند.
۶. بدون مرزهای شخصی وقتی صحبت از اشتراک گذاری اطلاعات میشود، اختیارتان را از دست میدهید
شما معمولا جزئیات خصوصی زندگی خود را با افرادی که به تازگی ملاقات کرده اید به اشتراک میگذارید. این امر شما را در معرض آسیب قرار میدهد. اما بعد، وقتی کسی میخواهد به شما نزدیک شود، وحشت میکنید. شما نمیدانید چگونه نیازها و خواستههای خود را بگویید و ممکن است از نزدیک شدن به آدمها آسیب ببینید.
۷. دائماً قربانی موقعیتها هستید
این مورد میتواند به این معنی باشد که احساس میکنید رویتان فشار است، زیرا دیگران به هر دو روش آشکار و پنهان از شما سوء استفاده میکنند. شاید در محل کار، بین اعضای خانواده و محافل اجتماعی احساس نادیده گرفته شدن دارید. شما حتی ممکن است از آن دسته افرادی باشید که به نظر میرسد همه چیز برای او اشتباه پیش میرود!
۸. بدون مرزهای شخصی در بیشتر مواقع احساس میکنید مورد آزار هستید
بله که چنین احساسی دارید. در یک سطح مشخص، احساس میکنید از شما سوء استفاده شده است.
۹. در دلتان احساس میکنید که دیگران به شما احترام نمیگذارند
اگر حد و مرزی تعیین نکنید، مردم نمیدانند چگونه با شما رفتار کنند و احساس بی احترام شدن به شما دست خواهد داد.
روی دیگر این سکه این است که بدون داشتن مرزهای خود، کمتر احتمال دارد که مرزهای دیگران را بشناسید و ممکن است ناخواسته به آنها بی احترامی کنید.
۱۰. ممکن است به صورت منفعل پرخاشگر باشید
ابتدا اجازه میدهید دیگران هر چه میخواهند بکنند. سپس سعی میکنید انرژی و قدرتی را که از دست دادهاید، با آزار دادن طرف مقابل یا گله کردن، یا حتی تنبیه او به روشهای کوچک، بازگردانید. به عبارت دیگر، یک مورد بد از پرخاشگری منفعل را خواهید داشت.
همچنین ممکن است همیشه دیگران را مقصر بدانید. این راهی است برای عدم مواجهه با این واقعیت که واقعاً خود شما هستید که مرزی تعیین نکردهاید و این شما هستید که مسئول زندگی خود هستید!
۱۱. اغلب در مورد کیستیتان مطمئن نیستید
این احتمال وجود دارد که شما در مورد هدف خود در زندگی تردید داشته باشید یا مطمئن نباشید، یا شاید برای تعیین اهداف مشکل داشته باشید. حتی ممکن است دچار بحران هویت شوید.
۱۲. بدون مرزهای شخصی ترس پنهانی از طرد شدن و رها شدن دارید
نداشتن مرزهای سالم به دوران کودکی برمیگردد. اغلب به این معنی است که شما مراقبی نداشتهاید که عشق و پذیرش بی قید و شرط به شما ارائه دهد. شما باید کاری را انجام میدادید که دیگران میخواستند تا طرد یا رها نشوید. و اکنون به عنوان یک بزرگسال، این دو در وجودتان ترس افکنده است.
افزودن دیدگاه