«چرا ما سزاوار مرگیم؟» هزاره های کابل دختران شان را به خاک می سپارند!

توسطآدام نوسیتر

اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۰ به روز رسانی : بهمن ۲۴, ۱۴۰۲

نویسنده: آدام نوسیتر

نشر شده در: نیویورک تایمز

کابل، افغانستان – تابوت‌بردارها با چشمانی خیره به دوردست دختران را، اجساد کفن پوشیده، را یکی یکی از شیب تپه بالا آوردند. فریاد و شیون برای این بدن‌های بی‌جان، سکوت را درید.

اجساد یکی بعد از دیگری می‌رسیدند و گورکن‌ها مشغول بودند و در زیر تیغ آفتاب جان می‌کندند. این ریتم بی وقفه، گواه تلخ اخبار روز قبل بود: بمب گذاری سه گانه بعدازظهر شنبه با هدف کشتن دختران در یک مکتب محلی یک قتل عام محض بود. بالای تپه شیب‌دار به سختی جایی برای این همه گور تازه وجود داشت.

این مقیاس از قتل و بی گناهی قربانیان، اثبات حیرت انگیز دیگری در مورد خشونت این کشور به نظر می‌رسید؛ طالبان هر روز به دستاوردی جدید دست می‌یابند و به نظر می‌رسد که دولت قادر به جلوگیری از پیشرفت آنها یا محافظت از مردم در برابر کشتارهای جمعی نیست. روز یکشنبه عزاداران در گوشه و کنار منطقه بمب‌گذاری شده دیده می‌شدند، منطقه‌ای که محل اقامت هزاره‌های رنجدیده بود، اما به سختی امنیتی برای محافظت از آنها وجود داشت.

شمار کشته‌شدگان حتی از کشتارهای قبلی در این محله شلوغ اقلیتی که مدت‌ها قبل برای آزار و شکنجه توسط طالبان و داعش انتخاب شده بود، فراتر رفت. معاون دوم رئیس جمهور افغانستان، سرور دانش، که خود یک هزاره‌است، گفت که بیش از 80 نفر در این حمله جان باخته‌اند.

پس از حمله سال 2001 آمریکا، هزاره‌ها اقلیتی بودند که از فرصت‌های جدید آموزشی و تجاری این کشور بیشترین استفاده را کردند و بخش عمده‌ای از نسل جوان تکنوکرات این کشور را تشکیل می‌دهند.

آنها به طور فزاینده‌ای از دولت خشمگین هستند و نیروهای امنیتی را متهم می‌کنند به اینکه در حالی که هزاره‌ّها در حملات تروریستی متحمل تلفات وحشتناکی می‌شوند، آنها دست روی دست گذاشته‌اند و هیچ اقدامی نمی‌کنند. اکنون، و در حاشیه آنچه بسیاری هراس دارند که به بازگشت حکومت طالبان همزمان با خروج برنامه‌ریزی شده نیروهای آمریکایی در بسیاری از مناطق، و یک جنگ داخلی جدید که برخی آن را اجتناب ناپذیر می‌دانند، تبدیل شود، هزاره‌ها مصمم شده‌اند که امنیت خود را به دست خود بگیرند.

روز یکشنبه، چرخ دستی ای پر از لباس خون آلود دختران جمع‌شده در کیسه‌های پلاستیکی، در بیرون از مسجدی که اجساد را آورده بودند، قرار گرفته بود. در یک مسجد دیگر، در اتاقی زیرزمینی، مملو از زنان سیاه پوش بود، صدای هق هق و مویه سکوت طنین‌انداز شده بود. در مسجد سوم مردانی که با چهره اندوهگین روی پله‌ها جمع شده بودند، در مورد در دست گرفتن اسلحه و پیوستن به نیروهای یک جنگ سالار هزاره به نام عبدالغنی علی‌پور که از حکومت فرار کرده‌است، زمزمه می‌کنند.

بیرون دروازه‌های فلزی لیسه سیدالشهدا، که در اثر انفجار پیچ و تاب خورده بود، بقایای آخرین لحظات دختران در یک گودال انباشته شده بود: کوله پشتی‌ّهای تکه پاره، دفترهای سوخته، چپلی پاره، برگه‌ّهای یادداشت‌؛ و  ناظرانی که بی‌صدا و خاموش به این اقلام خیره شده بودند.

روز یکشنبه در سراسر محله دشت برچی، خانواده‌های داغدار هزاره دختران ۱۱ تا 18 ساله‌شان را به دست خاک سپردند. دسته‌های عزاداران تپه‌های منطقه را آرام آرام بالا می‌رفتند. هوا پر از صدای سوگواری برای مردگان بود که از مساجد به گوش می‌رسید. جسد برخی از دختران در اثر انفجارها بسیار تغییر شکل داده بود و به همین دلیل روز یکشنبه شناسایی نشدند.

این ترس وجود داشت که این کشتار فقط یک مقدمه باشد.

جاوید حسنی، یک مغازه دار، در خارج از مسجد امام علی (ع) گفت: “ما جز عزاداری کاری نمی‌توانیم انجام دهیم.” وی گفت: “ما از حکومت حمایت کردیم، اما آنچه در ازایش دیدیم، چیزی جز انفجار و کشته شدن نیست. این دختران، از خانواده‌های طبقه کارگر بودند. آنها چیزی ندارند. “

هنوز کسی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته‌است.

حکومت طالبان را متهم کرده و طالبان داشتن هرگونه نقشی در این انفجار را انکار می‌کند. با این حال، این گروه به طور مداوم هزاره‌ها را مورد آزار و اذیت قرار داده‌است. و آنها سابقه مخالفت با آموزش برای دختران، به ویژه دختران نوجوان را دارند. اما برخی از تحلیلگران، پیمان‌شکن‌های طالبان را که ادعای بیعت با داعش را داشتند مقصر دانستند.

به نظر می‌رسد که هر کسی مسئول این حمله باشد، برای کشتن هر چه بیشتر دختران تلاش زیادی را به خرج داده‌است.

ابتدا یک بمب‌گذار انتحاری موتر پر از مواد منفجره را در دروازه مکتب منفجر کرد. هنگامی که دانش آموزان، که در آن ساعت همه دختر هستند، وحشت‌زده از مکتب بیرون آمدند و به جاده های غبارآلود دویدند، دو بمب دیگر منفجر شد و تعداد بیشتری کشته شدند. تقریباً همه قربانیان دختر بودند.

مسجدی در کابل، دختری که در بمب‌گذاری زخمی شده بود، یکشنبه بعد از مرخص شدن از شفاخانه به مادرش ملحق شد. این مادر دختر ۱۳ ساله‌اش را در این حمله از دست داد.
مسجدی در کابل، دختری که در بمب‌گذاری زخمی شده بود، یکشنبه بعد از مرخص شدن از شفاخانه به مادرش ملحق شد. این مادر دختر ۱۳ ساله‌اش را در این حمله از دست داد.

غلام، کارگر روزمزد که برای عزاداری در مسجد قمر بنی هاشم آماده می‌شد، گفت: “دیروز آرزوهای آنها خرد شد و به فنا رفت.”

وی گفت: “امروز قرار است آنها را با هزاران رویا به خاک بسپاریم.”

این یکی از فقیرترین مکاتب این محله ‌است. آن دختران حتی 15 سنت پول برای خرید نان ندارند. “

روز یکشنبه به نظر نمی‌رسید که هویت دقیق قاتلان برای هزاره‌های پراکنده دشت برچی، که بیش از یک میلیون نفر در آن زندگی می‌کنند، اهمیت زیادی داشت. چهره آنها ظاهر یک اقلیت تسلیم در برابر آزار و شکنجه چند ساله را داشت. آنها با تلخی خاطر نشان کردند که یک ساعت پس از حمله روز شنبه، به سختی می‌شد یک عضو از نیروهای امنیتی را در نزدیکی مکتب مشاهده کرد.

و آنها بسیاری از حملات دیگری را که متحمل شده‌اند، و عدم موفقیت چندباره دولت را در محافظت از آنها ذکر کردند.

کاظم احسانی، امام جماعت مسجد قمر بنی هاشم گفت: “ما در جاده ها، مسجد، شفاخانه، ورزشگاه، همه جا منفجر می‌شویم.” وی گفت: “و دیروز که حمله رخ داد، حتی یک افسر پلیس وجود نداشت. اکنون، جمعیت زیادی وجود دارد و حتی یک افسر امنیتی هم در اینجا حضور ندارد.”

وی گفت: “مردم بدن عزیزانشان را جمع می‌کنند. ما شوکه شده‌ایم. همه وحشت دارند.”

همه در اینجا می‌توانند به راحتی فهرست حملات زیادی را که هزاره‌های دشت برچی طی این سال‌ها متحمل شده‌اند، نام ببرند.

محمد حکیم ایمون، یکی از عزاداران گفت: “ما هیچ جرمی مرتکب نشده‌ایم، و اکنون بار دیگر این اتفاق برای ما رخ داده‌است.”

او پرسید:”چرا ما سزاوار مرگ هستیم؟ افرادی که این جنایات را مرتکب می‌شوند، دشمن بشریت هستند.”

یک پدر بر مزار دختر ۲۷ ساله‌اش دعا می‌خواند.
یک پدر بر مزار دختر ۲۷ ساله‌اش دعا می‌خواند.

حمله اکتبر گذشته در خارج از یک مرکز آموزشی که منجر به کشته شدن 30 تن شد، و حمله ماه می سال 2020 به یک زایشگاه که در آن 15 زن کشته شدند، هر دو وابسته به داعش بودند. حمله در سپتامبر 2018 به یک کلب کشتی که منجر به کشته شدن 20 تن شد، حمله به یک مکتب در ماه آگست که در آن 34 دانش آموز کشته شدند و بمب گذاری سال 2017 در یک مسجد که 39 نفر در آن کشته شدند. به علاوه، کشتارهای هزاره‌ها در جنگ داخلی کابل جنگ زده را در اوایل دهه 1990، نباید فراموش کرد.

عدم حضور نیروهای امنیتی حکومت در روز یکشنبه، حتی اگر مراسم تدفین اغلب مورد هدف افراط گرایان قرار می‌گیرد، عده‌ای را واداشت که بگویند این جامعه تنها به خود اعتماد می‌کند.

غلام، کارگر روزمزد گفت: “اگر ما بخواهیم از خود محافظت کنیم، زنان و مردان باید اسلحه به دست بگیرند.”

عارف رحمانی، یکی از اعضای هزاره پارلمان گفت: “این حمله” هزاره‌ها را مجبور به برداشتن اسلحه و دفاع از خود می‌کند. ” وی گفت: “خواه حکومت دوست داشته باشید و خواه نه، مردم به پا خواهند خواست و امنیت خود را تأمین خواهند کرد.” وی گفت: “هزاره‌ها خودشان باید برای خودشان تصمیم بگیرند. در هر گوشه و خیابان از محله‌های آنها افراد مسلح وجود خواهند داشت.”

روز یکشنبه در خارج از مکتب ، جمعیت پیرمردی را محاصره کردند که فریاد می زد، “خدایا، لطفا به ما کمک کن!” مردی که فریادهای او را می‌شنید، گفت: «تنها گزینه اسلحه به دست گرفتن است. ما فقط یک دختر 11 ساله را دفن کردیم. جرم او چیست؟ “

این مرد، قاسم حسنی، فروشنده، ادامه داد: “اگر حکومت مانع ورود این تروریست‌ها به محله‌های ما نشود، خودمان این کار را خواهیم کرد. امروز من فقط یک فروشنده هستم. اما اگر آنها به فشار خود ادامه دهند، من علی‌پور بعدی خواهم بود. “

رئیس جمهور اشرف غنی روز سه شنبه را به عنوان روز عزای ملی برای قربانیان اعلام کرد.

انفجار به قدری نیرومند بود که شیشه‌های فروشگاه‌ها را در فواصل دور در خیابان خرد کرد.

نوگیز آلمدی، مادری که دختر جوان خود را در خارج از مکتب  در آغوش گرفته‌است، گفت: ” وحشتناک است. هزاره ها چیزی برای محافظت از خود ندارند. آنها فقط خدا را دارند.”

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *