مدیر عامل آمازون، جف بزوس، تقریباً نیمی از عمر خود را صرف اختراع و تحول انقلابی در کسب و کار الکترونیکی کردهاست و اکنون ثروتمندترین مرد جهان است. در این نوشتار ۵ درس کلیدی کسب و کار را از جف بزوس میبینیم.
1. در مورد مشتریان وسواس به خرج بدهید، نه رقبا
بزوس به این نکته اشاره میکند که شرکتهای فناوری به ویژه نسبت به رقبا وسواس زیادی دارند: آنها صبر میکنند و میبینند که رقبا چه چیزی را معرفی میکنند، سپس سعی میکنند آن را مطابقت داده و کار بهتری انجام دهند. آمازون به جای این کار با تمرکز روی مشتریان، خدمات وب آمازون را توسعه داد.
او در نامه ای به تاریخ 2015 نوشت،”بسیاری از شرکتها خود را مشتری محور توصیف میکنند، اما تعداد کمی از آنها واقعا اینطور هستند. بیشتر شرکتهای بزرگ فناوری متمرکز بر رقبا هستند. آنها میبینند که دیگران چه کاری انجام میدهند، و سپس تلاش میکنند سریع از آنها پیروی کنند! “
نکته اخلاقی: برای پیشی گرفتن از بازار، باید روی خودتان تمرکز کنید.
2. برای رهبری بازار ریسک کنید
آمازون سه بار تلاش کرد تا کسب و کار خود را به عنوان یک پلتفرم فروش جا بیندازد. ابتدا این Amazon Auction را امتحان کرد، که بعد به zShops تبدیل و در نهایت به بازار آمازون تبدیل شد که تقریباً نیمی از واحدهای فروخته شده را در Amazon.com تشکیل میدهد.
بزوس در اولین نامه سالانه خود (1997) نوشت: ” شکست و اختراع دوقلوهای جدا نشدنی هستند. برای اختراع باید آزمایش کنید و اگر از قبل میدانید که تلاشتان موفقیتآمیز خواهد بود، پس یک آزمایش نیست. “
نکته اخلاقی: تصمیمات سرمایه گذاری را جسورانه بگیرید. حتی اگر آنها نتیجه ندهند، شما برای دفعه بعدی درسی خواهید آموخت.
3. کاری کنید که کارمندان مانند مالکان فکر کنند
وقتی بزوس این را در اولین نامه سالانه آمازون نوشت، 614 کارمند داشت، در حالی که یک سال قبل 158 کارمند داشت و اکنون هزاران کارمند دارد!
یکی از مولفههای اصلی این روش استفاده از گزینههای سهام در استخدام بوده است. بزوس در نامه 1997 نوشت: “ما همچنان بر استخدام و حفظ كاركنان ماهر و با استعداد تمركز خواهيم كرد. ما میدانیم که موفقیت ما تا حد زیادی تحت تأثیر تواناییمان در جذب و حفظ کارکنان با انگیزه قرار خواهد داشت، که هر یک از آنها باید مانند یک مالک فکر کند و بنابراین باید در واقع یک مالک باشد.
نکته اخلاقی: به کارکنان در موفقیت شرکت سهمی بدهید، اعم از سهام، پاداش یا تقسیم سود.
4. فرهنگی درست کنید که برای شرکت شما مناسب باشد
بزوس در نامه 2015 نوشت: “ما هرگز ادعا نمیكنیم كه رویكرد ما بهترین است. اما مهم این است که مخصوص خودمان است. طی دو دهه گذشته، ما گروه بزرگی از افراد همفکر را جمع آوری کردهایم. افرادی که رویکرد ما را انرژیبخش و معنادار میدانند.
نکته اخلاقی: یک سری اهداف ثابت مخصوص شرکتها وجود ندارد. موضوع این است که تصمیم بگیرید که مهمترین موارد برای شما چیست، آنها را تکرار کنید و مطمئن شوید که همه آنها را رعایت میکنند و میپذیرند.
۵. به افراد قدرت دهید – تا حدی – تا از بوروکراسی جلوگیری کنید
بزوس استدلال میکند که دو نوع تصمیم وجود دارد: نقاط عطف برگشتناپذیر که وی “تصمیمات نوع 1” مینامد و مدیران ارشد باید در آن دخیل باشند و تعداد بیشتری از خواستههای تاکتیکی که او “تصمیمات نوع 2” مینامد و در صورت اشتباه بودن قابل اصلاح هستند.
بزوس در نامه 2015 نوشت: “تصمیمات نوع 2 میتوانند و باید سریعا توسط افراد خوش ذهن یا گروههای کوچک گرفته شوند. با بزرگتر شدن سازمانها، به نظر میرسد تمایل به استفاده از فرآیند تصمیمگیری نوع 1 در اکثر تصمیمات، از جمله بسیاری از تصمیمات نوع 2 وجود دارد.”
وی نوشت، نتیجه نهایی این حالت، رکود و ریسکگریزی است.
نکته اخلاقی: برای ادامه نوآوری، قدرت را به سطوح پایین سازمان هم انتقال بدهید.
افزودن دیدگاه