قرار است بزودی مذاکرات صلح بینالافغانی میان هیأت مذاکرهکننده حکومت افغانستان و نمایندگان سیاسی گروه طالبان در قطر آغاز شود. اما وضعیت در داخل افغانستان برخلاف مسیر صلح روان است، طوریکه در داخل کشور جنگ همچنان با شدت و نفرتِ بیشتر از قبل جریان دارد. نمونه ای از این وضعیت شکننده حمله انتحاری روز گذشته چهارشنبه (19 سنبله) بر کاروان موترهای حامل امرالله صالح، معاون ریاست جمهوری است که در آن 10 نفر کشته و 15 نفر به شمول شخص امرالله صالح زخم برداشتند.
باأنکه گروه طالبان مسوولیت این حمله تروریستی را بر برعهده نگرفته؛ چنانچه ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان در صفحهی توییتر خود نوشته است: «انفجار امروز در کابل ربطی به مجاهدین امارت اسلامی ندارد.» اما حکومت افغانستان این حمله تروریستی را به نوعی به گروه طالبان ربط داده، طوریکه صدیق صدیقی، سخنگوی ریاست جمهوری، ضمن تقبیح این حمله تروریستی، نوشته است: «بدون شک، این حمله و سایر حملههای پسین، کار دشمنان صلح و ثبات است که پیوسته به خشونتهای شان در برابر دولت و ملت افغانستان ادامه میدهند.» و همینطور داوود ناجی، مشاور سیاسی دفتر شورای امنیت ملی نیز با پاسخ به نپذیرفتن مسوولیت این حمله از سوی سخنگوی طالبان، نوشته است: « اگر انفجار امروز کار گروه طالبان نیست، پس در صورت توافق صلح با طالبان نیز چنین حملاتی ادامه خواهند داشت، در این صورت صلح با طالبان به معنی ختم جنگ و خشونت نیست.»
در همینحال، صدیقی در یک توییت دیگر نوشته بود که؛ «دولت جمهوري اسلامي افغانستان، حملههاي اخیر گروه طالبان را كه در برخی از مناطق كشور انجام داده اند، به شدت محکوم میکند. این حملهها، امیدواري میلیونها افغان را، كه رویای صلح را در سر میپرورانند و منتظر آغاز گفتگوهای صلح و پایان خشونت هستند، خدشهدار میسازد.» منظور وی از حملات اخیر طالبان، ادامهی جنگی است که در ولایتهای شمال از جمله فاریاب و ولایتهای جنوب و غرب افغانستان همه روزه قربانی میگیرد. صدیقی در حالی از امیدواریهای صلح مینویسد که به خوبی میداند، صلحِ حکومت با گروه طالبان ممکن نیست، و این گروه به برقراری صلح باور و اراده ندارند. چنانچه در جریان این مدتی که نیروهای امینتی افغانستان در حالت دفاعی قرار داشته و روند آزادسازی زندانیان طالبان ادامه داشت، در طرف مقابل گروه طالبان بیشتر از یک سال است که عملیات نظامی تحت عنوان «الفتح» را پیش میبرند.
صلح در سایهی عملیات الفتح
گروه طالبان در یک اعلامیهی که 23 حمل سال گذشته (1398) به نشر رسانده بودند، عملیات نظامی شان بالای نیروهای امنیتی افغانستان و نیروهای بینالمللی به رهبری آمریکا را «عملیات الفتح» عنوان داده بودند. این گروه هدف از اجرای عملیات الفتح را «از بین بردن اشغال» و «پاک کردن کشور اسلامی از تعرض و فساد» یاد کرده بودند. عملیات الفتح تاکنون ادامه دارد، طوریکه در گزارشهای حملات این گروه بر شهرها و پوستههای نیروهای امنیتی تا هنوز از عنوان عملیات الفتح استفاده میکنند. طالبان در بیشتر از یک سال عملیات الفتح را بر شهرها و ولسوالیهای زیادی در مناطق مختلف افغانستان، حملات انفجاری و انتحاری به هدف کشتن نظامیان، اما توأم با تلفات غیرنظامیان انجام داده اند. طوریکه در گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان آمده است؛ «در 59 رویداد انفجار ماین کنار جاده_ ماینهای فشاری _ و ماینهای مغناطسی در ماه اسد سال روان تعداد 212 تن از افراد ملکی کشته و زخمی شدهاند که شامل 97 تن کشته _ شامل 11 زن و 13 کودک_ و 115 تن زخمی _شامل 6 زن و 30 کودک_ میشود.» استفاده از ماین کنار جادهای و بمبهای مقناطیسی یکی از شیوههای جنگ طالبان است که به نیروهای امنیتی در بخشهای مختلف آسیب رسانده و در نهایت طرف مقابل را خسته میکند. در این شیوه جنگ با هزینه کم، آسیب بیشتر به نیروهای امنیتی میرسانند. این شیوهی جنگی است که سازمان استخبارات و ارتش پاکستان برای مجاهدین در دوره جنگ با حکومت کمونیستها طراحی کرده بودند؛ «قتل با هزار زخم.»
گروه طالبان در چارچوب عملیات الفتح، در کنار حملات غافلگیرانه بر پوستههای امنیتی در روستاها و ولسوالیها، به مراکز ولایتها و شهرهای بزرگ کشور نیز حملات نظامی انجام میدهند، اما معمولترین شکل حملات نظامی طالبان در سالهای پسین به مراکز ولایتها و بهخصوص شهر کابل، راه اندازی حملات انتحاری بوده است، که از این شیوه جنگ به عنوان حملات استشهادی نیز یاد میکنند. گروه طالبان در قالب کمیته نظامی شان یک بخش با عنوان «کندک استشهادی» دارند. کسانیکه در راستای اهداف نظامی-سیاسی طالبان حملات انتحاری انجام میدهند، به نام «فدایی» یاد میشوند. چنانچه یکی از طالبان در مورد حملات انتحاری اخیر این گروه در مرکز ولایت پکتیا، نوشته است: «حملات فدایی بر قطعه عملیاتی در گردیز جریان دارد، دهها تن عسکر کشته و زخمی شده اند. از سوی مجاهدین فدایی کندک استشهادی حوالی ساعت ۵ صبح امروز بر ریاست قطعه عملیاتی دشمن مزدور در مربوط گردیز مرکز ولایت پکتیا نخست حمله موتربمب رخ داد و سپس از سوی مجاهدین پیاده حملات آغاز شد.» در واقع این تعریف خلاصهی از شیوه جنگ طالبان است.
صلح با عقیده طالب ممکن است؟
روی کاور وبسایت «صدای جهاد» که ارگان نشراتی طالبان است، آیه 39 سوره انفال (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ) نوشته شده، یعنی «با کافران بجنگید تا دیگر فتنه و فسادی نماند و آیین همه دین خدا گردد.» منظور از فتنه، چیزی شدیدتر از قتل و شِرک است. جدا از این بحث که طالبان به نیابت از استخبارات پاکستان و دیگر کشورهای منطقه در خاک افغانستان میجنگند، در ظاهر این گروه خود را ایدئولوژیک معرفی می کنند. طالبان همواره از به رسمیت شناختن دولت افغانستان خودداری کرده و به عنوان «اداره کابل» یاد میکنند و نیروهای امنیتی افغانستان را دشمن خود میدانند. بنابراین، جنگ طالبان در ظاهر از منظر ایدئولوژیک، نه برای رسیدن به قدرت، بلکه جنگ برای نابودی فتنه قلمداد میشود، که در اینصورت رسیدن به صلح با چنین رویکرد به جنگ ناممکن است.
طالبان در ظاهر با آمریکاییها توافقنامه صلح امضا کرده است، یکی از بندهای این توافقنامه مربوط به خروج نیروهای آمریکاییها از خاک افغانستان است. این توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان، برای این گروه مشروعیت بینالمللی داد و اعتماد به نفس آنها را در جنگ و صلح بالا برد. پس از آنکه طالبان با آمریکاییها توافقنامه صلح امضا کردند، طبق توافقنامه حملات این گروه بر نیروهای خارجی به رهبری آمریکا متوقف شد، اما حملات نظامی، انفجاری و انتحاری این گروه بالای نیروهای امنیتی افغانستان که در کنار آن به افراد ملکی نیز آسیب میرسد، نسبت به گذشته شدت یافته است. این گروه به قصد بازگشت امارت به سوی گفتگوی صلح خواهند رفت، چرا که امضای توافقنامه صلح با آمریکا را یک پیروزی میدانند و به همین دلیل از موضع خود به آسانی عقب نشینی نمیکنند. چنانچه در گفتگوی که با رحمت الله نبیل، رییس پیشین ریاست عمومی امنیت ملی داشتم، وی نیز معتقد است که؛ «طالبان فکر میکنند که با آمریکاییها به توافق رسیدهاند و در صورت خروج نیروهای آمریکایی، حکومت افغانستان اگر خواستههای طالبان را قبول نکند، آنها به جنگ خود دوام میدهند و برای جنگ خود دلیل هم خواهند داشت؛ اینکه ما آماده صلح هستیم، شرط ما حکومت موقت است، اما حکومت افغانستان قبول نمیکند. محاسبه آنها این است که از راه جنگ میتوانند قدرت را بگیرند و آمریکایی ممکن بیطرف بماند.»
با اینهمه، براساس توافقنامه صلح آمریکا با طالبان، حکومت افغانستان بیشتر از 5 هزار زندانی طالبان را از زندانهای حکومت افغانستان آزاد کرده است. اما طالبان همچنان بر خشونتهای شان افزوده است و حملات شان را به خصوص در ولایتهای شمال و ولسوالیهای اطراف شهر کابل شدت داده اند. با اینحال، آمریکاییها همچنان بر حکومت افغانستان فشار وارد میکنند تا تحتِ چنین شرایطی با رهبران سیاسی طالبان در قطر گفتگو کنند و به توافق صلح برسند. بنابراین، باید پرسید که آیا رسیدن به توافق صلح در سایهی باور به جهاد برای براندازی فتنه، عملیات الفتح و شیوهی جنگ استشهادی با فداییها/انتحارگران طالب ممکن است؟ چگونه میتوان دستاورها و ارزشهای انسانی، مدنی و حقوق بشری را با تفکر استشهادی و انتحار پیوند زد و به صلح رسید؟
جنگ و صلح طالبانی
یکی از گمانهزنیها این است که طالبان در اولین دور مذاکرات طرح حکومت موقت را مطرح خواهند کرد، در حالیکه حکومت افغانستان هیچ وقت به طرح حکومت موقت جواب مثبت نخواهد داد، چنانچه امرالله صالح، معاون اول ریاست جمهوری در گفتگوی ویژهی که با یکی از رسانهها داشت، در رابطه به طرح حکومت موقت گفت: «حکومت موقت بحث من و رییسجمهور نیست. تاریخ حکومتهای موقت نشان داده که شورشگر حکومت موقت میخواهد. بعد اراده که لرزان شد، یک واقعیت دیگر را ایجاد میکند و میگوید حکومت موقت را یک ماه پیش خواسته بودم. این به یک جنگی میانجامد که سگ صاحب خود را پیدا نتواند.»
گروه طالبان، اما به گفتگوی سیاسی باور ندارند. طالبان جریان یا حزب سیاسی نیستند که کار سیاسی کنند، بلکه یک گروه تروریستی/جهادی هستند که در راستای پیروزی یک ایدئولوژی میجنگند. آنها صلح را در پیروزی در میدان جنگ میدانند، بنابراین، در عمل نیز بیشتر از برقراری صلح با روشها و منطق سیاسی، بر شدت گرفتن جنگ تأکید دارند. در بارهی اینکه جنگ مقدم بر سیاست است یا سیاست مقدم بر جنگ، کارل فون کلاوزیتس، نظریهپرداز جنگ و یکی از نظامیان ارتش پروس، جملهی معروفی دارد، اینکه «جنگ ادامهی سیاست است.» به باور وی، از آنجای که سیاست اعلان جنگ میکند، پس درونمایه جنگ را نیز تعریف میکند، در حالی که جنگ وسیلهی برای پیشبُرد سیاست به شمار میرود. اما در مورد طالبان این گفته صدق نمیکند؛ جنگ طالبان همان سیاست، و سیاست طالبان همان جنگ شان است.
افزودن دیدگاه