رییسجمهور غنی، روز سه شنبه(2 ثور) از طریق یک پیام ویدیوی، از تلاش و تدابیر واقعی و بنیادی حکومت خبر داده و گفته است که؛ حکومت تلاش دارد تا حالت کنونی را حفظ کرده و از رفتن به مرحله سوم شیوع ویروس کرونا، یعنی فلاکت جلوگیری کند. حکومت برای کم ساختن فقر و تنگدستی ناشی از آفت کرونا، اقدامات و تدابیری را روی دست میگیرد که عمدتاً روی خدمترسانی به فقیرترینهای جامعه متمرکز باشد. آقای غنی در این پیام ویدیوی میگوید که؛ «به زودی از طریق نانواییهای شهر، مساجد در ولسوالیها، شوراهای انکشافی دهات و دیگر نهادها، توزیع نان خشک، مواد خوراکی و دیگر نیازمندیهای ابتدایی و اساسی قشر آسیبپذیر را فراهم میکند.»
رییسجمهور غنی این پیام را در حالی به مردم میدهد که در هفتههای گذشته، حکومت از طریق کمیتهی که وحید عمر، مشاور ارشد رییسجمهور غنی در امور استراتژیک و ارتباطات عامه آن را مدیریت میکرد/میکند، برای باشندگان غرب کابل، برای هر خانواده مقدار «چهارونیم کیلو گندم» توزیع کرده است. آقای عمر، بعداز انتقادهای مردم و کاربران در شبکههای اجتماعی، در مقابل نمایندگان مردم در پارلمان، آن تدبیر واقعی و بنیادی حکومت را «یک پروژه آزمایشی» خوانده است. با اینهمه، باید دید که تئوری توزیع نان خشک چه برآیند خواهد داشت.
تئوری نان خشک
نان زندگی است. برای اکثریتِ مردم فقیری که این روزها با شیوع ویروس کرونا و بحرانِ ناشی از این اپیدمی، بیکار شدهاند و به دلیل وضع قرنطینه در خانههای شان ماندهاند، نان خشک نسبت به گذشته ارزش چندبرابر یافته است.
عبدالله آزاد خنجانی، رییس مرکز تحقیقاتی جامعه دموکراتیک، دقیقاً یک ماه قبل از امروز (3 حمل/22 مارچ) در صفحهی توییتر خود با عنوانِ «تئوری نان خشک»، نوشته بود که؛ «از لحاظ فرهنگی نان خشک مهمترین غذا و در شرایط قحطی و مکملترین خوراکه برای مردم ما بوده است. اگر خانوادهها تنها به نان خشک در بدترین سناریوی صحی دسترسی داشته باشند، بقای شان برای ماهها تضمین خواهد شد و جلو هر نوع بحران امنیتی را خواهد گرفت.»
خنجانی در ادامهی آن نوشتهاش، به حکومت افغانستان پیشنهاد نموده بود که؛ «حکومت در تبانی با سازمان غذایی جهان و حمایت سکتور خصوصی از حکمت یوسف استفاده کرده و در تمام ولایات انبارهای گندم و آرد ایجاد کنند. همزمان شاروالیها فهرست نانواییها را ترتیب و هماهنگیهای لازم پیشازپیش در زمینه توزیع نان خشکِ رایگان در جریان بحران صحی صورت گیرد.»

حالا دقیقاً پس از یک ماه، رییسجمهور غنی به این امر توجه نموده و پیشنهاد آقای خنجانی را جدی گرفته است؛ اما در عمل این استراتژی توزیع نان خشک برای مردم فقیر در این وضعیت بحران شیوع ویروس کرونا، ریشه در کدام تئوری دارد؟ برای درک بهتر این مسئله، به تئوری کلان و یک تجربهی تاریخی مراجعه میکنم که در سالهای پسین کمکم آمادگی مرگ آن گرفته شده بود. اما، این تئوری سخت جان و محکمتر از آن است که جامعهی سرمایهداری تصورش را دارد. این تئوری «سوسیالیسم» است.
بازگشتِ به سوسیالیسم
از تجربهی این روزهای جهان در مقابله با شیوع ویروس کرونا که بگذریم؛ در کشور ما، رییسجمهور غنی دانشآموخته سیستم سرمایهداری است. و همچنان افغانستان جدید پس از 2001م، نیز یک کشوری با نظام لیبرال دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد طراحی شده است. اما بحران شیوع ویروس کرونا به مثابهی یک رخدادِ ناشناخته، عرصههای سیاست، اقتصاد، علم، فرهنگ و مناسبات اجتماعی را به شدت دگرگون ساخته و دانشِ و سیستم سرمایهداری، نظام لیبرال و بازار آزاد را به شدت به چالش کشانده است. از تجربهی مواجههی نسبتاً موفقانهی چین باالگوی سوسیالیسم تا ناکامی آمریکا و اروپای با الگوی لیبرال با اقتصاد بازار در برابر شیوع ویروس کرونا که بگذریم؛ در افغانستان نیز کرونا به عنوان یک پدیدهی ناشناخته، عرصههای یادآوریشده را دگرگون ساخته و یا در حال دگرگونی است. بنابراین، طرح و استراتژی توزیع نان خشک، با آنکه به عملیشدن آن چندان امیدی نیست، در قالب تئوری کلان و تاریخی سوسیالیسم قابل بررسی است؛ تا برخی از مولفههای سوسیالیسم را نپذیریم، توزیع نان خشک از آدرس دولت برای مردم فقیر فاقد معنای تئوریک است. بنابراین، برای درک بهتر این مسئله، به بررسی مختصرِ حداقل سه مولفهی سوسیالیسم میپردازم که مرتبط به مسئلهی ما میباشد.
یک: اجتماع/جمعگرایی
برخلاف لیبرالیسم که فردیت را اصل میداند، سوسیالیسم بر اصالت اجتماع و جمعگرایی تأکید دارد. اکنون که بحران کرونا همه را در خانهها حبس کرده و در وضعیت قرنطین قرار داده، بیشتر از هر وقت دیگر نیاز به اجتماع و جمعگرایی است. یعنی چی که به اجتماع نیاز است؟ خب منظور از اجتماع در اینجا، دور هم جمع شدن فزیکی نیست، بلکه همسویی، همیاری و تشکیل کمونها است. در کشوری مثل افغانستان که افراد حیثیت بیش از یک سوژهی برای آزمایش پروژهها ندارد، و نهایتِ کمک حکومت هم برای افراد «چهارونیم کیلو گندم» است؛ در چنین وضعیت بحرانی، آیا ممکن است که با تلاشهای فردی به شکست این اپیدمی و بحران دست یابیم؟ آیا بیش از هر وقت دیگر نیاز به همیاری و همسویی، تعاون و اجتماع فکری در راستایی عبور از این بحران نیستیم؟ برخلاف لیبرالیسم که آدمها را مجموعهی از تنهایانِ در جمع ساخته. چنانچه بارزترین شکلِ لیبرالیسم تنهایی مضاعف افراد بوده، تنهایی در درون خانواده، تنهایی در درون جامعه و تنهایی در همهحال. بنابراین، در چنین وضعیتی ما نیاز به نسخه برعکس تنهایی در جمع داریم؛ یعنی جمعگرایی با حفظ فاصلهی فزیکی افراد، یعنی اجتماعِ تنهایانی در قرنطینه.
دو: تعاون و همیاری
یکی از مولفههای سوسیالیسم تعاون و همیاری میان افراد جامعه است. برخلاف لیبرالیسم که رقابت را امر طبیعی میداند؛ چرا که فرض را بر این میگذارد که افراد به دنبال نفع و سود خودشان هستد؛ سوسیالیسم فرض را بر تعاون و همیاری میگذارد. بنابراین، در چنین وضعیت اضطراری تنها امکانِ عبور از بحران و جلوگیری از فاجعه، تعاون و همیاری افراد است. چنانچه در روزهای اخیر یک تیمی از جوانان با عنوانِ «کمپین کوچه به کوچه» از ثروتمندان برای نیازمندان کمک غذایی جمع میکنند. و همینطور، «کمپین همدلی» از سوی برخی از رسانهها راه اندازی شده که از مالکان خانهها درخواست میشود تا از کرایه خانهها به اجارهنشینها در چنین وضعیت بحرانی و بیکاری بگذرند و کاهش بدهند. البته در گذشته نیز از اینگونه تلاشها صورت گرفته، اما بحران کرونا بیشتر از قبل مسئله تعاون و همیاری را تبدیل به دغدغهی عمومی و همگانی نموده است.
سه: تأمین نیازها
تأمین نیازهای اساسی یک جامعه مولفهی اصلی سوسیالیسم است. چنانجه شعار مشهور سوسیالیست؛ «کار به حد توان و برداشت به حد نیاز» بوده است؛ چنانچه نظریهی عدالت کارل مارکس مبتی بر تأمین نیازها است. سوسیالیستها معتقدند که میان نیاز و خواست تفاوت اساسی وجود دارد. چرا که نیازها ضرورتی است که احتیاج برآورده شدن دارند. دارای جنبه واقعی و جهان شمول هستند. اما خواستها بر اثر تأثیر شرایط اجتماعی و تبلیغات و مصرفگرایی به وجود میآید. بنابراین، وضعیت فعلی ما برطرفسازی نیازها است، نه رسیدن به خواستها. باآنکه افغانستان همواره درگیر وضعیت بحرانی بوده، اما با شیوع ویروس کرونا این وضعیت پیچیدهتر و بحرانیتر شده است. در چنین وضعیت بحرانی و اضطرار، اولین مسئله تأمین نیازها است، و اولین نیاز در افغانستان مسئله پیدا کردن یک نان خشک است. با آنکه حکومت همواره در راستای تأمین نیازهای شهروندان ناکام بوده است، اما انگیزه تعاون و همیاری مردم باعث شده تا امور اخلاقی همچون نیکوکاری در زمانهی کرونایی را از یاد نبرند و با شیوه های مختلف به نیازمندان کمک کنند. ولی این به هیچ صورت از کمکاری و کوتاهی حکومت در راستای خدمترسانی به مردم نمیکاهد و بدون شک حکومت تنها مرجع مسوول در این زمینه است.
بازگشتِ غمانگیز
سوسیالیسم برای بسیاری از چپهای افغانستان تبدیل به خاطرهی غمانگیز و نوستالژیک شده است. در سالهای پسین بسیاری از چپها در نظام لیبرال پساطالبانی حل شدهاند و هرازگاهی از دوران توزیع نان خشک از طریق سیلوی مرکزی در کابل و سیلوهای ولایات یاد میکنند. اکنون پس از 30 سال فروپاشی حکومت سوسیالیستی در افغانستان، رییسجمهور غنی دوباره به همان مکانیزم مواجهه با بحران در شرایط اضطرار متوسل شده است. اما این بازگشت تاریخی غمانگیز است؛ چرا که در گذشتهی تاریخی توزیع نان خشک در قالب یک مکانیزم و با برنامهی منظم دولتی صورت میگرفت. در این راستا نهادی وجود داشت و اینگونه فساد آشکار هم رایج نبود. اما حالا و در چنین شرایط بحرانی، عادیشدن فساد در همهی امور به نوع خودش فاجعهی مضاعف است. اینهمه، باید دید که این طرح توزیع نان خشک برای نیازمندان در چنین شرایط سیاسی با این دولتمردان عجیب و غریب، چگونه عملی میشود.