ویروس کرونا همچون یک اپیدمی جهانی، تمامی کشورها، از جمله کشورهای بزرگ صنعتی و پیشگام در عرصهی دانش و تکنولوژی طبی و درمانی را به چالش کشانده و بحرانِ ناشی از گسترش سریع ویروسِ ناشناختهی کرونا تقریباً اکثر شهرهای بزرگ جهان را به قرنطین سوق داده است. در افغانستان طبق آمار رسمی تعداد مبتلایان به این ویروس از 100 نفر گذشته است و دولت در شهرهای هرات و کابل محدودیتهای روزگردی/قرنطین را وضع کرده تا مانع گسترش هر بیشتر شیوع این ویروس ناشناخته شود. اما در عینحال هنوز این ویروس از سوی مردم آنچنان که بایستی جدی گرفته شود، نشده و بیشتر در قالب جوک و فکاهی با این پدیدهی ناشناخته برخورد میشود. باآنکه ویروس کرونا یک تهدید جهانی در عرصهی پزشکی و طبی است، اما برخوردهای خرافاتی با این پدیده، آنهم در عصری که همه دم از عقلانیت میزنند، جالب است.
شایعه در شرایط اضطرار
در فیلم شیوع (Contagion) محصول سال 2011م، به کارگردانی استیون سودربرگ، که شباهت خیلی زیادی با وضعیت کنونی شیوع ویروس کرونا با منشأ چین در جهان دارد، جود لا، بازیگر و کارگردان انگلیسی به نام آلن کراموید، در نقش یک وبلاگنویس بازی کرده که با استفاده از چنین فرصتی شایعه پخش میکند که انگار «یاس زرد» درمان ویروس ناشناخته است. خودش که در واقع آلوده به ویروس نیست، در نقش یک فردی آلوده به ویروس در وبلاگ خود ظاهر میشود و جلو دوربین از یاس زرد میخورد و به مخاطبانش میگوید که اگر فردا زنده بود، یعنی یاس زرد او را درمان کردهاست. این باعث میشود که مردم همه در جستجوی یاس زرد باشند و او از چنین شایعهی نزدیک به چهار میلیون دالر سود میبرد.

این فیلم نه با تمرکز به پیشبینی ویروس، بلکه به هدف وضعیتِ پیرامونی چنین رخدادها، و نقش شایعات در چنین شرایطی ساخته شدهاست. با توجه به این فیلم، اکنون در رابطه به شیوع ویروس ناشناختهی کرونا نیز شایعات عجیب و خیلی هم خرافاتی در شبکههای اجتماعی به نشر میرسد که گاهی در بعضی موارد جالب، و البته با پیامدهای اقتصادی و تغییرات در بازار میشود. چنانچه این روزها به دلیل وجود شایعات، قیمت برخی از مواد اولیه همچون نارنج و لیمو به شدت بالا رفته، چرا که در شبکههای اجتماعی اینها درمان ویروس کرونا معرفی شدهاند. اما جالبتر از آن، نوشیدنِ «دو پیاله چایسیاه» است.
دو پیاله چای سیاه
خواب بودم، با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم، دیدم ساعت یک نیمه شب است؛ یکی از نزدیکانم از روستایی در مناطق مرکزی افغانستان برایم زنگ زده، نگران شدم و از خوابم پرید. وقتی تلفن را جواب دادم و پرسیدم که چه خبر است که این وقت شب زنگ زدی؟ پرسید آیا درست است که چایسیاه درمانِ ویروس کرونا است؟ گفتم این دیگر از کجا شد؟ در پاسخ سوالم گفت که؛ همین لحظه از طریق بلندگوی مسجد اعلان شده که همه اهالی قریه از خواب بخیزید، چای سیاه دم کنید و هر نفر دو پیاله از آن بنوشید تا در مقابل ویروس کرونا ایمن شوید. با کمی توضیحات تلفن را قطع کردم، اما یادم بود که در شبکههای اجتماعی چه خبر است؛ همه از چایسیاه نوشته بودند، بعضی در قالب فکاهی و جوک، بعضی هم جدی باور کرده بودند که نوشیدنِ دو پیاله چای سیاه درمان ویروس کرونا است.
داستان این شایعه طوری است که؛ انگار نوزادی در یکی از ولایتهای شرق افغانستان متولد شده و گفته که برای جلوگیری از ویروس کرونا دو پیاله چای سیاه بنوشید، بعد خودش فوت شدهاست. با آنکه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به عنوان فکاهی با این مسئله برخورد کردند، اما همینقدر کافی است تا قیمتها در بازار تغییر کند، عرضه پایین بیاید و تقاضا بالا برود. البته برخی از کاربران نوشتند که اگر حتی این خرافات و شایعه هم باشد، نوشیدن دو پیاله چای سیاه که ضرر ندارد، پس بهتر است بنوشیم.

با اینهمه، تا اکنون که نزدیک به سه ماه از شیوع ویروس کرونا در چین میگذرد، درمانهای خرافاتی عجیب و غریب در گوشه کنار دنیا تجویز شده؛ چنانچه در ایران بحث تجویز استفاده روغن بنفشه با پنبه در یک جای خاص بدن؛ و همینطور در هند از این نیز فراتر رفته و نوشیدنِ ادرار گاو تجویز شده است؛ در افغانستان اما نوشیدنِ چای سیاه بیشتر از دیگران درمانهای عجیب و غریب، مردم و کاربران شبکههای اجتماعی را درگیر کردهاست.
در نسبتی با گذشته
دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون، در کتابِ مشترک خود با عنوانِ «چگونه ملتها شکست میخورند؟» در رابطه به طاعون مینویسند: در اواسط قرن چهاردهم میلادی، طاعون یا «مرگِ سیاه» از طریق بازرگانانی که در مسیر راه ابریشم سفر میکردند، از چین وارد اروپا شد و به شهرهای بندری «تانا» در دهانهی رود «دن» در دریای سیاه رسید. در اوایل سال 1347م، این بیماری به استانبول امروزی رسید و در بهار 1348م، تا فرانسه، شمال آفریقا و ایتالیا گسترش یافت. طاعون به هر جایی که میرسید، نیمی از جمعیت آنجا را از بین میبرد. نویسنده ایتالیایی «جیووانی بوکاچیو» به عنوان شاهد دست اول ورود آن به شهر فلورانس ایتالیا، در خاطرات خود مینویسد: «در برابر یورش طاعون تمامی خِرد و نبوغ آدمی بیفایده بود. طاعون به صورتی هولناک و غیرمنتظره شایع شد تا اثرات فاجعهبارش را آشکار کند.» در انگلستان مردم میدانستند که طاعون در راه است، در اواسط اوت 1348م، شاه ادوارد سوم از اسقف اعظم کانتربری خواست تا نیایش و دعا ترتیب دهد. اما نیایش و دعای اسقف و کشیشها کاری از پیش نبرد. طاعون به سرعت حدود نیمی از جمعیت انگستان را در کام مرگ کشاند. اما در ایتالیا، بوکاچیو به یاد میآورد که «برخی میگفتند یک راه مطمئن برای در امانماندن از این شیطان مهیب، بد مستی کردن، لذت کامل بردن از زندگی، آواز خواندن، شادیکنان پرسه زدن، تمام امیال و نیازهای خود را در هر فرصتی بر آوردن و بیاعتنایی به امور است؛ گویی که حوادث لطیفههای پر اغراق باشند…»(ص 142)
نمونه های بالا هر یک بیانگر آن است که در هر مقطعی از زمان و حتی در قرن بیست ویک شایعات و بعضا خرافات در جریان مواجهه با مشکلات بزرگ نظیر اپیدمی جهانی کرونا ویروس شکل دهنده یکی از جنبه های این داستان ها است. به این جهت نیاز است تا با این شایعات و خرافات از طریق ابزارهای اطلاع رسانی جمعی مسولانه برخورد صورت گیرد.