نویسنده: دوید فرنچ
نشرشده در: تایم
بین صلح و عقبنشینی تفاوت وجود دارد. توافقنامهی دولت ترامپ با طالبان یک عقبنشینی کامل را به نمایش میگذارد. این سند، توافقنامهای است که اگر از سوی یک رئیسجمهور دموکرات امضا میشد، بیشتر جمهوریخواهان اظهار تاسف میکردند، و البته حق داشتند که خشمگین باشند.
بیایید داستان را با فیلی که داخل اتاق است شروع کنیم. هیچ استدلال هدفمندانهای که نشان بدهد سرنوشت افغانستان تا حدی به امنیت ملی ما بیارتباط است، وجود ندارد. جنگ در افغانستان، جنگی نبود که ما از روی تمایل و ترجیح آغاز کرده باشیم. حادثهی یازده سپتمبر، از زمان حمله به پرل هاربر به بعد بدترین حملهای بود که متحمل شدیم؛ و همینطور بدترین حمله به یک شهر آمریکایی، از زمان به آتش کشیدن واشنگتن توسط بریتانیا در تاریخ ۱۴ آگست ۱۸۱۴. طالبان هم کاملا در آن حمله نقش داشت. حمله از سوی دشمنی بود که با اجازه و تحت حمایتِ همان طالبانی عمل کرد که امروز دولت ترامپ با آنها توافق نامه امضا میکند.
درست است که مناقشه در افغانستان طولانی (۱۹ سال)، مرگبار (بیش از ۲۴۰۰ آمریکایی جانشان را از دست دادهاند) و خستهکننده بودهاست. درست است که آمریکاییها خواهان پایان این جنگ هستند. و یک توافق نامهی واقعی، نه فقط برای ایالات متحده، که برای ملت افغانستان که مدتها تحت رنج و عذابی وصفناپذیر بودهاند، تسکین و آرامش را به ارمغان خواهد آورد. اما زمانی که دشمنتان هنوز هم قصد ادامهی جنگ را دارد، هیچ امیدی به صلح نیست؛ و وقتی توافقنامهی صلح پیشنهادی، از اهمیت متحدین کاسته و دشمنانتان را قویتر میکند، امید به صلح کمتر از قبل میشود.
اگر توافق نامه صلح را بخوانید، بلافاصله متوجه خواهید شد که به طالبان مجموعهای از اختیارات عینی و قابل سنجش میدهد. اول، عقبنشینی متحدان، به این ترتیب که تعداد نیروهای آمریکایی (و به همان تناسب نیروهای متحد) طی ۱۳۵ روز به ۸۶۰۰ تن کاهش خواهد یافت. باقیماندهی نیروهای آمریکایی و نیروهای متحد در طول ۱۴ ماه خاک افغانستان را ترک خواهند کرد.
در عین حال، ایالات متحده با پیگیریِ آزادسازیِ ۵۰۰۰ زندانی طالب تا بیستم مارچ، این گروه شورشی را قویتر خواهد کرد. بدتر اینکه، ایالات متحده پا را فراتر گذاشته و با «آزاد کردن باقی زندانیان طی یک دورهی سه ماهه» موافقت کردهاست، و همزمان به «هدف» حذف تحریمهای اعضای طالبان متعهد خواهد بود. ممنوعیت سفر، مسدود شدن داراییها و ممنوعیت تسلیحاتی از جمله تحریمهاییست که علیه طالبان صورت گرفته بود.
ترکیب عقبنشینی برنامهریزی شدهی آمریکاییها و آزادسازی زندانیان که آن هم برنامهریزی شدهاست، یک تغییر شگرف را در تعادل میان نیروها در افغانستان، به نمایش میگذارد. این همه در حالی به وقوع می پیوندند که هیچگونه توافقی از سوی طالبان برای دست کشیدن از دشمنی علیه متحدان ما انجام نشده است.
در این نقطه، توافقنامه بدتر از یک عقبنشینی ساده به نظر میرسد. آمریکا میتواند بدون موافقت با پیگیریِ آزادسازی زندانیان طالب افغانستان را ترک کند؛ میتواند بدون وعدهی رفع تحریمها خاک این کشور را ترک کند. بنابراین، به چه دلیل امتیازات اضافی به طالبان دادهاست؟
آمریکا این امتیازات عینی و واقعی را در ازای وعدههای غیر قابلِ اجرای یک دشمن غیر قابلاعتماد اعطا کردهاست. طالبان وعده میدهد که به نیروهای خودش یا القاعده، اجازهی استفاده از خاک افغانستان را علیه امنیت ملی آمریکا نخواهد داد. وعدهای که «پیامی روشن» دارد: کسانی که تهدیدی برای ایالات متحده هستند، «جایی در افغانستان ندارند.» با این وجود، توافق نامهای که برای عموم مردم منتشر شده، از هیچ گونه مقررات اجرایی برای این تعهدات برخوردار نیست، و زمانی که آمریکا بیرون از افغانستان باشد، توانایی ما برای اجرایی کردنِ آن وعدهها بدون یک نیروی نظامی جدید و استوار، محدود یا غیرممکن خواهد بود.
به عبارت دیگر، ما برای مراقبت از امنیت ملی ایالات متحده، به طالبان اعتماد خواهیم کرد.
برخی از آمریکاییهایی که از جنگ به ستوه آمدهاند، با این توافقنامه، صرف نظر از هر شرطی که دارد، موافقت خواهند کرد. آنها با خیانت به متحدین ما و بازیابی قدرت توسط دشمنمان موافقت خواهند کرد زیرا بر این باورند که ما «شکست خوردهایم» و زمان پایان دادن به این «جنگ بیپایان» فرا رسیدهاست. اما ما باید حرف زدن از شکست را کنار بگذاریم؛ عبارتهایی مانند «جنگ بیپایان» بدون اینکه آگاهی ایجاد کنند، فقط بر میزان خشم میافزایند.
ارتش آمریکا در افغانستان در زمینهی رسیدن به اهداف نهایی خود از تاریخ ۱۱ سپتمبر، ناموفق عمل نکردهاست. شروع جنگ سبب شد که آمریکا از تکرار وحشتناک آن روز پر از هراس و دلهره دور بماند و طالبان را از قدرت ساقط کرد. به علاوه، القاعده و دیگر دشمنان نیز از پناهگاهی که برای بازسازی و ظهور مجدد به عنوان یک تهدید تروریستی جهانی نیاز دارند، محروم شدند. نه، ما طالبان را نابود نکردیم، و نه! ما هیچگونه دگرگونی در افغانستان پدید نیاوردیم. بلکه از کشورمان دفاع کردیم، و حالا هم در حالی که تلفات کمی خواهیم داشت (و تنها بخش کوچکی از نیروها را مستقر کردهایم)، در برابر جنگ افغانستان از ملتمان دفاع میکنیم.
و بحث و گفتگوی مکرر در مورد «جنگ بیپایان» نشان میدهد که مناقشات ما با جهادگرایان میتواند به فرمان ما پایان بیابد. در صورتی که جهادگرایان سلاحهایشان را زمین نگذارند، تلاشهای ما برای پایان دادن مناقشات طولانی مدت آمریکا به هیچ و پوچ خواهد انجامید. در واقع، تلاش ما برای رها ساختن خودمان از درگیریها میتواند سبب تقویت دشمن و به خطر افتادن امنیت ملیمان شود.
ما در حال فراموش کردن درسهایی هستیم که از گذشتهی نه چندان دور گرفتهایم. در سال ۲۰۱۱، دولت اوباما آخرین نظامیان باقیمانده در عراق را پاکسازی کرد. و البته زمانی دست به این کار زد که دشمنان آمریکا در عراق بسیار ضعیفتر از دشمنانش در افغانستان بودند. و بر خلاف دولت ترامپ، زمان ترک خاک عراق، به طور آگاهانه دشمنانش را تقویت نکرد. با این وجود، سه سال بعد نیروهای آمریکایی دوباره به عراق برگشتند. ظهور داعش منجر به کشتاری گسترده شد و ترس و وحشت از تهدید ISIS را در سطح بینالمللی موجب شد. و آمریکا چارهای نداشت جز اینکه خودش وارد عمل شود و واکنش نشان بدهد.
نیت بد و نابکاری طالبان از قبل محرز و مسلم بودهاست. امروز، گزارشاتی مبنی بر جنگ مجدد بین طالبان و نیروهای امنیتی افغانستان منتشر میشوند و مطابق با اخبار نشر شده، طالبان پیش از آزادسازی ۵۰۰۰ زندانی، زیر بار گفتگو با حکومت افغانستان نخواهد رفت. و چنانچه انتظار میرود، حکومت افغانستان از آزاد کردن نیروها و متعاقبا تقویت دشمنِ خطرناکش، رویگردان است.
آمریکاییهای خسته از جنگ، باید در برابر عقبنشینی دولت ترامپ مقاومت کنند. هرگونه توافق نامهای که طالبان را تقویت میکند، باید از سوی عموم مردم رد شود. چیزهایی بدتر از «جنگ بیپایان» وجود دارند، و اگر ما تردیدی نسبت به این حقیقت داشته باشیم، یادبودی در منهتن جنوبی وجود دارد که به ما یادآوری میکند تهدیدهای مرگآور میتوانند از دورترین نقاط جهان نیز به وقوع بپیوندند.
افزودن دیدگاه