اولین بار عکس فرحناز بهادری را روی ویلچر و جام طلایی در دست دیدم. دختر جوان در تیم اول بسکتبال کابل که در سطح ولایت بازی میکرد. لبخند زیبایش حس خوبی به مشاهده کننده می دهد. وقتی صدایش را بشنوید با هر جواب قاطع و مطمئن او، یقین می کنید که او مصمم است تا متفاوت زندگی کند، هرچند ظاهر اش متمایز از بقیه است. از نگاه و افکار او نیز می توان، تمایز با دیگران را دریافت. او این وضعیت را به خوبی پذیرفته است.
فرحناز بهادری در بازی های داخل کشور حضور دارد. او در لیگها و تورنمنتهای تیمهای کابل و ولایات بسکتبال بازی می کند.
فرحناز بهادری کیست؟
فرحناز بهادری در خانواده 6 نفری در ولسوالی قرهباغ در ولایت غزنی به دنیا آمده است. 16 سال شده که فلج گردیده است، حادثه در سه سالگی او اتفاق افتاد که سبب شد مسیر زندگی خانم بهادری تغییر کند.
او اکنون 19 سال سن دارد و آن رویداد وحشتناک را چنین روایت می کند: “خانه ما در قرهباغ نزدیک مسیر رفت و آمد موتر بود. در حال بازی بودم که با موتری تصادف کردم و پاهایم بی حس شد، بعد از آن رویداد دیگر هیچ گاه نتوانستم روی پاه هایم راه برم.”
خانواده، برای درمان آسیب دیدگی پاهای خانم بهادری او را به پاکستان بردند. به دلیل مشکلات اقتصادی فامیل تنها توانستند از مهرههای کمر اش عکس بگیرند. زمانی که به کابل بر میگردند داکتران به او میگویند که مهره هفتم کمرش آسیب دیده و امکان جراحی آن در داخل کشور وجود دارد و باید خارج از کشور این عمل صورت گیرد. او به خاطر نداشتن پول کافی تا کنون موفق به جراجی مهره آسیب دیده کمرش نشده است.
از زمان آمدن فرحناز بهادری به کابل 10 سال میگذرد در این مدت او از سوی صلیب سرخ مورد حمایت قرار گرفته و وارد مکتب شده است.
شروع بازی بسکتبال
او بسکتبال را زمانی شروع کرد که بسکتبالرهای روی ویلچر را دید، شوق آنان برای این ورزش او را نیز به وجد آورد و وارد دنیای بسکتبالرها نمود. او فکر کرد که میتواند از روی ویلچرکاری برای کشورش انجام دهد.
او مدت کمی است که در تیم ولایت کابل بازی میکند و سعی دارد در تیم ملی بسکتبال کشور حضور پیدا کند.
فرحناز بهادری اکنون دو مدال دارد، یکی از آنها را به طور افتخاری به عنوان مربی تیم آقایان کابل به دست آورده و دیگری را در لیگ مسابقات با دستاورد مقام دوم کسب کرده است.
همچنان جام او متعلق به مقام اول او در مسابقات تورنمنت ولایت کابل است.
او اکنون از مکتب فارغ شده و دوست دارد تا در رشته حقوق یا اقتصاد تحصیل کند. خانم بهادری در حال آمادگی برای امتحان کانکور است تا بتواند به مقاطع بالاتری نیز راه پیدا کند.
او دوست دارد اگر در حقوق قبول شد دستی بلند در سیاست داشته باشد اما برای تحصیل در رشته اقتصاد نیز بیمیل نیست زیرا اکنون انجمنی دارد که در آن صنایع دستی کار میکند.
انجمن صنایع دستی دختران توانا
فرحناز بهادری در کنار درس مکتب و ورزش بسکتبال از سال 1396 انجمن “صنایع دستی دختران توانا” را ایجاد کرده است.
خانم بهادری گفت: “زمانی که من انجمن را تاسیس کردم، پولی نداشتم و حامی نبود تا کمکم کند. اکنون سر گروه صنایع دستی این انجمن هستم که میخواهم زنان در این انجمن به خودکفایی برسند.”
اکنون در انجمن او بیشتر از 30 نفر فعالیت دارد که همه خانمهای دارای معلولیت میباشند.
در این گروه صنایع دستی از تیم بسکتبال خانم بهادری و دیگر دختران و زنان نیز حضور دارند که با اشتیاق و اهدافی که دارند به صنایع دستی دختران توانا پیوستهاند.
این گروه انواع مختلف دوخت مردانه، زنانه، دوختهای هزارگی و گندهای افغانی را انجام میدهند.
او اما به صورت غیر رسمی 6 سال است که به صنایع دستی و دوخت و دوز روی آورده تا از این طریق کمک دست اقتصاد و مخارج فامیلش نیز باشد!
انجمن خانم بهادری تاکنون از سوی هیچ فردی حمایت مالی نشده است؛ اما او امید خود را از دست نداد است. بلکه تلاش بسیار دارد تا سفارشاتی را دریافت کند و در این بخش کار نماید.
در آمد او در ماه گاهی صفر و گاهی نیز به 1000 افغانی می رسد. ولی او باور دارد که میتواند در این راه موفق شود.
مادر مشوق فرحناز بهادری
اکنون کسی که مخارج این فامیل را تهیه میکند پدر خانواده و یکی از برادران خانم بهادری میباشد.
در مسیری که خانم بهادری میگذراند همه فامیل او به خصوص مادرش مشوق او بوده است.
فرحناز بهادری از چالشهایی میگوید که سر راه او قرار دارد این که او به دید مردم جامعه نیم یک نفر سالم عنوان میشود.
او گفت: “سطح سواد مردم پایین است به من نیم نفر میگویند در صورتی که من یک فرد کامل هستم کسانی که معیوب هستند به خاطر ثابت کردن خود به جامعه باید تلاش کنند که در تمام عرصه ها در سدر باشند چه در ورزش و چه در کار و تحصیل. با این که خیلی مشکلات بیرون از در خانه و در اجتماع وجود دارد ولی باید با آن رو به رو شد و آن را از بین برد.”
او معلولیت را مح دودیت نمیداند میخواهد دانشگاه برود در تجارت صنایع دستی پیشتاز باشد.
آرزوی دیگر خانم بهادری ساختن یک شفاخانه و یا فروشگاهی است که مخصوص معلولین باشد و در آن سهولتهای بیشتری در نظر گرفته شود.
فرحناز بهادری که خود با تصادف یک موتر آسیب دیده دوستانی در گروه صنایع دستی خود دارد که از جنگ آسیب دیده اند و یا در انفجارها معلول شدهاند.
ولی آنچه خانم بهادری آن را نکته مثبت و قوت در دورن خود و امثال خود میبیند انگیزه و اهداف بلندی است که آنها را به تلاش بیشتر وادار میکند و به دنبال تغییر تحریک میکند.
او خود اکنون دختر نوجوانی است که در ابعاد مختلفی حضور داشته و نشان میدهد که میتواند مانند دیگران زندگی کند.
افزودن دیدگاه