جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
بدون نظر
1 بازدید

استراتژی طالبان در گفتگوهای صلح با آمریکا؛ گفتگوی با جاوید کوهستانی (قسمت اول)

خواندن 9 دقیقه
0
(0)

جستار

سیاست خبرنامه، طرح پرسش های بنیادی و اساسی، در حوزه های سیاست، جامعه، اقتصاد، فرهنگ و مدیریت کلان کشور است.خبرنامه قصد دارد نگاه خواننده را به فراسوی دنیای روزمرّه کشانده و انان را متوجه لایه های زیرین تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور گرداند. تا ذایقه علمی و دقیق خواننده  خود را تحریک  و همچنین بحث های اساسی کشور، مورد موشکافی کارشناسانه، صورت بگیرد.

خبرنامه در این دور از مصاحبه های خود با آقای جاوید کوهستانی، فعال سیاسی، کارشناس مسایل استخباراتی و امنیتی افغانستان، به گفتگو پرداخته تا دیدگاه ها او را در رابطه با صلح و جنگ با طالبان و ساختارهای داخلی این گروه جویا گردد. در قسمت اول این سلسله مصاحبه ها؛ دیدگاه وی را در باره جایگاه طالبان در قطب بندی های منطقه ای، صلح طالبان با امریکایی ها و همچنین نگاه کشورهای منطقه نسبت به طالبان، مورد بحث و بررسی قرار داده است.

جمعه خان محمدی: در منطق دسته بندی و بلوک بندی دیده می شود؛چینایی ها، ایرانی ها و روس ها در یک طرف قرار دارند؛ آمریکایی های و تعداد کشورهای عربی و تا اندازه‌ای پاکستان در طرف دیگر؛ پایگاه‌ های طالبان در پاکستان، دفتر سیاسی و مذاکرات شان در یک کشور عربی است. باز هیئت های آن ها در پکن، تهران و مسکو در رفت و آمدند. طالبان در کدام یکی از این دو  قطب جای می گیرد و آنان خود شان را در کجا می بیند؟

احیای امارت اسلامی

جاوید کوهستانی: طالبان به عنوان یک تشکیلات وسیع و یک حکومت از دست رفته، یعنی امارت اسلامی طالبان که در سال های ۷۵-۸۰ نظام سیاسی بنام امارت اسلامی طالبان داشتند. {انان}یکی دو سال بعد از ۱۱سپتمبر، {تصمم گرفتند} امارت از دست رفته را دوباره احیا کنند.

 فعلا هم فعالیت های شان را زیر نام امارت اسلامی و برای بدست آوردن همان جایگاه گذشته انجام می دهند. طالب ها زیر شعارهای دینی نظام سیاسی به نام امارت مبارزه و پیکار می کنند. آنان از جانب ایالات  متحده و کشورهای متحد شان زیر نام تروریسم و القاعده، سرکوب شدند. حالا برای احیای امارت اسلامی تلاش می کنند. از این لحاظ، طالبان تحت نظر سازمان استخبارات پاکستان بودند اکنون زیر حمایت مستقیم سازمان استخبارات پاکستان هستند.

قطع حمایت کشورهای منطقه از مبارزه با تروریسم

 سیاست های ایالات  متحده در سال های اخیر، نشان می دهد که نه تنها افغانستان مورد توجه شان است که بحیث یک وسیله می خواهند از این جا به کشورهای آسیایی میانه، چین، ایران و سایر کشورها نیز استفاده کنند. یعنی برای استراتژی های بعدی افغانستان را بحیث تخت خیز استفاده کنند. { افغانستان}را وسیله قرار دهند کشورهای منطقه هم سیاست شان نسبت به نگرانی های را که از ایالات متحده دارند متفاوت می شود. طوری که در آغاز ایران، روسیه و سایر کشورهای منطقه، در راستای مبارزه با تروریسم، سرکوب طالبان و القاعده از ناتو و حضور ایالات  متحده در افغانستان حمایت قطعی کردند.

بعد از سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ با افزایش کشت و ترافیک موادمخدر، در آسیایی میانه، تنش و درگیری در سین‌کیانک، در وادی نمنگان یا در حقیقت در ازبکستان، سایر کشورها و شکل گیری جنبش های در تاجکستان، نشان داد؛ مبارزه با هراس افکنی مخصوصا در آسیایی میانه صورت  نمی گیرد.

تشکیل جندالله و جیش العدل یا افراد ریگی که آمدند و فعالیت های را انجام دادند؛ بلاخره افشا شد، گرفتاری ریگی و افرادشان که تخریب می کرد. دیدگاه های ایران، کشورهای همسایه و منطقه، نسبت به حضور ایالات متحده، ناتو و صداقت شان در راستای مبارزه با تروریسم زیر سوال رفت.

نفوذ کشورها در میان طالبان

این ها{ کشورهای منطقه} کوشش کردند که اطلاعات دقیق تری داشته باشند. منابعی را در درون طالبان یا ستون های اطلاعی را ایجاد کردند. به نحوی طالبان هم نیازمند این روابط بودند. مخصوصا زمانی که دفتر قطر تشکیل شد. البته پیش از دفتر قطر هم روابط روس ها خیلی برجسته از سال های 2008 با رهبری طالبان داشتند یا به شیوه های مختلف توانستند روابط داشته باشند.

همچنین ایرانی ها، تلاش کردند حتی بعدها زمانی که رویکرد القاعده، بر ضد امریکا شد. از القاعده در سطح منطقه حمایت صورت گرفت یا تسهیلات برای فرار و رفتن شان به سوریه، عراق و باز گذشت مجدد شان به افغانستان، فرصت سازی شد.

طالبان تعدیل شده

طالبان دیدگاه شان را تعدیل کرده اند. طالبان تنها آن دیدگاه تنگ ایدئولوژیک گذشته دوره امارتی را نداشتند که هم ضد ایران باشند؛ هم بر ضد روسیه، شعار بدهند هم بر ضد چین شعار بدهند. بر ضد امریکا هم باشند.

در منطقه، کشورهای مخالف حضور ایالات متحده، هستند و در سطح منطقه بی ثباتی را از حضور ایالات متحده می بینند. { انان} افزایش تروریسم و شبکه های تروریستی را ناشی از حضور امریکا در این ساحه می دانند. این حلقات ارتباطات بسیار منظم و تاکتیکی با این کشورها تامین کرده اند. {انان}توانستند با چین رابطه بسیار خوب داشته باشند. طالبان حتا قبل از دفتر قطر و بعد از دفتر قطر، بشکل بسیار هماهنگ این کار انجام را انجام دادند. هم با روسیه، هم با ایران تا سطح بسیاربلندتر مناسبات برقرار شد.

{طالبان} بهتر از دیگران، در سطح منطقه حتا گاهی وسیله شده که رابطه ایران و روسیه را تقویه کند. برای طالبان از جانب دیگر هم پاکستان مشوق این قضیه بوده؛ تا از زیر فشار اتهام که از طالبان به تنهایی حمایت می کرد. بیرون بیاید و این قضیه و بازی را گسترده تر بسازد.

بناء طالبان به عنوان امارت اسلامی یا همان تحریک طالبان قبلی، با تغییر و تعدیل در افکارشان در یک بازی کلان استراتژی برای کسب مجدد قدرت سیاسی در افغانستان{ دخیل شده اند}. { آنان فهیمده اندکه} به تنهایی نمی توانند؛ دوباره{ به قدرت} دسترسی پیدا کنند. در تلاش هم سویی با سایر کشورها که {برای شان}تهدید نیستند، برای آن ها برای آن کشورها متحدین شان خطر نیستند. مانند مجاهدین رابطه دارند.

روابط تاکتیکی یا استراتژیک طالبان با روسیه و ایران

محمدی: در دراز مدت کشورهای روسیه و ایران آیا روی اتحاد و دوستی با طالبان، می توانند حساب کنند؟ یا رابطه شان تاکتیکی و به خاطر دشمن مشترک اند؟

کوهستانی:{آنان} یقینا هنوز پاسخ واقعی ندارند که آیا با خروج امریکا از افغانستان و مشارکت طالبان در{قدرت}افغانستان، طالبان این مناسبات را حفظ کرده می تواند که دیگر تهدید از آدرس آن ها، با حمایت گروه های جنگ جویی آسیایی میانه‌ یا جیش العدل ایرانی برای ایران و کشورهای دیگر نباشد و طالبان حرمت روابط که در این دوره به دست آمده بابت حمایت بسیار قاطع مالی، تخنیکی و سیاسی در این مرحله، مشروعیت مبارزه شان در برابر امریکا و ترجیح دهند که مناسبات شان را حفظ کنند؟

 این{پرسش}پاسخ ندارد؛ تا زمانی که عملکرد حاکمیت های بعد از خروج امریکا (امروز یا چند سال بعد شکل می گیرد) {معلوم می گردد}. تاریخ پاسخ خواهد داد که طالبان چقدر تحت تاثیر سایر سازمان های استخباراتی هستند. در درون طالبان، شبکه های تروریستی که می تواند علیه منافع این کشورها، تهدید کند وجود دارد یا کنترل کرده می تواند فعلا تعهّد به کنترل دارد. این را طالبان فعلا تعهد دارند که ما فقط در جغرافیایی افغانستان جهاد و مبارزه می کنیم. فکر فرا افغانستان نداریم. امارت را برای داخل افغانستان، می خواهیم؛ تمام جنگجویان که این جا هستند؛ با ما کمک می کنند؛ ما اجازه نمی دهیم که از زیر پرچم ما در آسیایی میانه یا در ایران یا در سین کیانک، یا جای دیگر بروند؛ تحرکات داشته باشند. آیا این تعهدات باقی خواهد ماند؟ طالبان این توانمندی را دارد؟ این فرمول هنوز که هنوز است روشن نیست. بعد از حاکمیت می توان قضاوت درست کرد.

شکل احتمالی نظام بعدی

{اگر}طالبان در راس هرم قدرت بعد از خروج امریکا قرار گیرد یا در یک نظام مشترک، منافع دیگران را هم تامین می کند. مخصوصا مجاهدین قبلی یا کسانی که در جهت مقاومت بودند؛ نیروهای مانند جنبش؛ جمعیت، حزب وحدت. حضور این ها در تعادل با طالبان است. ضعیف تر از طالبان هستند. فعلا در پروگرام ها، نشان می دهد که باید یک تعادل صورت گیرد. یعنی حاکمیت به نحوی باشد که طالبان تمام حاکمیت و رهبری را در کنترل نداشته باشد. یعنی یک مشارکت به وجود بیاید، البته منهای افراد که شامل ساختارهای حمایتی امریکا، هستند یا فعلا  دموکرات های که در حکومت هستند یا حافظ منافع این ها هستند؛ این ها باید زدوده شوند. جایگزین این ها طالب می شود. طالب با بخشی دیگر از مردم  و اقوام افغانستان، حکومت را می سازد.

مذاکرات قطر استراتژی یا تاکتیک طالبان

محمدی: مذاکرات که بین امریکایی ها و طالبان در قطر بود حالا یک وقت نگاه امریکایی ها را می خواهیم یک وقت نگاه طالبان را آیا طالبان به این مذاکرات به عنوان یک استراتژی مهم نگاه می کرد یا یک تاکتیک بود که می خواستند یک فرصت سازی یا فرصت سوزی بکنند؟

کوهستانی: فکر می کنم، طالبان با یک دیدگاه تاکتیکی بسیار سنجیده شده، از نظر زمان کوتاه و هزینه کم بود که بتواند با امریکا به تفاهم برسد.

از نظر دیپلماسی و سیاست برای آنها بسیار مهم بود که اشرف غنی و حکومت رسمی حضور امریکا را تعیین کرد؛ ولی خروج‌اش را یک گروهی که هنوز رسمیتی در افغانستان ندارد{ تعیین می کند}؛ این جایگاه حقوقی بعدی طالبان را تعریف می کرد که یعنی سرنوشت آینده افغانستان به {دست}رهبری طالبان است. { اگر }این تفاهم نامه، اجرایی گردد یعنی خروج امریکا، به امضا طالبان برسد؛ به معنای این است که سرنوشت و حاکمیت بعدی بدون چون و چرا و شرایط، باید به طالبان برگشتانده شود.

 طالبان این را به عنوان کم هزینه ترین، راه رسیدن به قدرت، مخصوصا در صفحات جنوب افغانستان، در هلمند تا قندهار، پکتیا، لوگر و ننگرهار مورد توجه داشتند که با امضای این سند مشروعیت پیدا کنند. این مناطق از نظر ساختار اجتماعی و نزدیکی فرهنگی، به سمت طالبان می روند. بدون درگیری این مناطق را به کنترل می آورند. یک خیزش و بستر بعدی برای حاکمیت طالبان، در افغانستان به وجود می آید. البته من این را می دانم که خوش بختانه این رفتار امریکا متوقف شد و در حال تعدیل شدن است. این خطر بسیار مضاعف بود. طالبان را بسیار مست ساخته بود.

 طالبان دو تا دیدگاه داشت: یک دیدگاه قطری و مذاکراتی دیگری دیدگاه به اصطلاح افتخار فتح کابل که تعدادی جنگجویان، بعد از فروپاشی ساختار ها و خروج امریکا، بتوانند فاتحانه به کابل برگردند یا به ولایت ها برگردند که احتمال خشونت های بسیار سنگین را می توانست به همراه داشته باشد.

الطاف حسین امیری همکار این گزارش بوده است.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
قیمت خرید تلویزیون ⭐️زیر6 میلیون⭐️ مجله اخبار روز استادورک قیمت تلویزیون ارزان ⭐️زیر6 میلیون⭐️ قبرس شمالی نیولایف توری حصاری خرید و فروش شرکت جعبه سازی خرید نهال صنوبر ترکیه دیوارپوش فومی قیمت یخچال فریزر دوقلو دیپوینت شیشه اتومبیل خرید سرور کارکرده اچ پی hp بیت کوین چیست مدل لباس و آرایش بهترین فیلم های 2024 گن بعد از جراحی لوله پلی اتیلن خرید ابزار دقیق مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل خرید آپارتمان در چیتگر خرید کفش جردن بروکرهای فارکس را با یک کلیک مقایسه کنید خرید ویلا ساحلی در سرخرود کمربند فلکسی پرو درج آگهی رایگان