چهار سال قبل حمید قاسمی”احساس” تصمیم گرفت تا در بخش نظامی در افغانستان خدمت کند. دقیقا یک سال بعد از آن نیز با دختر خاله اش فاطمه نجاتی ازدواج کرد.
سه سال از این ازدواج گذشت تا این که حمید قاسمی”احساس” چند روز قبل در جریان خدمت جان خود را از دست داد.
او که در قطعه خاص کماندو در ریشخور بغلان خدمت میکرد در اثر انفجار ماین جانش را از دست داده است.
حمید قاسمی”احساس” اولین قربانی جنگ ویرانگر افغانستان نیست اما تمایز او در این است که خانواده اش تا کنون 2 پسرشان را در دفاع از افغانستان از دست داده است.

ذبیح الله برادر جوان تر آقای قاسمی نیز 2 سال قبل در منطقه قیاغ ولایت غزنی جان خود را از دست داده است.
خانواده حمید قاسمی
آقای قاسمی که از ولسوالی مالستان ولایت غزنی است با 8 عضو خانواده خود ابتدا در مالستان و سپس به غزنی نقل مکان می کند. او مکتب را در مالستان تا صنف 11 خوانده اما به دلیل مشکلات مالی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد و مشغول به کار شد.
قبل از او برادرش علیشاه که 35 سال سن دارد به نیروی پولیس کشور میپیوندد و پس از او نیز حمید قاسمی به دلیل علاقهیی که به حوزه امنیت و نظام داشته در این بخش مشغول به کار میشود.

آقای قاسمی 29 سال سن داشته و دارای 2 فرزند است؛ مرتضی فرزند اول او 2 سال سن دارد و یک کودک 5 ماهه نیز دارد که هنوز به دنیا نیامده است.
حمید قاسمی” احساس”، بریدمل انجینیری کندک 2 قول اردوی عملیاتهای خاص، چهار سال در حوزه نظامی کشور کار کرده است.
فاطمه نجاتی، همسر او روز چهارشنبه بعد از ظهر با او صحبت میکند و یک بار دیگر نیز ساعت 10 شب با هم حرف میزنند.
خانم نجاتی گفت: “شب که زنگ زد بعد از دو سه کلمه حرفی که زدیم گفت که برو بخواب مزاحم خوابت نمیشوم. صدا درست نمیآمد، خیلی کم پیش میآمد که شبانه بتوانیم صحبت کنیم چون جایی که حمید بود آنتن تلفن کار نمیکرد و ما همیشه روزانه صحبت میکردیم. پس از آن تماس من هم خوابیدم اما فردای آن روز هر چه زنگ زدم تلفنش خاموش بود.”
به خانواده آقای قاسمی اول گفته شده که او زخمی است. زمانی که به شفاخانه 400 بستر مراجعه میکنند، مسئولین شفاخانه گفته اند که او را به مزارشریف انتقال دادهاند اما روز شنبه وقتی او را به خانه میآورند همه می فهمند که همان روز کشته شده بود.
پدر معلول و مادر در غم فرزند
این سومین پسری است که از خانواده قاسمی جان خود را از دست دادهاند.
علیرضا که کمتر از 17 سال سن داشته زمانی که مشغول به کار بوده از ساختمان در حال ساخت به زمین میافتد و در ایران جان خود را از دست میدهد.
ذبیحالله که بعد از حمید بوده 2 سال قبل در جنگ در منطقه قیاغ در ولایت غزنی کشته میشود. اکنون نیز حمید سومین پسر این خانواده است که جان خود را از دست داده و خانوادهاش را تنها گذاشته است.

پدر این پسران وضعیت خوبی ندارد. عروس این خانواده به خبرنامه گفت: “پدر حمید مشکل چشم دارد و مادرش نیز پس از این اتفاق از هر زمان دیگری شکسته شده است. من نیز اکنون جز خدا کسی را ندارم و نمیدانم چطور میتوانم دو فرزندم را بزرگ کنم.”
پدر این خانواده حالا در تلاش است فرزند ارشد خود، علیشاه را از رفتن دوباره به خدمت منع کند. علی شاه در پولیس در غزنی خدمت می کند اما پدرش دیگر نمیخواهد او در این راه جاناش را از دست دهد.
علی شاه به خبرنامه گفت: “پدر و مادرم وضعیت روحی خوبی ندارند، زمانی که غزنی بودیم طالبان به سراغ پدرم آمده بود و او را تهدید کرده که بود که اگر ما از وظیفه خود بیرون نشویم همه خانواده ما را خواهد کشت به همین خاطر حالا پدرم راضی نیست تا من دوباره به شغل خود باز گردم.”
از این پس علی شاه نان آور سه خانواده است. با این که او هنوز یک برادر کوچک دارد اما برای کار آماده نیست و علی شاه نه تنها باید از سه فرزند و خانواده خودش مراقبت کند بلکه باید مخارج 2 کودک و همسر حمید قاسمی”احساس” را نیز پرداخت نماید.
آخرین دیدارها و آخرین یادها
آقای قاسمی سه ماه در خدمت نظامی بوده و یک ماه رخصتی داشته است. پس از آخرین رخصتی خود از همسر خود خواسته بود تا از غزنی به کابل بیاید زیرا مسیر راه خطرناک بوده و او نمیتوانسته زمان رخصتی به غزنی برود.
با این حال اما در کابل نیز وضعیت اقتصادی خوبی نداشته. همسر او گفت که حمید از زمان رمضان تا کنون هیچ معاشی دریافت نکرده بود.
حمید در کنار مخارج خانواده خودش برای پدر و مادرش نیز مصارف شان را فراهم می کرد.

برادرش علیشاه در این زمینه گفت: “بیشتر از 1 ماه بود که او را ندیده بودم و آخرین بار نیز یک هفته قبل تلفنی با او صحبت داشتم. در آخرین صحبت نیز از خانه و خانواده حرف زده بودیم تا این که خبر شهادتش را شنیدم.”
فاطمه نجاتی همسر آقای قاسمی نیز گفت: “بیشتر اوقات تلاش بر منصرف کردن او داشتم تا وظیفهاش را تغییر دهد. به او میگفتم حمید نرو، یک کار دیگر پیدا کن اما او نه تنها به این حرفم توجهیی نداشت بلکه به پسرم مرتضی نیز میگفت باید روزی به وطنش خدمت کند و روزی مرد بزرگی شود.”
دوست دوران کودکی
اما اکنون این تنها خانواده حمید قاسمی نیست که از نبودنش در غم نشسته اند بلکه دوستان او نیز در غم از دست دادنش غمگین اند.
آصف یوسفی همدورهیی و همصنفی حمید احساس بوده که دوران کودکی را با هم و یک جا سپری کردهاند.

او به خبرنامه گفت: “از آخرین دیدارمان زمان زیادی میگذرد. وقتی که از طریق گروه دوستانمان باخبر شدم که او شهید شده است خیلی ناراحت شدم. یاد کودکیهایمان افتادم یاد زمانی که در صنف با هم همصنفی بودیم و با هم رقابت داشتیم.”
آصف یوسفی در توصیف حمید احساس از اخلاق نیک و برخورد خوب او یاد کرده گفت که در صنف دست خط او از همه زیباتر بود و همیشه در زمرمه بهترین های کلاس درس بود.
همسر آقای قاسمی نیز با صدایی غمگین و سراسر غم گفت: “حمید بینظیر بود. او اخلاق خوبی داشت و یک بار نیز با من با صدای بلند حرف نزده بود.”