مصطفی رسولی و نرگس حکیمی زوج جوانی هستند که از چندین سال به این سو به بایسکلرانی کوهستانی روی آوردهاند. بایسکلرانی کوهستانی یکی از رشتههای بایکسلرانی یا دوچرخه سواری است که در جادههای کوهستانی و زمینهای ناهموار انجام میشود.
این ورزش با رشتههایی همانند کراس کانتری، کراس کانتری ماراتن، دانهیل، فور کراس، پریدن از خاک و مسابقات تعقیبی برگزار میشود.
دوچرخهسواری کوهستان از اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی به صورت مدرن انجام میشود و از سال ۱۹۹۶ در بازیهای المپیک رسما برگزار شدهاست. مصطفی رسولی بنیانگذار بایسکلرانی کوهستانی در افغانستان است که از سال 2008 به شکل آماتور یا به صورت غیرحرفهیی کار کرده است.
او مدت سه سال است که به صورت حرفهای در این رشته کار میکند و دو 2 سال اخیر نیز به نرگس حکیمی، همسرش بایسکلرانی کوهستانی را آموزش میدهد.
مصطفی رسولی و نرگس حکیمی
آقای رسولی در شهر کابل در سال 1371 به دنیا آمده و از صنف 12 فارغ شده است. همسر او نیز خانم حکمیی در سال 1375 در کشور ایران به دنیا آمده و در بخش مهندسی برق مدرک 14 خود را دریافت کرده است.
این زوج جوان مدت 2 سال است که ازدواج کرده و صاحب فرزندی 6 ماهه هستند.
خانم حکیمی رشتههای ورزشی مانند شنا، جمناستیک و فتنس را نیز پیشبرده است. او قبلا در ایران زندگی کرده و پس از بازگشت به دلیل نبود شرایط مناسب و امکانات از شنا و جمناستیک دست کشیده به ورزش بایسکلرانی روی آورده است. زیرا به گفته خودش”نفس و مقاومت وجودیم مناسب این رشته ورزشی است.”
آقای رسولی نیز از این که چطور به بایسکلرانی و مخصوصا بایسکل رانی کوهستانی روی آورده است گفت:”از زمانی که کوچک بودم بسیار بایسکل رانی را دوست داشتم، بایسکل رانی کوهستانی را در تلویزیونها و یوتیوب می دیدم و به نظرم یکی از پرهیجانترین رشته ورزشی است. دلیل هیجان برای حرفهایی شدن انتخابش کردم.”
اتفاق قشنگ در زندگی با بایسکلرانی
علاقه و انگیزه به بایسکلرانی پای مصطفی رسولی را به مسابقات داخلی و خارجی کشاند. دوست داشت در بسیاری از مسابقات دوچرخه سواری شرکت کند و به تجربه اش در این رشته ورزشی بیافزاید. او در یکی از همین مسابقات در ایران که بیشتر جنبه غیررسمی داشت شرکت کرد و در همین مسابقه با نرگس حکیمی آشنا شد. زیرا او نیز یکی از شرکتکنندگانی بود که مدت 4 سال به صورت آماتور بایسکلرانی را شروع کرده بود.
آقای رسولی در گفتگو با خبرنامه گفت: “زمانی که من در یک مسابقه شخصی در کشور ایران رفتم در آنجا با همسرم آشنا شدم، نرگس بزرگ شده ایران بود و بسیار به سختی میشد فهمید که افغانستانی است. زمانی که با او بیشتر آشنا شدم و صحبت کردم دریافتم که او نیز افغان است. او که مانند من بایسکلران کوهستانی بود با من همصحبت شد. برای او از کوهها و دشتهای افغانستان گفتم و آشنایمان از همان جا شروع شد.”

نرگس حکیمی از دوران سخت مهاجرت و فرصتهایی که از او گرفته شده به مصطفی رسولی گفته بود. از این که مهاجرین اجازه اشتراک در هر مسابقهیی را ندارند و خیلی کم پیش میآید که بتوانند در دوران آموزش و یا مسابقات شرکت داشته باشند.
این حرفها ادامه داشت تا که آقای رسولی به خانم حکیمی آمدن به افغانستان را پیشنهاد میدهد. او نیز که به دنبال پیشرفت و موفقیت در رشته و کارش بوده به کشور برگشته و وارد تیم دوچرخه سواران دختر در کشور میشود.
خانم حکیمی در یکی از مسابقات در جاده پغمان مقام چهارم را کسب کرد. این آشنایی ادامه داشت تا در همین مدت آقای رسولی به نرگس حکیمی پیشنهاد ازدواج داد.
آقای رسولی گفت: “اکنون ما می توانیم زوجی باشیم که باهم تمرین میکنند و با هم در مسابقات شرکت میکنند و با هم برای کشورشان مدال میگیرند.”
تیم بایسکلرانی “کوهستان مرکزی”
اکنون این زوج جوان تیم متشکل از دختران و پسران را آموزش میدهند که به صورت جداگانه و مطابق به شرایط آنان آموزشها انجام میشود.
تیم بایسکلرانی کوهستان مرکزی اکنون با دریافت جواز از تربیتبدنی و المپیک کشور با دو گروه دختران و پسران تمرین میکند. در گروه پسران 13 عضو و گروه دختران 6 نفر عضویت دارند.
این تیم با این که علاقه خاصی به بایسکلرانی کوهستانی دارند اما خود بایسکل ندارند و این زوج با استفاده از بایکسل خود به آنان آموزش میدهند.

با این که در کشورهای دیگر بایسکل رانی کوهستانی یکی از مرسومترین رشته های ورزشی است و در جایگاه اول قرار دارد اما در افغانستان علاقهمندان این ورزش با کمبودیها و مشکلات فراوانی از جمله عدم امکانات و سنتهای خانوادگی رو به رو هستند.
خانم حکیمی با یادآوری زندگی در ایران در گفتگو با خبرنامه گفت: “به عنوان مهاجر ما هیچ وقت در اولویتها قرار نگرفتیم و همیشه به مشکلات زیای رو به رو بودیم. من حدود 4 سال میشود که به صورت آماتور و بعدا حرفه یی تمرینات را شروع کردم و چندین بار به فدراسیون ورزشی در ایران سر زدم. آنان با این که من وارد فدراسیون شوم هیچ مخالفتی نداشتند. اما هیچ پشتبانی از من نمیکردند و با گفتن این که ما هیچ مسئولیت در مقابلت نداریم و نمیتوانیم حمایتت کنیم از ورودم به فدراسیون منصرف میکردند.”
اما در این میان آشنایی با آقای رسولی باعث شد که او بتواند برنامههای تمرینی و آموزشی رکابزنی را به خانم نرگس فرستاده و او را در تمرینش کمک کند.
چالشها برای موفقیت
ورود به افغانستان نیز برای خانم حکیمی چندان آسان نبود. او برای ورود به فدارسیون ورزشی کشور نیز با مشکلات فراوانی رو به رو بود. همه این مشکلات نه تنها در زمنیه ورزش در محیط بیرونی بلکه محیط خانواده نیز او را تحت فشار قرار داده بود. فامیل همسرش با رکابزنی و شرکت در مسابقات بایسکلرانی او مشکل داشت اما در این بین همسرش همیشه پشتیبان او بوده و از حمایت او دست نکشید.
او اکنون با حمایت همسرش آموزش تیم 6 نفری دختران را به عهده دارد که از آنها چنین یاد میکند: “علاقه دختران به بایسکلرانی زیاد است. ولی بخاطر امنیت شان نگراناند بعد از قضیه فدراسیون فوتبال خانوادهها نیز کمتر به دخترانشان اجازه ورزش میدهند. اما همسرم به من گفت که جواز ایجاد یک کلپ بایسکلرانی را میگیرد تا خانوادهها بتوانند با خیال آسوده دخترانشان را برای تمرین پیش او بفرستند.”

هدف این زوج تشویق جوانان برای رسیدن به ایدالها و علایقشان است. به گفته آنان: “اکنون ما با همکاری با جوانانی که به این رشته علاقه دارند سعی میکنیم مسئولیت خود را ادا کنیم اکر من بودجه میداشتم برای همه آنان بایسکل میخریدم و مسابقات را بین آنان برگزار میکردم ولی اکنون تا زمانی که بتوانم به این تصمیمات دست پیدا کنم به آموزش آنان با همین امکانات نیز ادامه میدهم.”
این خانواده سه نفری آینده درخشانی را برای همه جوانان و به خصوص دختر خود میبینند و آرزو دارند روزی دخترشان نیز بایسکلران کوهستانی حرفهایی شود.
فروزان نظری همکار این گزارش بوده است.