در هیاهوی انتخابات پارلمانی و تنور گرم سیاست ورزی نسل جوان افغانستان، در زمانی که رسانه های اجتماعی منبع بزرگ گفتمان سازی سیاسی در این کشور شده، نام ها و چهره های زیادی برای تبارز اجتماعی قدعلم کرده اند.
در میان این هیاهو و بازیگران جوان، دختری توجه را جلب می کند که شکلواره نسبتا متفاوت از شیوه های تبارز اجتماعی را برگزیده است. می توان او را در قالب تلفیقی از رسانه های اجتماعی و سنتی پیام رسانی و بیان دیدگاه هایش دید؛ امری که فارغ از تنور گرم سیاست در قلب پایتخت، کارکردهای گذشته و فعالیت های فعلی او را اطلاع رسانی می کند.

سیاست در افغانستان در سال های اخیر بیشتر به حوزه فیس بوک و تویتر کشیده شده است. سیاست جمعی و سیاست مداران محلی و ملی افغانستان فیس بوک را رسانه ای برتر می دانند. این تاثیرگذاری سیاست فیس بوکی حتی تا آن جا عمیق شده که میزان وفادارای هواداران و افراد در نزد بسیاری از سیاست مداران تاثیرگذار افغانستان به میزان فعالیت های فیس بوکی او و چگونگی سرعت و هم رسانی پیام های فیس بوکی سیاست مداران سنجش می شود. به این جهت، در فضای سیاسی نیمه انتخاباتی کنونی این شیوه سیاست در میان فعالان سیاسی جوان و تازه وارد میدان و میدان داران سنتی سیاست افغانستان بیشتر محسوس است و این دختر جوان نیز به خوبی از این ابزارهای جدید برای معرفی تصویر درست خود استفاده می کند.
عاطفه طیب، با تلفیق تمرین سیاست و تبارز اجتماعی – سیاسی در قالب رسانه های سنتی و اجتماعی شیوه نسبتا جالب تری را برگزیده است؛ امری که اکنون او را به چهره شناخته شده دست کم در میان جوانان کابلی فعال در فضای سیاست زدگی فیسبوکی تبدیل کرده است.
رویای سیاست ورزی
در هفته گذشته، زمانی که فصل امتحانات ورودی به دانشگاه های خصوصی افغانستان رسیده، بنرهای تبلیغاتی را در چهارراهی های مهم و اصلی پایتخت می توان دید که در آن یکی از دانشگاه های خصوصی با حاشیه قابل توجه به اطلاع رسانی عمومی در باره این فصل دروس دانشگاهی و امتحان های ورودی پرداخته است. این حاشیه فربه تر از متن، تصویر دیدنی عاطفه طیب است؛ دختری که از استادان دانشگاه و از کارگزاران آن بوده و برای اطلاع رسانی در حالی که تقدیرنامه ای را به دانشجویی اعطا کرده، بر بنرهای با طراحی متناسب با زیبایی شناسی افغانستان حضور دارد.
بنرهای تبلیغاتی شهری هنوز یکی از متداول ترین ابزارهای است که برای آگاهی دهی از فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی استفاده می شود. با آن که افغانستان به شیوه های دیگر آگاهی دهی نظیر استفاده از شبکه های رادیویی، تلویزیونی و رسانه های چاپی نیز روی آورده، اما بنرهای شهری جایگاه خود را حفظ کرده است. به این جهت، می توان همواره مسائل متفاوتی را که از دیده ها پنهان اند، در این بنرها یافت. اما تازه ترین نگاه به برخی از این بنرها، داستان قابل تعریف دیگری از یکی از چهره های جوان افغانستان دارد.
حاشیه پررنگ بنرهای آگاهی دهی آن دانشگاه خصوصی، بازگو کننده داستان خانم طیب است که در میانه دهه دوم عمر خود قرار دارد. عاطفه طییب 25 سال سن دارد و توانسته است که در دو رشته تحصیلی متفاوت اما سخت آموزش های عالی ببیند. او همزمان با تحصیل در رشته پزشکی، حقوق و علوم سیاسی را نیز در کابل فراگرفته است.

خانم طیب در گفتگو با خبرنامه گفت که همواره دوست داشته تا حقوق و علوم سیاسی بخواند و مانند پدر در سیاست نام و نشانی بهم زند، اما به دلیل این که خانواده اش رویای تحصیل دخترشان را در رشته پزشکی داشته، دوره کارشناسی خود را در رشته صحت عامه و یا طب وقایوی – پیشگیرانه- در بخش مدیریت صحت عامه در دانشگاه کابل ادامه داده است. اما در کنار آن و همزمان با تحصیل در رشته طب، به تحصیل در رشته حقوق و علوم سیاسی در یکی از دانشگاه های خصوصی نیز آغاز میکند. او اکنون دارای دو مدرک کارشناسی در رشته های پزشکی و حقوق و علوم سیاسی بوده و دو مدرک کارشناسی ارشد در رشته های پزشکی و مدیریت عامه می باشد.
خانم طیب تصریح می کند که “هیچگاه نمیتوان از علایق خود گذشت و من نیز نتوانستم بگذرم و تلاش کردم هر دو را به پیش ببرم و خوشبختانه توانستم که در این بخش موفق شوم.”
تخصص پزشکی و آموزش سیاسی خانم طیب به جهت برآورده شدن رویای خانواده و آرزوهای شخصی اش بوده است. امری که باعث شده او به دنبال رویای سیاست ورزی در جامعه سیاسی افغانستان گام بردارد.
خانواده سیاسی
در بسیاری از موارد، در دنیای سیاست افغانستان همواره میان نسل های یک خانواده سیاسی، توقف سیاست ورزی پس از نسل اول و یا دوم مشاهده شده است. کمتر مواردی یافت می شود که نسل دوم، و سوم گام های نسل اول کارگزاران سیاسی یک خانواده را تعقیب کند. با این حال، این امر همزمان با برخی از خانواده دیگر در خانواده ای که عاطفه طیب در آن بزرگ شده و رشد کرده، متفاوت بوده است.
عاطفه یکی از نمایندگان نسل سوم خانواده ای سیاسی محمد عارف طیب است. آقای طیب در دو دوره گذشته نماینده هرات در مجلس نمایندگان افغانستان بوده است. او تقریبا پس از چهل سال از پایان نظام سیاسی مبتنی بر تفکیک قوا در افغانستان، مشق سیاست را در ادامه سیاست ورزی پدرش دنبال کرده است. حاجی محمد آقا حق پرست پدربزرگ خانم طیب سه دوره نماینده مردم هرات در زمان سلطنت محمد ظاهرشاه بوده است.

عاطفه طیب، فرزند دوم و بزرگترین دختر خانواده در این سلسله با توجه به رویای سیاست ورزی اش تبارز اجتماعی جدی را این بار از پایتخت افغانستان آغاز کرده است. با آن که پایگاه سنتی سیاست خانواده طیب در ولایت غربی هرات می باشد، اما او در کابل حضور پررنگ اش را شکل داده است.
عاطفه با آن که آموزش های ابتدایی اش را در شهرستان گلران ولایت هرات سپری کرده، اما دوره های متوسطه و لیسه را در کابل به پایان رسانده و بیشتر متاثر از فضای محیطی و فرهنگی پایتخت افغانستان بوده است. با این حال او نقش پدرش را در نوع نگرش خود به زندگی، سیاست و اجتماع به شدت تاثیرگذار می داند. پدرش از آوان کودکی از خوانش مقاله، تا اجرای سرود حتی در مقابل رییس جمهور، و تا تشویق به برنامه های فرهنگی و سیاسی پیش آهنگ و مشوق فعالیت هایش بوده است؛ امری که باعث شده او پدرش را الگوی رفتاری خود در حوزه های اجتماعی و سیاسی قرار دهد. او به رفتار یک پدر مسول از دوران کودکی اش می گوید که “خوب به خاطر دارم در یکی از برنامههای بزرگ بود که برای تمرین مقاله خود که صدها بار خوانده بودمش، در کنار همان باغچه کودکیم، پدرم هم قدم با من در درست ادا کردن مقاله و طرز گفتار کلمات همکاری می کرد.”
با توجه به این زمینه ها او می گوید که تمرکز مشق سیاست را در فضای بزرگ و پیجیده سیاست پایتخت افغانستان دنبال می کند. با آن که او از خانواده سیاسی با سابقه طولانی سیاست ورزی در غرب افغانستان برخاسته، اما نگاهش را بیشتر همانند تازه وارد میدان و فارغ از سابقه سیاسی خانوادگی و تجربه سیاست ورزی سنتی می داند.

آغاز کوچک و ادامه بزرگ
ورود به عرصه سیاست عملی امری است که نیاز به سابقه و تجربه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و تخصصی دارد. خانم طیب نیز همانند بسیاری از سیاست مداران نامدار از نقطه کوچکی آغاز کرده؛ اما این آغاز به دلیل نوع فعالیت که آن کارآفرینی بوده متفاوت تر پنداشته می شود.
او در اولین گام های فعالیت های عملی خود مکتبی را راه اندازی کرده که اکنون چهارصد دانش آموز دارد. خانم طیب در ادامه مسیر کارآفرینی در حوزه آموزش تا سطح مدیریت دانشگاه نیز کار کرده و پس از آن وارد فضای خدمات عمومی دولتی در افغانستان شده است.
او سال گذشته به عنوان مشاور برنامه ملی کنترول ایدز وزرات صحت عامه افغانستان گماشته شد؛ امری که باعث گردید تا عاطفه با بسیاری از استریوتایپ های اجتماعی از جمله در حوزه ایدز آشنا گردد و زمینه شناخت عمیق تر او از نگاه انسان افغانی به مسائل مشخص را فراهم کند.

در این زمینه خانم طیب می گوید که “در جامعه سنتی ما فکر میکنند اگر کسی مبتلا به مرض ایدز شده، یعنی او رابطه نامشروع داشته و گنهکار است؛ در صورتی که این تنها دلیل برای مبتلا شدن به مرض ایدز نیست و این امر نیاز به آگاهی دارد.” خام طیب تنها با این مثال می گوید که نگاه ها در جامعه افغانی به مسائل حساس که به زندگی و حیات شهروندان مرتبط است، به شدت قضاوتمندانه است. این امر باعث شده تا در او ذهنیت تلاش برای تغییر دست کم نگاه به زندگی در جامعه افغانستان در سطح بزرگتری شکل گیرد؛ سطحی که در آن دست کم تصامیم بزرگ ملی گرفته می شود و بر سرنوشت جامعه و شهروندان افغانستان تاثیرگذار است.
از این همین منظر است که خانم طیب باور دارد، شورای ملی افغانستان جایگاهی است که می توان با اعضای متخصص و متعهد بر سرنوشت جمعی شهروندان افغانستان دست کم از منظر قانون گذاری و صلاحیت های نظارتی بر اعمال حکومت تاثیرگذار بود. او تلاش برای ورود به پارلمان را ادامه بزرگ از فعالیت های می داند که تا کنون برای تغییر اجتماعی و فرهنگی در پایتخت افغانستان انجام داده است.

نگاه زنانه در دنیای مردانه
دکتر عاطفه طیب در حالی می خواهد مشق سیاست عملی افغانستان را در سطح ملی تجربه کند که در دنیای مردانه اجتماع و سیاست افغانستان، زندگی زنان و خشونت های مختلف بر این قشر را تجربه کرده و در باره آن به آگاهی دهی اجتماعی پرداخته است.
او باور دارد که “زنان افغان مشکلات عمدهای دارند….سختیهایی است که همه طعم درد آن را چشیدهایم و مشکلاتی وجود دارد که من نیز از آن مصئون نبودهام… من نمیتوانم بگویم زندگی من بهتر بوده و عالی، اما من درد دیگران و چالشهای دیگران را نیز درک کرده ام و آن را درد خود دانستهام و برای از بین بردن همین چالشها اراده کرده و تلاش میکنم.”

همین چالش ها و سختی های دنیای زنانه باعث شده که خانم طیب کتابی را تحت عنوان سنگ و سار در باره خشونت علیه زنان در افغانستان بنویسد. او در این کتاب به ریشه های اجتماعی خشونت علیه زنان در جامعه افغانستان پرداخته و تلاش کرده تا دلایل و راه حل های برون رفت از وضعیت جاری زنان افغان را به تحلیل بگیرد.
دکتر طیب می گوید که تعاملات اجتماعی او در حوزه بهداشت و صحت، برخورد او با تابوهای اجتماعی در حوزه زنان، یافته های پژوهش هایش در حوزه خشونت علیه زنان و رویاهای او به عنوان فرزند یک خانواده سیاسی باعث شده تا مسیرش متفاوت تر از دنیای یک دختر 25 ساله معمولی افغان رقم برخورد؛ مسیری که او می خواهد در آن با تجارب بزرگ تر روبرو شده و با چالش های بیشتری برای ایجاد تغییر در فرآیند وضعیت موجود مواجه گردد؛ امری که تا کنون دست کم در این شرایط زمانی سهل نبوده و باعث شده تا خانم طیب با استفاده از تخصص فردی، تجارب و اندوخته های خانوادگی و هوش و زرنگی یک تیم نخبه ی همکار در مسیر ایجاد شناخت اجتماعی اش تلاش جدی نماید.
