خبرگزاری رویترز به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش کرده است که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در نظر دارد که زلمی خلیلزاد را یکبار دیگر به عنوان نماینده ویژه آمریکا در افغانستان تعیین کند.
او نخستین نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان بعد از سقوط طالبان بود و نقش پررنگی در نشست نخست بن، در زمستان ۲۰۰۱، که صفحه جدید تاریخ افغانستان پس از طالبان را رقم زد، داشت. تاکنون دولت آمریکا و خود آقای خلیلزاد در مورد صحت این خبر اظهار نظر نکردهاند.
خلیلزاد در حالی به این سمت گماشته میشود که آمریکا برای پایان جنگ افغانستان، گفتوگوهای مستقیم با طالبان را آغاز کرده و گفته میشود انتصاب احتمالی آقای خلیلزاد، به جدیت و سرعت روند گفتوگوها با طالبان اشاره دارد.
یک ماه قبل روزنامه نیویورک تایمز گزارش کرده بود که دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا برای برقراری صلح در افغانستان، دستور مذاکرات مستقیم آمریکا با گروه طالبان را داده است. پس از این خبر، یک دیپلمات آمریکایی گفتوگویی مستقیم با نمایندگان طالبان در قطر انجام داد.
دو مقام امریکایی که از آنان نامی برده نشده، گفتهاند که ایالات متحده امریکا با اینکار به عنوان آخرین علامت میخواهد به طالبان نشان دهد که در زمینه گفتوگوهای صلح برای پایان جنگ، جدی است.
با این حال گفته شده که گزینش زلمی خلیلزاد بهعنوان نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان، به خاطر شناخت دقیق او از افغانستان و منطقه و برای پیشرفت گفتوگوهای صلح با طالبان مؤثر خواهد بود.

دلیل گزینش دوباره خلیلزاد
خلیلزاد ۶۷ ساله متولد شهر مزارشریف در شمال افغانستان با تابعیت آمریکایی است. او در دو دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، سمتهای مهمی مانند سفیر آمریکا در عراق، سفیر آمریکا در سازمان ملل و سفیر آمریکا در افغانستان را به عهده داشته است. او یکی از منتقدان سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان نیز میباشد.
رابطهی خلیلزاد با افغانستان، تاریخی طولانی دارد. خلیلزاد به عنوان یک چهرهی جمهوریخواه امریکا، توانسته در بازیهای سیاسی این کشور، در سمتوسو دادن سیاستها در افغانستان نقش بهسزایی بازی کند. دوران سفارت خلیلزاد در افغانستان نیز با اوج جریانهای سلطهجو در داخل افغانستان و مطالبات آنان در سهم داشتن از قدرت مرکزی پس از فروپاشی طالبان توأم بود. اما او با هیبتی که ایجاد کرده بود، توانسته بود چهرههای مطرح سیاسی در افغانستان را که ادعای سهیم شدن در قدرت را داشتند و یا هم برای خودشان جزیرههای قدرت ساخته بودند، سر جایشان بنشاند و بسیاری از آنان را به کابل فرابخواند. حامد کرزی که از نفوذ خلیلزاد در نزد جورج بوش به خوبی واقف بود، تلاش میکرد تا با استفاده از زور خلیلزاد، چهرههای مخالفش را زیر فشار بگیرد و قدرت مرکزی را گسترش دهد.
اما اینبار خلیلزاد در وضعیتی به کابل میآید که مدیریت سیاسی افغانستان زیر پرسش جدی رفته و سران حکومت نتوانستهاند در حسن همکاری با یکدیگر، به نمونهی حکومت وحدت ملی اعتبار ببخشند. برگشت خلیلزاد در زمانی اتفاق میافتد که حلقهی چهرههای سیاسی مخالف اشرف غنی روز به روز گستردهتر میشود و شمار کسانی که در حلقهی ادارهی کرزی بودند، حالا آهستهآهسته در قطار مخالفان سیاسی اشرف غنی قرار میگیرند.
وارد شدن خلیلزاد در بازیهای سیاسی افغانستان در حالی صورت میگیرد که حکومت وحدت ملی نیز شکستهایی را در بازی جنگ و مصالحه با طالبان متقبل شده و از سوی دیگر تیم حامدکرزی، رقیب سیاسی حکومت کنونی، با حمایت تلویحی از بحث لویه جرگه و تغییر در نظام، فشارهایی را بر حکومت وحدت ملی وارد کرده است.

با این حال گفته میشود که خلیلزاد با شناختی که از رهبران حکومت وحدت ملی دارد، فریب فهرست طویل و عوامفریبانهی اصلاحات حکومت را نخواهد خورد و بر مؤثریت اصلاحات تأکید خواهد کرد. باورهایی وجود دارد که آقای خلیلزاد مانند سایر مقامات ارشد امریکایی که برای چند روز به کابل میآیند؛ با فهرستی از اقدامات اصلاحی حکومت مواجه میشوند و با دلخوشی برمیگردند، نیست. او با طیف وسیعی از مردم در این کشور رابطه دارد و بر افراد و شخصیتهای سیاسی نفوذ دارد. او اصلاحات حکومت را به ویژه در سکتور امنیتی با بازدهی این اصلاحات قیاس خواهد کرد؛ نه با چند نامی که به عنوان چهرههای تازه وارد حکومت شدهاند.
مأمور عملی کردن توافقات پاکستان و امریکا؟
اخیرا جنرال نیکلسون با خوشبینی غافلگیرکنندهای گفته که صلح افغانستان به یک فرصت بینظیر دست یافته است. اما آیا قرار است خلیلزاد اولین فردی باشد که به عنوان نشانهی این فرصت، وارد عرصهی سیاست افغانستان میشود؟!
شماری از آگاهان بخش سیاسی تأکید میکنند که به نظر میرسد امریکا برای پایان دادن جنگ افغانستان، با پاکستان به توافقاتی دستیافته که خلیلزاد مأمور عملی کردن این توافقات خواهد بود.
این آگاهان تأکید میکنند که حمایت مالی امریکا از «آی .اس.آی»، به رسمیت شناختن الحاق «فاتا» به واحدهای اداری پاکستان و انتقال فاتا با تمام خصوصیتهای آن از آن سوی خط دیورند به این سوی خط و همچنان شامل شدن مهرههای بانفوذ پاکستان مانند طالبان، شبکهی حقانی و حزب اسلامی در نظام سیاسی افغانستان، خواستهای عمده پاکستان از امریکا برای پایان دادن جنگ افغانستان و قبولی حضور پایگاههای نظامی امریکا در این کشور است.
عزیز رویش، آگاه بخش سیاسی میگوید که «ظاهراً قبولی این خواستهای متقابل برای هر دو جانب بازی برد ـ برد است. سه روز آتش بس در عید رمضان در واقع مانور پاکستان بود برای اینکه نشان دهد بر نیروهایی که برچسب گروههای تروریستی و مخالفان مسلح دارند ـ اعم از طالبان، شبکهی حقانی، القاعده، داعش و تمام حلقههای هجدهگانهی مورد ادعای شورای امنیت ملی افغانستان ـ نفوذ بیرقیب دارد و هر وقتی اراده کند که بگوید “باش” پس “میباشد”.»
به باور آقای رویش، حالا زلمی خلیلزاد آمده که این بازی برد ـ برد، اما پیچیده و دشوار را در یک محیط پر التهاب رهبری کند.

پشتونی در لباس امریکایی
شماری از اعضای مجلس نمایندگان افغانستان و آگاهان مسائل بینالملل، با توجه به شرایط حساس کنونی در افغانستان، به گماشته شدن زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده خاص امریکا برای افغانستان خوشبین اند.
آنان میگویند که خلیلزاد از گذشتهها به این طرف در مسایل مربوط به افغانستان دخیل بوده، شناخت خوبی با رهبران سیاسی افغانستان داشته و میتواند در مسایل مهم کشور، نقش بازی کند.
عبدالقادر زازی وطندوست، عضو مجلس نمایندگان افغانستان میگوید که نقش خلیلزاد در مسأله صلح افغانستان برای افغانها مهم است و همچنان میتواند در حل مشکلاتی که در داخل نظام بهوجود آمده، نقش مؤثری بازی کند.
برخی از آگاهان امور بینالمللی نیز تأکید دارند که تعیین آقای خلیلزاد به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده امریکا، در شرایط حساس کنونی افغانستان، میتواند اقدام خوبی از سوی امریکا باشد.
مشتاق رحیم، یکی از این کارشناسان میگوید که زلمی خلیلزاد به سیاستهای داخل افغانستان و همچنان منطقه بسیار واقف است و به خوبی میتواند میان سیاستهای صلحجویان و سیاستهای ضد آن، تفکیک کند.
عملکرد آقای خلیلزاد در ارتباط به افغانستان، منتقدان خود را هم دارد؛ شماری از افغانها باور دارند که آقای خلیلزاد سنگتهداب افغانستان بعد از طالبان را کج نهاده و از آن به بعد، شکافهای قومی در این کشور عمیقتر شده است.

محمد یوسف ناصری، استاد دانشگاه تأکید میکند که مشکل اساسی داخلی افغانستان و چالشهای بهوجود آمده داخلی در این کشور، نتیجه انحصارخواهی یک قوم خاص است و آمدن یک پشتون با لباس آمریکایی، سبب استمرار این انحصارگرایی خواهد شد.
آقای ناصر تصریح میکند: «آقای زلمی خلیلزاد پشتونی در لباس امریکایی است که با لابیگری در امریکا، در پی تثبیت و نهادینه کردن استمرار انحصارگرایی پشتونها بر سایر اقوام خواهد بود. این سیاست نهتنها بحران افغانستان را کاهش نمیدهد، بلکه سبب تشدید آن خواهد شد.»