از حملات مرگبار انتحاری به تظاهرات اعضای جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ در غرب کابل دو سال میگذرد؛ از آن زمان تا حال این جنبش فراز و فرودهای زیادی پشت سر گذاشته است.
در یکسالگی جانباختن شمار زیادی از اعضای این جنبش، سران آن موفق به مذاکره مستقیم با محمد اشرف غنی، رییس جمهوری افغانستان شدند. حکومت در این گفتوگو تصمیم گرفت یک کمیسیون حقیقتیاب را تشکل دهد و مطالبات این جنبش را مورد تحقیق دقیقتر قرار دهد. حکومت به سران این حرکت مدنی وعده داد بعد از تحقیق این کمیسیون حقیقتیاب، اگر خواستهای جنبش روشنایی برحق بود، به آن رسیدگی کند.
در ماه قوس سال گذشتهی خورشیدی(1396) این کمیسیون مشترک که اعضای آن توسط حکومت تعیین شده بود، گزارشش را اعلام کرد و مسیر بامیان را برای انتقال برق 500 کیلوولت ترکمنستان ـ آنچه که جنبش روشنایی ادعا داشت ـ بهتر دانست، اما با آنهم حکومت به خواستهای این جنبش وقعی نگذاشت.
در دومین سالگشت این حملهی مرگبار بر اعضای جنبش روشنایی، خانوادههای قربانیان این حادثه با برگزاری مراسم فاتحه، در اعلامیهای از حکومت خواستهاند که مطالبات آنان را جدی بگیرد و آنان به راهشان تا تحقق آرمانهای «شهدای میدان روشنایی»، ادامه خواهند دارد.
با این حال، حکومت افغانستان در دومین سالگرد قربانیشدن شماری زیاد از اعضای جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ کابل، تأکید دارد که بارها خواستار گفتوگو با جنبش روشنایی شده، اما سران این جنبش همواره از گفتوگو با ارگ ابا ورزیدهاند.
شاهحسین مرتضوی، معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان میگوید که «رویکرد حکومت به مطالبات جنبش روشنایی و مردم مثبت بوده، اما فقدان تصمیمگیری و مرجعیت واحد برای یک تصمیم سیاسی و گفتوگوی سازنده و همچنان اعمال فشار بالای حکومت برای مقاصد فراتر از برق، سبب شد تا این گفتوگوها صورت نگیرد.»
ظهور جنبش روشنایی
جنبش روشنایی پس از ۱۱ ثور ۱۳۹۵ هجری خورشیدی، در اعتراض به تصمیم کابینه حکومت وحدت ملی در پی تغییر مسیر لین برق وارداتی ۵۰۰ کیلوولت ترکمنستان از مسیر بامیان ـ میدان وردک به سالنگ، شکل گرفت. این جنبش حکومت افغانستان را متهم به اعمال تبعیض سیستماتیک نسبت به مناطق مرکزی افغانستان کرد و خواهان عبور لین برق وارداتی توتاپ از مسیر بامیان شد.
استدلال این جنبش متکی بر دلایل فنی است که اعضای شورای عالی مردمی جنبش روشنایی همواره در بحثهای خود آن را ارایه کرده و همچنان بر عملی شدن مطالعه شرکت آلمانی «فیشنر» که ماستر پلان برق افغانستان را تهیه نموده، تاکید کرده است. فیشنر در مطالعه خود گفته که عبور لین برق وارداتی ۵۰۰ کیلوولت ترکمنستان از مسیر بامیان ـ میدان وردک نسبت به مسیر سالنگ، با آسیبهای احتمالی کمتری همراه است و نیز به توسعه افغانستان با فعال ساختن معادنی چون معدن آهن حاجیگک کمک میکند.
اما حکومت افغانستان پس از شکلگیری اعتراضات جنبش روشنایی، طرح بدیلی را ارایه کرد. این طرح که اکنون به گفتهی ریاست جمهوری افغانستان مراحل قانونی خود را سپری میکند، انتقال برق ۲۲۰ کیلوولت از دوشی به ولایت بامیان است که در نخست قرار است برای ۲۰ هزار خانواده برق توزیع کند.
اما جنبش روشنایی این طرح را رد کرده است. این جنبش استدلال میکند که حکومت افغانستان باید توسعه متوازن و عدالت اجتماعی را رعایت کرده و مطابق قانون اساسی این کشور با تمام شهروندان افغانستان یکسان برخورد کند.
تقابل رهبران سنتی و رهبران جوان
در ابتدای به راه افتادن جنبش روشنایی، اعتراضات یکدست معترضان باعث شد که تقریبا تمامی جناحهای سیاسی و فعالان مدنی جامعه هزاره به صورت بیسابقهای متحد شوند. این وحدت در همایش ۲۰ ثور ۱۳۹۵ در مصلای شهید مزاری در غرب کابل، با نشستن همه رهبران اصلی هزاره در کنار معترضان، به نمایش گذاشته شد. برخی جریانهای فراقومی هم به این اعترضات پیوستند، اما برخی محافل دیگر آن را جریانی قومی تلقی کردند.
اما هفتهای دیگر، محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم از همراهی معترضان کنار کشید و محمدکریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی، با شماری دیگر از رهبران هزاره، در راهپیمایی معترضان در میدان دهمزنگ سخنرانی کرد. تا تظاهرات عمده بعدی در ۲ اسد، آقای خلیلی و شماری دیگر از رهبران هم کنار کشیدند.
این کنار کشیدنها باعث شد که رهبری جنبش به دست شماری از رهبران جوان بیفتد، ولی این جنبش به زودی در دو جبهه درگیر شد: در جبههای با «رهبران سنتی» تا در طرح مطالبات مردم، ابتکار عمل را به دست خود نگهدارند و در جبههای دیگر با دولت، برای اینکه این مطالبات را مطابق خواست این جنبش قبول کند.
رهبران سنتی و گرم و سرد روزگار دیده، به عوض تداوم رویارویی با دولت، مذاکره با دولت را ترجیح دادند. زمانی که دولت کمیسیونهایی برای بررسی مسیر خط انتقال برق تشکیل داد، رهبران سنتی با این کمیسیونها مذاکره کردند و بعضی از آنها، کشیدن خط ۲۲۰ کیلوولت به بامیان را تأیید نمودند.
اما سران جنبش با رد تشکیل این کمیسیونها و کشیدن خط ۲۲۰ کیلوولت به بامیان، دولت را متهم به عوامفریبی، و رهبران سنتی را هم متهم به مماشات با دولت کردند. وقتی نمایندگان جنبش روشنایی به هزارهجات و برخی کشورهای غربی سفر کردند، ضمن تأکید بر اعتراض علیه دولت، به نقد رویکرد رهبران سیاسی سنتی نیز پرداختند.
در مقابل، «رهبران سنتی» سران جنبش را فاقد تجربه لازم برای رهبری اعتراضات گسترده و پیگیری مطالبات مردمی دانستند. به دنبال کشته شدن ۸۶ نفر و زخمی شدن بیش از ۴۰۰ نفر در تظاهرات ۲ اسد، انتقاد این رهبران از سران جنبش افزایش یافت.
جنبش روشنایی از آغاز ظهورش دولت را با شعارهای تندی به چالش کشید. این جنبش دولت را به صراحت به اعمال “تبعیض” و داشتن رویکرد قومی متهم کرد. سران جنبش با طرح عدالت اجتماعی و استدلال فنی، درستی تصمیم دولت به انصراف از کشیدن خط ۵۰۰ کیلوولت از بامیان را زیر سوال بردند.
جنبش در زمان کوتاهی توانست مطالبات خود را به صورت گسترده در میان مردم پخش کند و یک رشته تظاهرات را در ولایتهای مختلف به راه اندازد. جنبش حتی رهبران حکومتی را در سطح بینالمللی و در مهمترین همایشهای مرتبط با افغانستان در پایتختهای کشورهای غربی، به چالش کشید.
با آنکه پوشش رسانهای فعالیتهای این جنبش در رسانههای افغانستان محدود شد، اما اعضای جنبش حضور خود را در شبکههای اجتماعی پررنگ کردند. راهاندازی چند کمپین در توییتر و فیسبوک، توجه گستردهای را به خواستهای جنبش روشنایی جلب کرد که پیامد آنها افزایش فشار بر دولت بود. این جنبش در دو سال گذشته حدود 43 حرکت مدنی را در داخل و خارج افغانستان انجام داده است.
الگوی رفتار مدنی
شماری از فعالان مدنی و رهبران حرکاتهای سیاسی و مردمی، راهپيماييهای جنبش روشنایی را الگویي برای رفتار مدني در جامعه افغانستان میدانند. آنان تأکید دارند که حرکت خودجوش مردم در جنبش روشنایی به مردم افغانستان جسارت داد تا بتوانند برای خواستهایشان آستین بالا بزنند و به جادهها بریزند.
بشیراحمد تهینج، سخنگوی حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان به خبرنامه گفت: «جنبش روشنایی یک حرکت خودجوش مردمی بود که در واقع بنیاد حرکتهای مدنی خودجوش را در افغانستان گذاشت. ما وجوه مشترک زیادی با این جنبش داریم. آنان هم عدالت میخواهند و از ظلم و تعبیض به تنگ آمدهاند و ما هم همینطور.»
آقای تهینج تأکید دارد که جنبش روشنایی نمونه موفقی از حرکات و همایشهای خیابانی را به رخ جهانیان و مردم کشاند، تا جایی که این حرکت خودجوش مردمی، منبع الهامی برای شکلگیری خیلی از حرکتهای مدنی دیگر شد و به این دادخواهیها جسارت بیشتر داد.
از سویی هم هارون معترف، یکی از رهبران جنبش گذار نیز تأکید دارد؛ داعیهای که «جنبش روشنایی آنرا دنبال میکند، برحقترین داعیه است و برعکس، حادثهای که برای این حرکت مدنی خلق شد، ننگینترین لکه بر جبین حکومت کابل باقی خواهد ماند.»
او تأکید دارد، کسانی که در چوک دهمزنگ توسط حملات انتحاری قتلعام شدند، قربانی تبعیض سیستماتیک و تمامیتخواهی «حکومت فاسد کابل» گردیدند.
آقای معترف بهخبرنامه گفت: «جنبش روشنایی یکی از نمونههای خوب حرکتهای دادخواهانه بود که تأثیری بر انقلابیگری و عدالتخواهی داشته است. حرکت جنبش روشنایی و حرکت بینظیر آن، یک الگوی مدنی و سیاسی در افغانستان است.»
عبدالرحیم ایوبی، یکی از نمایندگان مجلس افغانستان نیز میگوید که «داعیه جنبش روشنایی حق همهی مردم افغانستان بود. این مظاهره در تاریخ افغانستان نظیر نداشت. ما خود در این حرکت شرکت کرده بودیم، ما وقتی به پل آرتل رسیدیم، اردوی ملی سلاحهای خود را کنار گذاشتند و همراه با ما یکجا به این حرکت پیوستند. و این نشان داد که این داعیه این حرکت مردمی بود.»
اما او از رهبری این جنبش شکایت کرده، تأکید میکند: «اما در کنار این حرکت متاسفانه یک تعداد کسان از جنبش روشنایی استفاده سیاسی کردند. همین اشتباه بود که جنبش روشنایی تا حالا بینتیجه ماند.»
حکومت افغانستان نیز تأکید دارد که مطالبات مدنی جنبش روشنایی در آغاز برای انتقال لین برق صورت گرفتهبود، اما بعدا بهتقابل با حکومت تنزیل یافت.
شاهحسین مرتضوی، معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان تأکید دارد: «مطالبات مدنی مردم که در آغاز برای انتقال لین برق صورت گرفته بود، بعدا به حرکت عبور از رهبران سنتی و در نهایت به تقابل با حکومت تنزیل یافت. با تمام درسها و عبرتها از گذشته، میتوان گفت که گفتگوهای سازنده و تعامل برای دستیابی به هدف میتواند با حداقل هزینهی ممکن باشد، اما هزینه کردن از مردم برای اهداف سیاسی، برای کل کشور یک بهای سنگین دارد.»
چرا حکومت خواست جنبش روشنایی را جدی نگرفت؟
شورای عالی مردمی جنبش روشنایی میگوید که یافتههای «کمیسیون بررسی مطالبات مردم ناشی از لین انتقال ۵۰۰ کیلوولت» که از سوی ارگ ریاست جمهوری افغانستان تشکیل شدهبود، نشان میدهد که مسیر بامیان ـ میدان وردک هم از نگاه کمی و کیفی، و هم از نگاه منافع ملی بهتر از مسیر سالنگ است.
آنان تأکید دارند جلسات کمیتهی تخنیکی با حضور رییس شرکت برشنا برگزار شده و گزارش یافتههای این کمیته نیز به اتفاق آرا مورد تأیید «کمیسیون بررسی مطالبات مردم ناشی از لین انتقال ۵۰۰ کیلوولت» قرار گرفته است.
احمد بهزاد، عضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی تأکید میکند: «بر اساس گزارش کمیته تخنیکی مسیر بامیان ـ میدان وردک به مراتب، چه از نظر کمی و کیفی و چه از نظر منافع کوتاهمدت و بلندمدت، تأمینکننده منافع ملی افغانستان میباشد. یافتههای تیم تخنیکی نشان میدهد که انتقال برق ۵۰۰ کیلوولت نهتنها مشکل این مسیر را حل میکند، بل بحران برق پایتخت را نیز حل میکند.»
با این وجود، شماری از اعضای کمیسیون حقیقتیاب و اعضای شورای عالی مردمی جنبش روشنایی تأکید دارند که آنان گزارش کامل و مفصلی از یافتههای تخنیکی و راهحل پیشنهادی مشخص را به ریاست جمهوری ارسال کردهاند. این گزارش در بیش از ۵۰ صفحه تنظیم شده است.
اعضای این جنبش تأکید دارد که همایون قیومی که ریاست کمیسیون حقیقتیاب را بر عهده داشته است، برخلاف حکم رییس جمهوری افغانستان، از برگزاری جلسهی پایانی این کمیسیون و ارسال گزارش یافتههای تخنیکی و ارایه راهحل پیشنهادی کمیسیون به رییس جمهوری خودداری کرده است.
از سویی هم عبدالرحیم ایوبی، نماینده مجلس افغانستان میگوید: «حکومت افغانستان به کی جواب داده، به کدام جنبش و به کدام حرکت مدنی جواب داده است؟ حکومت افغانستان کور و کر است که خواستهای مردم را نادیده میگیرد.»
با این حال بشیراحمد تهینج، سخنگوی حزب جنبش ملی افغانستان تاکید دارد که «در افغانستان اکت و ادای دموکراسی و تمثیل قانونمداری میشود، اما در عمل چیزی وجود ندارد. دستاندرکاران حکومت بیشتر از این که به خواستهای دادخواهان برسند، تلاش دارند تفرقهافگنی کنند که چطور صدای یک حرکت مدنی را در گلو خفه نمایند.»
هارون معترف، یکی از رهبران جنبش گذار نیز تأکید دارد: «حکومت با برخورد قومستیزانه، تبعیضآمیز و زیادهخواهی، خواست جلوی مطالبات یک قوم بزرگ را بگیرد که این سیاست ادامه سرکوب قومی عبدالرحمانخانی و نادرخانی است. من فکر میکنم که هنوز هم حکومت کابل متأثر از حکومتهای خاندانی و سلطنتی است که نمیخواهد اقوام دیگر رشد کند و از امکانات شهروندی برخوردار شود؛ و این دلیلی است که جریانهای عدالتطلب به خاک و خون کشانده میشوند.»
افزودن دیدگاه