اوایل این ماه، جامعه بینالمللی در نشست بینالمللی تاشکند برای صلح در افغانستان، تعهد دوباره دادند تا در امر پایان دادن به منازعات، در کنار دولت افغانستان بمانند. کنفرانس تاشکند تازهترین گام در راستای پیشبرد پروسه صلح، پس از پیشنهادات جامع حکومت وحدت ملی برای صلح با طالبان در کنفرانس پروسه کابل در ماه فبروری بود.
در هفده سال اخیر، این اولین بار است که دولت افغانستان در موقعیتی قرار گرفته که به واسطه چندین فاکتور و به گونه نظامی و استراتژیکی، روند صلح را پیگیری میکند.
اول؛ استراتژی جنوب آسیایی واشنگتن، رویکردی درست است. این استراتژی محدود به زمان نیست، بلکه وابسته به شرایط محیطی میباشد. تغییر در نوع حضور نیروهای ایالات متحده به آنها این اجازه را داد تا به طور کامل از نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان ـ که پس از سال 2014 رهبری عملیاتها علیه طالبان را به عهده گرفتهاند ـ حمایت کامل نمایند. با حمایتهای هوایی نیروهای آمریکایی، ما قادر شدهایم توانایی طالبان را در جذب و برنامهریزی از بین ببریم. ما نه تنها با نابودی ذخایر سلاح آنها، بلکه با از بین بردن یکی از مهمترین منابع مالی آنان(آزمایشگاههای مواد مخدر)، توانایی آنها را در جذب نیرو از میان بردهایم. اما مهمتر از همه، طالبان تا به امروز تا این اندازه هدف حمله نظامی قرار نگرفته بودند، به گونهیی که با تهدید از بین رفتن پناهگاههایشان مواجه شده باشند. فشار بینالمللی برای از بین بردن پناهگاههای این گروه، اساسیترین کلیدی است که از سال 2001 به اینسو در سیاستهای آمریکا حضور نداشت.
دوم؛ از اواخر 2014 به این طرف، دولت افغانستان ریشهکن کردن فساد، سوءاستفاده از قدرت، اخلال اقدامات و رهبری ضعیف را که به معنای واقعی کلمه نیروهای امنیتی را فاسد و فلج ساخته، تلفات را افزایش داده و توانایی ما را در امر مبارزه با دشمن محدود کرده بود، به یک اولویت تبدیل کرده است. این اصلاحات شامل تغییرات گسترده در رهبری، از وزرا گرفته تا معاونان وزرا، جنرالان و فرماندهان میگردد. پرسونل بلندپایه نظامی و پولیس، بر اساس فرآیندهای تهیهشده، از طریق مرکز عدلی مبارزه با فساد، برای اطمینان از اینکه نیروهای خطوط مقدم به خوبی تسلیح و آموزش دیدهاند، مورد بازخواست قرار میگیرند. در نتیجه پیشرفتهایی در میدانهای جنگ دیده شده است. گزارش سالانه یوناما(ماموریت ملل متحد در افغانستان) در سال 2017 «پیشرفتهای قابل توجه» در نحوه مبارزه نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان را در میدانهای جنگ نشان میدهد.
تغییرات ساختاری در نیروهای امنیتی نیز به تغییر نیازهای امنیتی کشور اشاره دارد؛ مثلا میتوان به افزایش دو برابری تعداد واحدهای نیروهای ویژه افغانستان و ایجاد و تجهیز نیروی هوایی اشاره کرد. آموزش و تسلیح نیروی هوایی افغانستان با هواپیماهایی از ایالات متحده، کلید موفقیت این نیروها در میدانهای جنگ در یک دهه اخیر بوده است. دولت همچنین با نمایندگان جامعه مدنی و علما همکاریهای نزدیکی داشته تا از این طریق، نیروهای دفاعی و امنیتی ملی را با عموم مردم وصل نماید. امروز، افغانستان یک نیروی امنیتی 354 هزار نفری حرفهیی، متنوع، شجاع و خوب آموزشدیده را در اختیار دارد که میتواند بر حمایتهای مردم حساب کند. بررسیهای بنیاد آسیا در سال 2017 نشان میدهد که اعتماد مردم افغانستان به نیروهای دفاعی و امنیتی ملیشان افزایش یافته است.
سومین فاکتور عبارت از پشتیبانیهای حیاتی، آموزش، تسلیح و ظرفیتهای تکنالوژیکی ارائهشده توسط ایالات متحده و همکاران بینالمللی، از طریق مأموریت حمایت قاطع میباشد. ما بدون این حمایتها قادر نمیبودیم تا کیفیت و ظرفیت نیروهای رزمیمان را بالا ببریم. هدف ما این است که نهادها و نیروهای امنیتیمان خوداتکا گردند، اما برای رسیدن به این هدف، نیاز به آموزش و حمایتهای مداوم داریم.
چهارمین فاکتور، تغییر در نوع مشارکت است که این اجازه را به نیروهای ایالات متحده داده تا تروریستان را با حمایتهای هوایی مهم هدف قرار دهند و از عملیاتهای زمینی نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان حمایت کنند. این تغییر مشارکت همچنان به نیروهای امریکایی اجازه داده تا منابع تمویل تروریزم را هدف قرار دهند. از نوامبر گذشته، نیروهای امنیتی دفاعی و ملی افغانستان با حمایتهای نیروهای ایالات متحده، 60 کارخانه تولید موادمخدر را نابود کرده و به این ترتیب 35 میلیون دالر از درآمد مستقیم طالبان را نابود نمودهاند. به طور کلی این حملات بیش از 174.8 میلیون دالر درآمد قاچاقچان فعال مواد مخدر در منطقه را از بین برده و کاهش در بودجه آنان کاملا قابل توجه است. با کاهش منابع مالی طالبان، توانایی این گروه در ارائه تسلیحات، معاش خوب و آموزش در پناهگاههایشان نیز کاهش یافته و قابلیتهای این گروه را برای به راه انداختن حملات تضعیف کرده است.
پنجم؛ تصمیم دولت ایالات متحده برای توجه به مسأله مهم دولت حامی تروریزم، مهم میباشد. هرچند این حمایت(از طالبان) به عنوان یک واقعیت در طول یک دهه گذشته وجود داشته، اما هرگز از سوی ایالات متحده به صراحت یاد نشده است. محو پناهگاهها و منابع تمویل تروریستان برای موفقیت هر نوع استراتژی در آوردن امنیت به منطقه ضروری است. اکنون دولت آمریکا و متحدانش خواستار اقدامات جدی برای توقف تروریزم هستند. نشانههایی از تأثیرگذاری فشار برای از میان برداشتن حمایت از پناهگاههای تروریزم رونما شده است.
ششمین عامل و البته مهمترین آن، کاهش سریع هر نوع مشروعیت یا همدردی طولانیمدت مردم افغانستان با طالبان است. طالبان به دنبال ناتوانی در نگهداشت قلمروهای جدید خود و روحیه بدی که در نتیجه تغییر سیاستهای ایالات متحده دارند، شروع به هدف قرار دادن غیرنظامیان در مراکز شهری ما عمدتا در کابل، پایتخت کردهاند. نگهداری از غیرنظامیان در مراکز شهری، اولویت ما در این سال میباشد.
همانگونه که طالبان و تمویلکنندگانشان به وسیله فشارهای دیپلماتیک و نظامی از سوی جامعه بینالمللی به گوشهیی رانده شدهاند، گمانهزنی میشود که حملات بیشتری را بر غیرنظامیان انجام خواهند داد. اما این استراتژیشان نیز ناکام خواهد شد. طالبان اکنون به یک گروه نظامی تبدیل شدهاند، در حالیکه زمانی که به عنوان یک گروه ایدئولوژیک و مذهبی با «اشغالگران خارجی» در جنگ بودند، میزانی مشروعیت یافته بودند، اما اینک در نظر مردم افغانستان به عنوان گروهی دیده میشوند که به وسیله خارجیها تمویل شده و شبکهیی از مجرمین قاچاقچی مواد مخدر اند.
آنان به شدت مشروعیت و اعتبار خود را در انظار عمومی از دست دادهاند. نظرسنجی بنیاد آسیا از مردم افغانستان نشان میدهد که تنها شش درصد مردم افغانستان به این باورند که طالبان از نظر ایدئولوژیکی دارای انگیزه میباشند. مردم افغانستان به یک اجماع ملی در مورد نیاز به صلح رسیدهاند و آنان دست به اعتراضات و تحصنها علیه طالبان زده و خواستار صلح میباشند. این روند ادامه خواهد یافت.
نمونه برجستهیی از این شش عامل، در ولایت هلمند دیده میشود که به علت تولید مواد مخدر و تروریزم طالبان، بد نام است. نیروهای امنیتی بینالمللی در هلمند برای بیش از ده سال، همه ساله یک جنگ را تکرار میکردند و موفق به امنسازی این منطقه نشده بودند.
در دو سال گذشته، حکومت وحدت ملی تدابیری را روی دست گرفته تا هلمند را از کنترل طالبان بیرون کند. ما یک والی جدید را مستقر کردیم، همینطور یک رییس جدید اطلاعات و فرماندهان جدید ارتش. ما فرماندهان آغشته به فساد اردو و پولیس افغانستان را از هلمند به دادگاه کشانیدیم و برای اولین بار چندین تن آنان محکوم به زندان گردیدند. سربازان ویژه افغانستان عملیاتهایی را برای پاکسازی و گرفتن شهرستانهای لشکرگاه، نادعلی و مارجه که مدتها در دست طالبان بود، موفقانه رهبری کردهاند. با استفاده از حمایتهای هوایی، ما فرماندهان کلیدی طالبان را به شمول ملا شاه ولی (اکه حاجی ناصر)، فرمانده «واحد سرخ» طالبان که مسئول چندین عملیات علیه غیرنظامیان بود، از این ولسوالیها بیرون کردیم. همچنین ما قادر بودهایم تا منابع اولیه تمویل آنها را هدف قرار دهیم. در طول تنها دو ماه، در پایان سال 2017، دو سوم کل کارخانههای تولید موادمخدر طالبان در سراسر هلمند نابود گردیده که در نتیجه، دهها میلیون دالر درآمد این گروه از بین رفته است.
افغانهایی نیز که زیر وحشت طالبان در هلمند زندگی میکردند، برپاخواستهاند. پس از اینکه طالبان در اوایل این ماه یک مسابقه ورزشی را در هلمند هدف قرار دادند، هلمندیها علیه طالبان و به حمایت از پروسه صلح، دست به اعتصاب عمومی زده، اعتراضات عمومی را به راه انداخته و در خیمهیی در حومه محل بمبگذاری، تحصن کردهاند.
امسال، برای اولینبار از شروع جنگ به این طرف، تعداد حملات در ولایت هلمند تقریبا بیست درصد کاهش یافته است. تعهد دولت افغانستان برای ثبات در هلمند، یک نمونه است که ما آن را در سرتاسر کشور پیاده میکنیم و نتایج آنرا میبینیم. در حال حاضر، 9 شهرستان از 400 شهرستان افغانستان تحت کنترل طالبان است. در سراسر شهرستانها، پس از اینکه استراتژی ایالات متحده برای جنوب آسیا اعلان گردید، یک کاهش قابل ملاحظهیی در حملات طالبان و داعش دیده میشود. حدود 30 درصد از شهرستانها هنوز سطوح مختلفی از جنگ را تجربه میکنند، این رقم پیش از آغاز حملات حدود یک ماه، قبل 45 درصد بود و کاهش جدی را نشان میدهد. تغییر مهم این است که نیروهای دفاعی و امنیتی ما قادر بودهاند تا آن ساحاتی را که برای طالبان مناطق استراتژیک تلقی میشدند، باز پس گرفته و از وجود آنان پاکسازی کنند؛ کاری که آنان در گذشته قادر به انجامش نبودند.
همانطور که حامیان تروریزم قبول دارند که به دام نخواهند افتاد، ما میتوانیم چنین انتظاری داشته باشیم که پروسه صلح جدی گرفته شود. در کنفرانس تاشکند، رییسجمهور اشرف غنی قدم بعدی را برداشت. این نه تنها حفظ اجماع منطقهیی برای همکاری در مبارزه با تروریزم بود، بلکه رییسجمهور از شش کشور آسیای مرکزی خواست تا با هم روی پروژههای اقتصادی که منطقه را به یک بلوک اقتصادی متقابل وصل میکند، کار کنیم. این اجماع منطقهیی در راستای پیشرفت و رشد، به عوض تداوم منازعات محلی، فشار عظیمی را بر آن همسایگانی که میخواهند همچنان بخشی از مشکل باشند تا راهکار، وارد میکند.
پس از هفده سال خشونت، قربانی و تلفات، ما همه از جنگ خسته شدهایم. مردم به درستی پیرامون هر نوع ادعای موفقیت یا پیروزی قریبالوقوع در این منازعه پیچیده، شک و تردید دارند. ما هیچ یک از این ادعاها را نداریم. همینطور ما از چالشها و مسئولیتهایی که پیش روی ماست، آگاهی داریم، اما میتوانیم به جرأت بگوییم که پیشرفت میکنیم؛ این پیشرفت نه تنها از منظر عملیاتها در میدانهای جنگ است، بلکه همچنان از منظر استراتژی در منطقه است. ما همراه با همکاران آمریکایی و بینالمللی، پیشرفتی را که مدت طولانی در انتظارش بودیم، دیدهایم. اما برای به موفقیت رسیدن تلاشهای افغانی و آمریکایی، مهم است که دولت افغانستان به اصلاحات نظامی، مبارزه با فساد و تعقیب صلح ادامه دهد.
مترجم: طاهره رحمانی
منبع: نشنال اینترست