دوشنبه، 7 میزان 1393، نخستین انتقال مسالمتآمیز قدرت در افغانستان انجام شد. محمد اشرف غنی در کاخ ریاست جمهوری این کشور بهعنوان رییس جمهور سوگند یاد کرد و در سخنانی تند در اولین روز حاکمیتاش در برابر دو قوه دیگر دولت، جبهه گرفت.
او با حمله بر پارلمان، از نمایندگان مجلس میخواهد که دیدارهای رسمی با وزرایش نداشته باشند. او گفت: “خواست ما از وکلای محترم در شورای ملی این است که دیگر خواهان ملاقاتهای شخصی با رهبری و مدیریت وزارتخانهها نباشند و از ارایه پیشنهاد در مورد تقرر، انفکاک و یا هم تبدیلی، مخصوصاً در دوایر امنیتی ما، اجتناب کنند.”
علاوه بر این او قوه قضاییه کشورش را نیز مورد انتقاد شدید قرار داد:”بدبختانه ادعای فساد در قوه قضاییه موجود است. فساد در قوه قضاییه راه بدامنی را هموار میسازد.”
محمد اشرف غنی پس از ماهها منازعه بر سر قدرت سیاسی، براساس یک توافق سیاسی با عبدالله عبدالله، رییس حکومت وحدت ملی افغانستان شد. نیمی از قدرت افغانستان برایش رسید و نیمی دیگر به آقای عبدالله که رییس اجرایی شد. دو رقیب که در جریان کمپاینهای انتخاباتی همدیگر را به چالش کشیده بودند و چالشهای پساانتخابات، افغانستان را تا مرز جنگهای داخلی پیش برده بود، با امضای توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی میراث 13 ساله حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان را عهدهدار شدند.
محمد اشرف غنی درحالی به قدرت رسید که نیروهای بینالمللی براساس جدول تعیین شده درحال ترک افغانستان بودند و نیز روابط افغانستان و بزرگترین حامیاش، امریکا، در بدترین حالت ممکن بود. در عرصه داخلی نیز او بر موازیک قومی به شدت شکاف یافته ناشی از انتخابات، حکومت را با عبدالله عبدالله آغاز کرد.
تنش با مجلس نمایندگان
محمد اشرف غنی در نخستین روزهای حکومتش چندین فرمان تقنینی صادر کرد و در یکی از فرمانها احمد ضیا مسعود را بهعنوان نماینده ویژه خود در امور اصلاحات و حکومتداری خوب انتخاب کرد. او اداره امور و ریاست دفتر ریاست جمهوری را مدغم کرد و اولین تغییر را در ساختار حکومتی افغانستان ایجاد نمود.
تقسیم 50 50 کابینه حکومت وحدت ملی نخستین چالش بزرگ این حکومت بود. اشرف غنی پس از بحثهای فراوان به تقسیم مساوی کابینه با شریک سیاسیاش تن داد و نامزد وزیرانش را پس از حدود نیم سال به مجلس نمایندگان افغانستان معرفی کرد. برخلاف انتظار او، مجلس نمایندگان چندین وزیر پیشنهادی اش به شمول معصوم استانکزی، نامزد وزارت دفاع افغانستان را رد کرد.
علاوه بر این، چندین فرمان تقنینی او به دلیل مغایرت آن با قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان نیز رد شد. تنش میان مجلس نمایندگان و ریاست جمهوری افغانستان به اینجا ختم نشد.
مخالفتهای درون حکومتی
هرچند حکومت وحدت ملی افغانستان براساس توافق میان دو نامزد پیشتاز در انتخابات ریاست جمهوری 1393 تشکیل شد اما دو شریک قدرت بهزودی درگیر اختلافات شدند. اختلافات تا آنجا پیش رفت که عبدالله عبدالله در سخنانی تند گفت او با امضای موافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی ریاست جمهوری اشرف غنی را مشروعیت بخشیده و حکومت وحدت ملی نتیجه بخشش یک شخص به شخص دیگر نیست.
اختلافات اشرف غنی با رهبران حکومت وحدت ملی به این جا تمام نشد. جنرال دوستم، معاون نخست اشرف غنی در موضعگیریهای شدیدی رییس جمهور را متهم به قومگرایی و تمرکز قدرت کرد و این اختلافات و موضوع شکنجه احمد ایشچی، باعث شد که اکنون معاون اول رییس جمهور افغانستان در تبعید اعلام ناشده به سر ببرد.
علاوه بر آن، احمد ضیا مسعود، نماینده ویژه رییس جمهور در امور اصلاحات و حکومتداری خوب و یکی از شرکای دیگر قدرت اشرف غنی نیز در آغاز سال جاری برکنار شد. پس از برکناری، آقای مسعود به یکی از منتقدان جدی اشرف غنی تبدیل شد و او را بیمار روانی خواند. او حتا گفته که اشرف غنی نفوذیهای طالبان را در ساختار حکومت افغانستان جابهجا کرده است.
در سوی دیگر قدرت اما، برعلاوه عبدالله عبدالله، شخصیتهای قدرتمند نظیر عطامحمد نور و صلاح الدین ربانی دیگر منتقدان و مخالفان اشرف غنی شدهاند. آقای نور پس از آن که یک سال مذاکرهاش با حکومت شکست خورد، به شدت از آقای غنی انتقاد میکند و حتا با مخالفان دیگر او جنرال دوستم و محمد محقق معاون رییس اجرایی ائتلاف نجات افغانستان را تشکیل داده؛ ائتلافی که از درون قدرت حاکم سر برآورده و نشان از بحران سیاسی درون حکومتی افغانستان دارد.
بحران اعتماد و فضای شکننده سیاسی حتا در درون حکومت افغانستان به این ائتلاف نیز خلاصه نمیشود. صلاحالدین ربانی، سرپرست جمعیت اسلامی افغانستان پس از وقوع سه انفجار در مراسم تشیع جنازه پسر معاون مجلس سنا که در آن شماری از رهبران ارشد این حزب، به شمول عبدالله عبدالله، حضور داشتند برخی از مقامهای حکومت را متهم به همکاری با تروریستان کرد و خواهان برکناری محمد حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی افغانستان گردید.
این اتهامها و وضعیت سیاسی، آقای غنی را وا داشت تا طرف تساهل را در پیش گیرد و در یکی از موارد حتا گفته که حاضر به توزیع قدرتش به نهادها در افغانستان میباشد.
مخالفتهای بیرونی
پس از به قدرت رسیدن محمد اشرف غنی، چندین جریان سیاسی اپوزیسیون شکل گرفت. در ماه سنبله 1394 شورای عالی احزاب جهادی و ملی ایجاد شد و در ماه قوس همین سال شورای حراست و ثبات افغانستان تشکیل گردید. دو ماه پس از آن جبهه نوین ملی افغانستان شکل گرفت و در آخرین مورد محور مردم افغانستان.
علاوه بر جریانهای سیاسی، حکومت وحدت ملی در سه سال گذشته با بیشترین تظاهراتهای مدنی مواجه بوده است. در همین دوره زمانی تنها 33 تظاهرات از سوی جنبش روشنایی در داخل و خارج از افغانستان انجام شده است.
در ماه عقرب سال 1394 دهها هزار تن از هواداران جنبش تبسم در اعتراض به کشته شدن هفت مسافر هزاره در زابل، پایتخت افغانستان را برای یک روز بستند.
در بهار سال 1395 جنبش روشنایی در اعتراض به تغییر مسیر لین برق وارداتی 500 کیلوولت ترکمنستان تشکیل شد و چندین تظاهرات بزرگ را در کابل و سایر شهرهای افغانستان برگزار کرد. یکی از بزرگترین تظاهرات این جنبش به تاریخ 2 اسد همین سال با وقوع چندین انفجار در دهمزنگ شهر کابل به خون نشست.
در بهار امسال یکبار دیگر حکومت اشرف غنی با اعتراض گسترده باشندگان کابل مواجه شد. اعتراضات جنبش رستاخیز تغییر پس از آن شکل گرفت که یک انفجار بزرگ در کابل جان بیش از صد تن را گرفت. حکومت اما در پاسخ به اعتراض شهروندان، معترضان را به گلوله بست و وضعیت تا آن حد شکننده شده بود که برخیها از احتمال آغاز جنگ داخلی دیگر سخن میگفتند.
صلحِ فتنهانگیز
با همه این شکنندگی سیاسی در سه سال گذشته حکومت وحدت ملی، اما یک اتفاق بزرگ در عرصه سیاست و صلح سازی این کشور به میان آمد. در ماه ثور سال جاری گلبدین حکمیتار، رهبر حزب اسلامی افغانستان و یکی از مخالفان دولت افغانستان پس از 20 سال زندگی مخفی و دوری از سیاست افغانستان به روند صلح پیوست و به کابل آمد. پیوستن او به روند صلح همراه بود با سر و صداهای بسیار، هرچند خود در اولین سخنرانیاش گفت با پیام صلح آمده است.
او که متهم به کشتار غیرنظامیان در جنگهای دهه هفتاد کابل و پس از تشکیل دولت جدید افغانستان پس از سقوط طالبان است، برخلاف انتظاری که از او میرفت، تنها در چهار ماه حضورش در کابل 11 موضعگیری خبرساز داشته است.
موفقیت در سیاست خارجی
علاوه بر مصالحه، اما اشرف غنی در عرصه سیاست خارجی بیشتر موفق عمل کرده است. او در دوره سه ساله حکومتش تلاش کرده است با تقسیمبندی سیاست خارجی دولتش به پنج حلقه، حمایتهای بینالمللی و منطقهای را برای افغانستان بهدست بیاورد.
حلقه اول سیاست خارجی افغانستان با کشورهای همسایه است که به باور رییس جمهور بیثباتی در کشورهای همسایه با بیثباتی در افغانستان ارتباط دارد. حلقه دوم سیاست خارجی او مربوط به کشورهای اسلامی است. حلقه سوم سیاست خارجی افغانستان کشورهای امریکا، کانادا و جاپان هستند که براساس آن، صلح هدف استراتژیک گفته شده است. حلقه چهارم روابط با کشورهای آسیایی است که با توجه به آن، افغانستان تبدیل به چهارراه آسیا و پل منطقه خواهد شد و حلقه پنجم سیاست خارجی افغانستان نیز روابط با سازمانهای بینالمللی است.
اشرف غنی پس از به قدرت رسیدن روابط کابل-واشنگتن را به بهترین حالت ممکن رساند و توانست اعتماد شرکای دیگر افغانستان را نیز بهدست آورد. این تلاشها تا حدی ادامه یافت که امریکا بار دیگر، مرحله سوم جنگ در افغانستان را آغاز کرد و از سیاستهای اشرف غنی در عرصههای داخلی و خارجی حمایت نمود. رییس جمهور افغانستان استراتژی انزوای پاکستان را به پیش برد و در عین حال با هند رابطه محکمی ایجاد کرد. با آن که برخی از سیاستهای او در عرصه خارجی با اما و اگرهای فراوانی به همراه است، اما به باور بسیاری از آگاهان، اشرف غنی در عرصه سیاست خارجی موفقیتهای چشمگیری داشته است.
آینده
درحالی که تنشهای سیاسی حکومت وحدت ملی را در سه سال گذشته به چالش کشیده، اما به نظر میرسد که اکنون ترکیب جدید کابینه و گفتگوهای اشرف غنی با مردم و دید و بازدیدهای او با شخصیتهای سیاسی به شمول آغاز مذاکره مستقیم با جنبش روشنایی، نشانهای از تغییر رویکرد رییس حکومت وحدت ملی در عرصه سیاست افغانستان است.
با این حال، چگونگی مدیریت فضای سیاسی از سوی رییس جمهور غنی میتواند افغانستان را به سمت شکافهای گسترده سیاسی و یا همگرایی نخبگان به پیش برد. به باور بسیاریها، همگرایی سیاسی میتواند سرمایه بزرگ برای حکومت وحدت ملی در تعامل بین المللی و رویارویی با چالشهای بزرگ داخلی در عرصه امنیت و سیاست این کشور باشد.