نود و هشت سال پیش از امروز (1919 م/ 1298ش) امانالله خان پس از قتل پدرش، امیر حبیبالله در کابل به امارت رسید. دوره حکومت امانالله خان از نقاط عطف تاریخ افغانستان به شمار میرود که باعث دگرگونی در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی در این کشور گردید. او در نخستین روز به قدرت رسیدنش در کابل در سخنرانی از استقلال افغانستان، مساوات، برابری، آزادی، رفع ظلم، عدالت و صداقت دولت جدید سخن گفت.
از نخستین نتایج عملی استقلال افغانستان ایجاد مناسبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، تجاری و باز شدن دروازههای افغانستان به روی فرهنگ، اندیشه و افکار جدید بود و این موضع ایجاد اصلاحات در زمینههای مختلف را برای حکومت امانالله خان ضروری نمود.
شاه امانالله پس از به قدرت رسیدن در دو مرحله طرحهای اصلاحات خود را روی دست گرفت. در مرحله اول (1919-1928م) او تلاش کرد با ایجاد اصلاحات فرهنگی-اجتماعی، دولت افغانستان را از بنیادهای کهنهی قبایلی خارج و کابینهای بر پایهی اصول جدید تشکیل دهد. در این دوره شاه افغانستان زندانیهای مشروطهخواهان را که در زمان پدرش زندان شده بودند، آزاد کرده و سعی کرد روشنفکران را در امور دولت شرکت دهد.
برخی از آگاهان افغان متعقدند که در دوره شاه امان الله، دولت مدرن بر اساس تفکیک قوا شکل گرفت و او این ساختارسازی را توسط شماری از جوانان تحصیل کرده افغان و متخصصان ترک و هندی انجام داد.

در مرحله دوم شاه امانالله پس از هفت ماه مسافرت به کشورهای اروپایی (1928-1929م) اصلاحات جدید اما با شتاب زیاد را آغاز کرد. او که متاثر از فرهنگ اروپایی شده بود بیشتر روی ظواهر توجه کرده و از تغییر لباس و کشف حجاب زنان آغاز نمود. علاوه بر آن، شاه جوان افغان پرچم جدید برای کشورش طراحی کرد، مدرسههای مختلف پسرانه و دخترانه ایجاد نمود و به حقوق زنان توجه کرد. در همین حال، برخی از اقدامات دیگر شاه امان الله تغییر روز تعطیل هفته، تاسیس پارلمان انتخابی، آغاز روند امتحانات برای روحانیون و تصویب نظامنامهی کلوپ سیاه و سرخ و سبز بود.
پیامدهای اقدامات شاه امانالله اما گسترش نارضایتی مردم و شورشهای روز افزون در نقاط مختلف افغانستان بود. او همزمان با مخالفت شماری از سران قبایل و روحانیون مذهبی، در درون ساختار نظام خود نیز مخالفان زیادی را پیدا کرد. درباریان او نیز علیه شاه برخاستند و سرانجام اصلاحات امانالله خان در راستای انطباق قوانین قدیم و جدید این کشور به منظور نهادینه سازی حکومت مرکزی، ناکام ماند و رژیم او با به قدرت رسیدن امیر حبیبالله کلکانی پایان یافت.
دلایل متعدد برای ناکامی برنامههای شاه امان الله بیان شده اما بسیاری از نویسندگان سطحینگری و عدم توجه به بستر و زمینه اجتماعی-فرهنگی افغانستان را از دلایل عمده شکست امانالله خان بر میشمارند.
در این میان، محمد اکرام اندیشمند مورخ و نویسنده افغان معتقد است که علاوه بر مسائل فوق، شاه امان الله از نبود بنیادهای قوی مالی برای تحقق اصلاحات مورد نظر خود نیز رنج میبرد.
آقای اندیشمند در گفتوگو با خبرنامه از عوامل متعدد شکست شاه امان الله سخن گفت اما تصریح کرد که یکی از عوامل مهم این شکست، روش و شیوهی رفتار و اتخاذ تصامیم او بود. به گفته آقای اندیشمند این شاه افغان “فرد خودشیفته، تکرو، تندخو، متوهم، مبالغهگو و عجول بود.”

در کنار اینها بسیاری از آگاهان از دو نقیضه دیگر شاه امان الله بهعنوان جدیترین عاملهای شکست او نام میبرند. دکتر عبدالعلی محمدی، مشاور پیشین حقوقی رییس جمهور افغانستان به این باور است که شاه امان الله به مدرنیزه سازی جامعه افغانی کمتر توجه کرد و بیشتر بر مسائل ظاهری تمرکز نمود.
آقای محمدی به خبرنامه گفت که “…موانع موجود در جامعه افغانی را امانالله خان مورد توجه قرار نداده بود. یعنی این طوری حساب نکرده بود که اگر قرار شود افغانستان تبدیل به جامعه مدرن شود آیا این جامعه ظرفیت و پذیرش نو شدن به این معنا را دارد یا نه.”
ادامه راه
برخی بر این باور است که پس از امانالله خان شاهان و حاکمان افغانستان تلاش کردند راه او را به اشکال مختلف ادامه دهند اما هر کدام ناکامیهای خود را داشتند. در عین حال بسیاریها هم به این باورند که اصلاحات امانی بعد از خودش متوقف شد و شمار دیگر به این باور است که اصل اصلاحات امانی ادامه یافت اما روشهای آن متفاوت شد.
دکتر محمد قاسم وفاییزاده، نویسنده کتاب سیاست ورزی قومی و بنای صلح در افغانستان به این باور است که پس از امانالله خان موج استبداد نادرشاهی تمام دستاوردهای دوره امانی را از بین برد و حتا در سه دهه اول حکومت ظاهرشاه نیز تا زمانی که دهه دموکراسی آغاز نشد، مراجعهای به اصلاحات امانی جز در موارد معدود وجود نداشت. به باور او، در دوران ریاست جمهوری محمد داوود خان نیز تغییراتی با تمرکز بر سیاست و حکومت به شکل امانی به میان نیامد بلکه این رییس جمهور اول افغانستان نیز بیشتر بر توسعه اقتصادی تمرکز نمود.

با این حال، برخی از آگاهان دیگر افغان از کندی اصلاحات امانی در رژیمهای بعد از او سخن میگویند. با توجه به این که نگاه این دسته از آگاهان بیشتر بر برخی از فاکتورهای متمرکز شده که در دوران شاه امان الله آغاز شده، نمیتوان گفت که اصلاحات امانی با همان انتظارات شاه امان الله تا کنون ادامه داشته است. در این دسته آگاهان عمر شریفی، دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه بوستون امریکا قرار دارد که متعقد است اصلاحات امانی پس از او، متوقف نمیشود بلکه در نزدیک به یک سده گذشته افغانستان با کندی به پیش میرود. او باور دارد که در دوره نادرشاه و ظاهرشاه دانشگاهها ادامه داشت، مردم به درس توجه داشتند و قانون اساسی در افغانستان ایجاد شد. به این جهت، آقای شریفی این موضوعات را تداوم برنامههای شاه امان الله میداند. اما آقای شریفی تنها زمان حاکمیت رژیم طالبان را دورهای میداند که برنامههای شاه امان الله در افغانستان متوقف میشود. او در این زمینه تاکید کرد که “یگانه دوره که اصلاحات امانی را عملاً بهطور خشن متوقف کرد، زمان طالبان بود که قانون اساسی را از بین برد، مسأله تحصیل و آموزش برای همه زنان را ممنوع قرار داد و در ضمن آثار تاریخی ماقبل اسلام را هم از بین برد.”
فصل ناتمام
نزدیک به صد سال پس از به قدرت رسیدن امانالله خان در افغانستان محمد اشرف غنی در نقش رییس جمهوری ظاهر شده که میگوید آمده است تا کارهای ناتمام شاه امان الله را کامل سازد. آقای غنی مدعی است که فصلی از تاریخ افغانستان در دوره امانالله خان ناتکمیل باقی مانده و اکنون باید تکمیل شود. در همین راستا او بازسازی قصر دارالامان را که توسط شاه امانالله ساخته شده بود، آغاز کرده و همچنان طرح انتقال ساختمانهای دولتی به ساحه دارالامان را روی دست گرفته است.

محمد اشرف غنی 9 دهه پس از امانالله خان در مراسم آغاز به کار پروژه دارالامان شهر کابل در مورد اجرایی ساختن دیدگاه امانالله خان صحبت کرد و گفت که پروژه دارالامان فصل ناتکمیل تاریخ افغانستان است.
پس از آن بار دیگر اشرف غنی در مراسم آغاز به کار خط آهن آتامراد-آقینه در ماه قوس سال گذشته از برآورده سازی یکی از آرزوهای دیگر شاه امان الله سخن گفت. آقای غنی تصریح کرد که “امروز یکی از آرزوهای قهرمان ملی افغانستان، امانالله خان در حال عملی شدن است.” او گفت که نظر شاه این بود که افغانستان باید از طریق راه خط آهن نقطه وصل منطقه شود.
اندکی بعد بار دیگر رییس جمهور غنی در سیمینار بینالمللی بزرگداشت از کارنامههای محمد موسی شفیق یکی از نخست وزیران افغاستان از شاه امانالله یاد کرد و از این که آن فصل تاریخ که توسط او شروع بود، ناتمام مانده است.
اشرف غنی که مدعی ادامه راه امانالله خان برای آوردن اصلاحات و تشکیل یک حکومت مرکزی مقتدر در افغانستان است، به این باور است که 9 دهه پس از شاه امانالله، فرصت تحقق رویاهای آن شاه افغان در زمان او مهیا شده و این کار با نقشه راه جدید دنبال میگردد. اما تا کنون بهصورت مشخص این فصل توسط اشرف غنی توضیح داده نشده و مجموعه برنامههایی را که آقای غنی میخواهد به جز پروژه دارالامان بهعنوان میراث ناتمام امان الله خان تکمیل کند، بهصورت منظم در قالب یک طرح راهبردی برای افغانستان ارائه نکرده است. با این حال یکی از سخنگویان او بر این موضوع مانور بیشتری میدهد.
شاه حسین مرتضوی، سخنگوی رییس جمهور افغانستان در پاسخ به این سوال خبرنامه که چه چیزی از اصلاحات امانی باقی مانده است که آقای غنی میخواهد آنرا کامل کند، گفته است که “فصلی که آغاز شد حداقل در 98 سال ما شاهد فراز و فرودهایی در حکومتداری افغانستان بودیم و آسیبپذیریهایی را متحمل شدیم و منجر به این شد که ما در طی سالها دولتهای ضعیف داشته باشیم و مدتهای طولانی شاهد کشمکشها باشیم. آرزوها و آرمانهایی که وجود داشتند به یک شکلی به موانع برخورد ولی اکنون فرصت فراهم شده است و رییس جمهور در تلاش است که این آرزوها تحقق پیدا شود.”

با آن که آقای مرتضوی نیز پاسخ مشخصی در این زمینه ندارد، به باور بسیاری از آگاهان محمد اشرف غنی خود در بسیاری از برنامههایش کارنامهی ناکامی در طول سه سال گذشته داشته است. در دوره آقای غنی، شکافهای قومی و مذهبی در افغانستان افزایش یافته، او به عنوان یک شخصیت خودکامه نامبرده شده و ناامنیها در افغانستان به شدت گسترش یافته است. در عین حال، حتا ائتلافی از بلندپایهترین شرکای قدرت او نیز در درون حکومتاش شکل گرفته است؛ مسائلی که باعث شده تا اعتماد نسبت به برنامههای اصلاحی آقای غنی که در اکثر موارد جدا از برنامههای اصلاحی شاه امان الله میباشد، به شدت شکننده گردد.
بیباوری به اصلاحات
محمد اشرف غنی رهبری حکومت وحدت ملی افغانستان را همراه با دکتر عبدالله عبدالله شریک سیاسی خود با تمرکز بر مبارزه با فساد برعهده گرفت. اراده آقای غنی برای مبارزه با فساد بیشتر به خاطر شروط جامعه بین المللی برای ادامه کمکهای مالی شان به افغانستان پنداشته میشود. به این جهت، او تلاش کرده است که تمام آنچه را که در افغانستان انجام میدهد تحت عنوان مبارزه با فساد و ایجاد اصلاحات باشد.
همزمان با این، او میراثدار حکومتی است که در طول سیزده سال حاکمیت حامد کرزی با فساد در سطح بین المللی مشهور بوده است. علاوه بر این، چهار دهه جنگ و ویرانی نیز بنیادهای حکومتهای پیشین افغانستان را از بین برده بود. به این جهت، آقای غنی با چالشهای عظیمی روبرو بوده است.
با آن که محمد اشرف غنی تلاش دارد تا آنچه که او اصلاحات در ساختارهای حکومتیاش میداند، به پیش برد و در عین حال مخالفتهای سیاسی موجود در برابر خود را به خاطر برنامههای اصلاحیاش میداند، اما باورها بر این است که این اصلاحات نتوانسته افکار عمومی را برای حمایت از حکومت اش به صورت گسترده جلب نماید. با این حال، رییس جمهور افغانستان تاکید دارد که اصلاحات مورد نظرش عملی میسازد.

در اوج این نارضایتیها، رییس جمهور افغانستان در ماه سرطان سال جاری خورشیدی بر این اصلاحات خود تاکید کرده بود و گفته بود «اصلاحات یک گزینه نیست بلکه یک امر ضروری است و بدون اصلاحات جامع، ما صبر و حوصلهمندی مردم و همچنان حمایتهای شرکای بینالمللی را از دست خواهیم داد.» پیشتر اشرف غنی در سخنان تلویحی خطاب به منتقدان خود گفته بود که هرکس منافعش در مسیر آوردن اصلاحات به خطر بیافتد بیشتر جیغ میزند و از آنان خواسته بود اگر پیشنهادی برای اصلاحات دارند آن را ارایه کنند.
عمر شریفی آگاه مسائل افغانستان مسیر اصلاحی آقای غنی را به شکلی میستاید و باور دارد که برنامههای اشرف غنی پاسخی به انتظارات نسل جدید افغانستان است که پس از طالبان به میان آمده است. به گفتهی آقای شریفی “… چون دوره هرج و مرجی که بعد از انقلاب، در افغانستان رخ داد، همان پیامدش نسل ما بود که بعد از 2001 از زیر ستم طالبی آزاد شد و حالا میخواهد تنفس کند. داکتر غنی ضرورت زمان را پاسخ میدهد تا اینکه یک نهضت کاملاً متفاوت یا جدید اصلاحات را آغاز کند.”
اما اکرام اندیشمند باور متفاوت دارد و متعقد است که برای ایجاد اصلاحات بنیادین به نیروی انسانی که به این اصلاحات اعتقاد باشد نیازمند است.
بهای رفتار متفاوت
با همه این اما و اگرها نسبت به آنچه که آقای غنی آن را برنامههای اصلاحی خود و تکمیل اصلاحات امانی میخواند، بسیاریها به این باور اند که محمد اشرف غنی ریسکهای احتمالی تغییرات مورد نظر خود را در وضعیت موجود افغانستان در محاسبات خود داشته باشد. این دسته از آگاهان به حاکمان پیش از او از جمله امانالله خان اشاره میکنند که برای آوردن اصلاحات مورد نظر خود در جامعه افغانستان چه بهایی پرداختهاند.

سخنگوی آقای غنی اما مدعی است که رییس جمهور هزینههای برنامههای خود برای افغانستان را محاسبه کرده و از مشکلات و موانع آن آگاه است. آقای مرتضوی گفته است که “بخشی از جنجال جریانها و تنشهای سیاسی که هست، دلیلش این است که چهرههای سیاسی که منافع خود را در خطر میبنند در برابر اصلاحات مقابله میکنند. در واقع آن زمان هم چالشها وجود داشت و حالا هم چالشها وجود دارد.”
با این حال، منتقدان اشرف غنی اما به این باور اند که او راه درستی را در پیش نگرفته و واقعیتهای موجود افغانستان را از نظر انداخته است. حتا بسیاری از شرکای قدرت اشرف غنی مدعی اند که رییس جمهور مانند دیکتاتورها رفتار میکند و از اصلاحات و مبارزه با فساد به عنوان شمشیری در برابر منتقدان و پایگاههای متعدد قدرت در افغانستان استفاده میکند.
همزمان با این، شماری از آگاهان امور از بسترهای اجتماعی و فرهنگی افغانستان سخن میزنند و میگویند که آقای غنی باید این بسترها را برای آوردن تغییرات در شیوه حکومتداری خود در نظر داشته باشد. به باور این گروه، هنوز جامعه افغانستان با زمان امانالله خان چندان تفاوت نکرده است.
مشاور پیشین حقوقی آقای غنی با یادآوری اینکه رییس جمهور یک حرکت نسبتا خطرناک را آغاز کرده و خودش نیز از پیامدهای خطیر این حرکتها آگاهی دارد تاکید میکند که برنامههای آقای غنی همانند طرحهای شاه امان الله با دو مشکل جدی مشابه مواجه است. او در این زمینه گفت که “همان داعیه امانالله خان است منتهی اینجا هم همان اشکال را من میبینم چون ایشان هم همان دو موضوع اساسی را مورد توجه قرار نداده است که امانالله خان مورد توجه قرار نداده بود. هرچند ممکن ادعا بکند و در نظر داشته باشد و بخواهد همان اقدام امانالله خان را به تعبیر خودش به انجام برساند. ولی ایشان هم مثل امان الله نه به مبانی قضیه توجه دارد نه به موانع قضیه.”

سرمایه بزرگ
جدا از این که آقای غنی چه مواردی را از آنچه که فصل ناتمام اصلاحات امانی میخواند، انجام میدهد، محمد اشرف غنی اما به صورت مکرر گفته است که افغانستان به گذشته باز نمیگردد. شاه حسین مرتضوی از سخنگویان آقای غنی، نسل تحصیلکرده و جدید افغانستان را امیدی برای جلوگیری از بازگشت به گذشته میداند. مرتضوی متعقد است که این نسل افغانستان خواهان بازگشت به گذشته نیست و انتظار اصلاحات و تغییرات مثبت را در افغانستان دارد.
عمر شریفی نیز به این باور است که تفاوت بزرگ دوره اشرف غنی با شاه امانالله در تغییر نسلی آن میباشد. او میگوید که نسل جدید افغانستان آگاه بوده و به شدت سیاسی شده است. به این جهت، میتوان روی آنها حساب باز کرد.
اما در این میان عبدالعلی محمدی که از یاران نزدیک پیشین رییس جمهور برای مدت طولانی بوده، نسبت به فرجام کار او برای اصلاحات بدبین است. آقای محمدی متعقد است که اشرف غنی در آغاز راه شکست خورده است. او در این زمینه باور دارد که “طرز لباس پوشیدنش نشان ناکامی طرح خودش است و عملاً قبول کرده است که بلند کردن صدای نوخواهی و نوسازی در افغانستان صدای نارسایی است که به هیچ جایی نخواهد رسید. بنابراین من فکر میکنم شکست شان در این قضیه بدتر از امان الله خان خواهد بود.”
گذشته از نوع نگاه بالا، پاسخ منابع من به سوالی که آیا رییس جمهور در راستای اجرای طرحهایش سرانجام موفق میشود یا خیر را میتوان در همین دو تفکر بالا تقسیمبندی کرد؛ طیفی که متعقد است برنامههای آقای غنی پاسخگوی تغییر در افغانستان است و گروهی که آقای غنی را ناموفق میخواند.

هرچند محمد اشرف غنی مانند شاه امانالله با فقدان منابع و حامی روبرو نیست و به کمک و حمایت جامعه جهانی رهبری دولت افغانستان را برعهده گرفته است، اما مشروعیت حکومت او و گروههای قدرتمند در داخل و خارج از حکومت افغانستان از جمله چالشهای عمده در برابر دو سال آینده رویاهای اشرف غنی قرار دارد. همزمان با این، شورشیگری سراسری در افغانستان، گروههای تروریستی و عدم برگزاری به موقع انتخابات پارلمانی و افکار عمومی ناراضی از چالشهای دیگری است که آقای غنی باید در طی مدت باقی مانده بتواند به آنها رسیدگی کند. همزمان با این، شکل گیری بیش از ده جریان سیاسی و مدنی در مخالفت با او چالش بزرگی دیگری است که میتواند برنامههای اشرف غنی را تنها در سطح شعار باقی بگذرد.