رحمت الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی افغانستان در گفتگویی که جمعه شب با طلوع نیوز داشت به موارد مهمی اشاره کرد. او روایت خود را به عنوان یک از مسوولان سابق امنیتی افغانستان ارائه کرد؛ روایتی که پرداختن به آن برای مردم این کشور مهم پنداشته میشود.
او در این گفتگو به موارد مختلفی از جمله تغییر تاکتیک گروه طالبان، وجود دیدگاههای قومی، دلایل نفوذ طالبان به شمال و تهدیدهای امنیتی علیه افغانستان و هم چنین نقش پاکستان اشاره ای داشته است.
نفوذ به داخل
“در زمان حکومت حامد کرزی ریییس جمهور پیشین، فضای بی اعتمادی میان حکومت افغانستان و جامعه جهانی ایجاد شد. از سوی دیگر انتقال مسوولیتهای امنیتی هم بدون داشتن یک تحلیل جامع از چالشهای امنیتی در کشور، بیشتر شبیه یک کمپاین تبلیغانی به نفع یکی از کاندیداها برای انتخابات ریاست جمهوری بود.
زمانی که نیروهای امنیتی مصروف پرچالشترین و طولانی ترین انتخابات ریاست جمهوری بودند، پاکستان این مقطع را برای انتقال گروههای تروریستی به داخل افغانستان مناسب دید.”
برنامه سه بعدی پاکستان
“پاکستان در چنین شرایطی به طراحی و عملی ساختن یک برنامه سه بعدی اقدام کرد که اطلاعات رسیده از آن، همان موقع با رهبران حکومت وحدت ملی مطرح شد.
بر این اساس، پاکستانی ها ابتدا برنامه داشتند که طالبان را بیشتر تقویت و تجهیز کنند. شیوه جنگ شان تغییر کند. مناطق بیشتری را به کنترل درآورند و جنگ با نیروهای امنیتی را به طرف یک جنگ فرسایشی ببرند. بخش دوم برنامه شان این بود که از طریق افراد نفوذی شان، اختلاف سیاسی در کشور را گسترش دهند. بخش سوم این برنامه هم، تشدید اختلافات قومی، سمتی و زبانی در میان مردم افغانستان بود.
متاسفانه سران حکومت وحدت ملی به جای این که به این اطلاعات ارزش دهند و به دفع این برنامه دشمن اقدام کنند، آگاهانه یا غیرآگاهانه کشور و ساختارهای مختلف آن را به سمت قومی و سمتی شدن کشاندند و این گونه اختلافات سیاسی و قومی در جامعه افزایش یافت.”
تغییر تاکتیک
“تغییر تاکتیک در طالبان توسط پاکستانی ها مطرح و عملی شد. در کنار این که گروه های کوچک طالبان در عملیات های شان سرعت عمل داشتند این بار به قوت این گروه ها نیز توجه و سرمایه گذاری صورت گرفت.
مثلا آمدند و بر ولسوالی های آسیب پذیر که راه های اکمالاتی صعب العبور دارد، تمرکز کردند تا از این طریق هم بتوانند بر این مناطق مسلط شوند و هم به سلاح و مهمات دست پیدا کنند.
از سوی دیگر بر ولایت هایی تمرکز کردند که سربازان زیادی در نیروهای امنیتی دارند. مانند ولایت ننگرهار که یکی از این مناطق است. ویا بر مناطقی تمرکز کردند که در آن منابع عایداتی بیشتری برای استفاده وجود دارد مانند معادن و جنگل ها.”
برداشت نادرست
“یک تحلیل از وضعیت منطقه و تهدیدهای استراتژیک نداریم . سران حکومت دنباله رو حوادث شده اند. وقتی می بینیم یک روز به جایی حمله میشود تعریف از دشمن تغییر می کند و یا برنامه جنگ و صلح هم تغییر می کند. از طرفی لایه های فرماندهی بیشتر شده و ادارات موازی تصمیم گیری ایجاد گردید.
مشکل این است که تعریف بسیار نادرستی از سر قوماندانی اعلا وجود دارد. این برداشت که گویا می توانیم ادارات موازی درست کنیم و به جای این که به مسوولان ارشد امنیتی صلاحیت های لازم را بدهیم، صلاحیت ها را منحصر و متمرکز ساخته شد.”
دیدگاه قومی
“بعد از تشکیل حکومت وحدت ملی به جای سرمایه گذاری روی فرصت ها، یک جناح به این فکر بود که ما در بخش های امنیتی نفوذی نداریم.
این تفکر موجب شد تا از روز اول تشکیل این حکومت، بحث ها قومی شروع شود. این تفکر تنها منحصر به نهادهای امنیتی نبود و به همه ادارات و نهادهای حکومتی انتقال یافت. به موضوعات اکثریت و اقلیت قومی دامن زده شد.”
شورای امنیت
“یکی از مشکلات افغانستان در رابطه با شورای امنیت و صلاحیت های این نهاد است که باید به آن پرداخته شود.
رهبران حکومت وحدت ملی باید یک تعریف واضح از صلاحیتهای شورای امنیت داشته باشند. شورای امنیت فضا را بیشتر مغلق ساخته و تصمیم گیری ها را نیز کند ساخته است. وقتی در نهادهای امنیتی دیدگاه سیاسی وجود داشته باشد، کشور با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
در مورد فعالیتهای شورای امنیت سوالات زیادی مطرح شده است. برای اولین بار والی سابق پکتیکا این شک و تردیدها را مطرح ساخت. بعد هم معاون مجلس نمایندگان که از متحدین بسیار نزدیک تیم رییس جمهور بود در این مورد حرف هایی داشت. در حمله به جنبش روشنایی و حمله به معاون اول ریاست جمهوری هم اتهام به شورای امنیت وارد شد.
بعد از سقوط قندوز که هیات حقیقت یاب تعیین شد، یکی از برجستهترین خواستههای این هیات این بود که نقش و جایگاه شورای امنیت باید تعریف شود. این نهاد نقش اجرایی دارد یا مشورتی و یا سیاسی. مربوط به نیمی از بدنه حکومت است یا مربوط به تمام حکومت. مربوط به تیم های سیاسی است یا تمام مردم افغانستان.
باید وظایف و صلاحیت های این نهاد به خوبی مشخص شود. شورای امنیت وظیفه اش این نیست که برای وزیر شدن یا نشدن کسی تلاش کند. باید گفت که کسانی از رده متوسط تصمیم گیری در وزارت های دفاع، داخله و ریاست امنیت ملی بوده اند که در یک سال، حداقل 400 بار به شورای امنیت خواسته شده اند. برخی از مسوولان روزانه دو بار هم توسط این شورا خواسته شده اند.”
تعریف واضح
“در بسیاری موارد تعریف واضحی در کشور وجود ندارد. اگر در شعاع 50 متری ارگ ریاست جمهوری که تمامی نخبگان حکومتی، سیاسی و قومی حضور دارند در مورد تعریف شان از منافع ملی و یا دوست و دشمن پرسیده شود، دیدگاه واحدی وجود ندارد.
از ارگ ریاست جمهوری، ریاست اجراییه، امنیت ملی، وزارت خارجه، معاونان ریاست اجراییه و حامد کرزی رییس جمهور پیشین اگر در این مورد پرسیده شود، فکر نمی کنم که در تعریف از این دو سوال، همسویی و هماهنگی وجود داشته باشد. این بخشی از مشکلات امروزی ماست.”
انحصار گرایی
“رییس جمهور بیشتر تفکر انحصاری دارد. این را من تایید می کنم. به هیچ صدای مثبتی گوش داده نمیشود. وقتی کسی انتقاد می کند این ها برای توجیه کردن خلا و نواقص خود می گویند که او برای تخریب نظام کوشش می کند. کسانی که انتقاد می کنند به شیوه مدیریت نظام انتقاد دارند. مدیریت در ساختارهای نظامی، هرگز نباید سیاسی باشد.
فکر میکنم در انتخابات قبلی تا حدی یک عقده عدم مشرعیت ایجاد شده است که اثراتش را می توان دید. حالا برخی ها از حالا آمادگی برای انتخابات بعدی می گیرند. از همین حالا تلاش دارند تا افراد خود را در جاهای مختلف جابجا سازند. به جای این که بیایند اعتماد مردم را بر کمیسیون های انتخاباتی بیشتر بسازند، سعی بر دخالت در کار این نهادها دارند.
نیاز است تا با کنار گذاشتن اختلافات سلیقه ای، از وضعیت فعلی کشور و مسیری که در حرکت هستیم، تحلیل و ارزیابی دقیقی داشته باشیم.”
عوامل نفوذی
“یکی از مشکلات جدی افغانستان مساله وجود عوامل نفوذی است. در مورد برخورد با نفوذی هایی که جاسوسی می کنند و اطلاعات و یا اسناد را منتقل می کنند اقداماتی شده است اما در مورد بحث های کلان سیاسی هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
واقعیت این است که تمام رهبران ما میشناسند که چه کسی برای کدام کشور کار میکند. اگر اسناد نمیبرد اما همه این را میدانند که چه افرادی در راستای منافع دیگران حرف می زنند و فعالیت می کنند. اقدام در مورد این افراد هم موضوعی است که باید از بالا در مورد آن تصمیم گرفته شود.
وقتی رییس استخبارات پاکستان به افغانستان آمد، بهانههایی مطرح شد تا من در آن جلسات نباشم. برای رییس جمهور به خوبی مشخص است که چه کسی این زمینه سازی را انجام داد.”
چرا شمال؟
“طالبان به دلایل مختلفی به ولایتهای شمال افغانستان تمرکز کرده اند. اول این که می خواهند نفوذشان را در سراسر این کشور نمایش دهند. دوم این که می خواهند از منابع طبییعی مانند زمین های حاصل خیز و یا معادن موجود در ولایت های قندوز، بغلان و بدخشان برای تامین بخشی از نیازهای مالی شان استفاده کنند. دلیل دیگر هم این است که با نزدیک شدن به مرزهای کشورهای همسایه در شمال افغانستان، خود را به عنوان یک قدرت و در عین حال یک تهدید برای آنها مطرح سازند.”
داعش
“این داعشی که در افغانستان وجود دارد، هیچ ارتباطی با گروهی که در سوریه و عراق میجنگند ندارد. اینها ساخت پاکستانی هاست که توسط آن ها ایجاد شده و برای جنگ به افغانستان فرستاده شده است. گروه داعش به هیچ صورت نمی تواند در افغانستان رشد کند.”
افزودن دیدگاه