صادارت افغانستان همواره از مسایلی بوده که شاکیان زیادی داشته است. عدم برابری میان صادرات و واردات در افغانستان مورد نقد و بررسی همیشگی قرار داشته. در سال 2012 میلادی، این نابرابری به شدت محسوس بود تا آن جا که صادارت افغانستان 429 میلیون دالر و واردات آن 6 میلیارد و 205 میلیون دالر بود.
با آنکه پیش از این اداره ویژه توسعه صادارت افغانستان وجود داشت، اما به نظر میرسد، در این عرصه اقدامات چشمگیری انجام نشده بود. با این وضعیت نامناسب و شکنندهی بخش صادرات افغانستان که توجه جدی نیز به آن صورت نمیگرفت، اما در دو سال پسین که آشفتگی سیاسی افغانستان بر هر بخشی از زندگی و فعالیت شهروندان افغان نیز سایه افگنده بود، آمار صادرات افغانستان رشد قابل توجهی کرد.
این تغییر شاید برای بسیاریها قابل تصور نبود چرا که در طول دو سال، صادارت افغانستان حدود 142 میلیون دالر افزایش یافته و در سال 2014 میزان صادارات این کشور 571 میلیون دالر شده بود؛ رقمی که رشد 33 درصدی را در این حوزه نشان میداد.
این تغییر نسبتا چشمگیر در بخش بیلانس تجاری افغانستان مرهون مدیریت دختری بود که در کابل درس خوانده و کار کرده است.
نجلا حبیبیار زمانی بر سر زبان ها افتاد که مدیریت خطیر توسعه صاداراتی افغانستان را در شرایط حساس این کشور در دست گرفت. خانم حبیبیار در ماه سپتامبر سال 2012 میلادی از طریق رقابت آزاد توانست ریاست اداره توسعه صادرات افغانستان را برعهده گیرد. حساسیت زمانی مدیریت این اداره به خاطری بود که فضای عمومی حکومتداری افغانستان متاثر از مسایل کلان سیاسی و امنیتی وقت این کشور بود.
در سال 2012 گفتمان حاکم بر کابل صلحسازی با شورشیان از طریق شورای عالی صلح، انتقال امنیت این کشور از نیروهای خارجی به سربازان افغان و طرح و اجرای توافقنامههای همکاریهای استراتژیک با آمریکا، شماری از اعضای تاثیرگذار اتحادیه اروپا، هند، چین و ایران بود. علاوه بر آن آمادگیها برای انتخابات سرنوشتساز ریاست جمهوری افغانستان که اولینبار زمینه انتقال مسالمتآمیز قدرت سیاسی را از یک رییس جمهور به رییس جمهور دیگر مساعد میکرد، نیز از نگرانیها و دغدغههای کلان سیاسی در فضای حاکم بر این کشور پنداشته میشد.
در چنین زمانی که مباحث اقتصادی در ذیل همه امور کلان دیگر قرار گرفته بود، نجلا حبیبیار وارد ادارهای شد که باید بیلانس تجاری افغانستان را تغییر میداد.
https://twitter.com/OpenJirga/status/539427738869055489
شکار فرصتها
اولینبار به صورت مجازی نجلا حبیبیار را در برنامه آوازهای امید بخش کابل دیدم. زمانی که او هنوز به عنوان رییس اداره توسعه صادارت افغانستان کار میکرد. نجلا در آن سخنرانی با اعتماد به نفس خوب برای جمع بزرگی از جوانان افغان از تجربیات گذشته خود گفت و این که چرا باید متفاوت کار کرد، به افغانستان امید داشت و برای شهروندان آن به تناسب توان خود کمک کرد.
با آن که عمر مدیریت خانم جیبیار بر بخش صادارت افغانستان کوتاه بود، اما توانست در این اداره، یک دهه تجربه کار خود را دستآویز رشد آن قرار دهد و نیز زمینههای بهتر کاری را برایش در مراحل بعدی مهیا سازد.
خانم حبیبیار میگوید که “همیشه از این بابت، نگران آینده کاریام بودم، چون من در رشتههای مختلف کار کرده بودم و پیشینه کاری مشخصی از یک کار نداشتم. اما وقتی در سال 2012 به عنوان رییس اداره انکشاف صادرات وزارت تجارت و صنایع افغانستان شدم، این تجربههای کاری من، هرکدامش مثل یک مکتبی برایم شد که کمک کرد چگونه بهتر کار کنم. همان زمان بود که فهمیدم تجربه که من از کارهای عملی بدست آورده بودم، شاید خیلی بیشتر از آن بود که من در آن بخشها درس میخواندم.”
نجلا از سال 2003 میلادی وارد بازار کار در افغانستان شد. او آن زمان دانشآموز تازه فارغ بیش نبود که برای مدیریت یک خانواده، آستین بالا زد. شاید بزرگترین ویژگی این دختر افغان به تناسب دختران دیگر شایسته این سرزمین، ورود او به بازار کار بدون داشتن مدارک معتبر آموزش عالی در افغانستان باشد.
خانم حبیبیار تا کنون در بیش از 8 نهاد دولتی و خصوصی از جمله وزارت تجارت و صنایع افغانستان، وزارت مالیه، وزارت مبارزه با مواد مخدر، نهاد افغانستان1400، یو ان دی پی(UNDP)، یو اس ای آی دی (USAID)، بانک جهانی (world bank) و بنیاد خیریه پیمان کار کرده است.
او اولین شغلاش را در یک نهاد غیرانتفاعی خصوصی در افغانستان شروع کرد. نجلا در این نهاد کارش با کامپیوتر بود.
نجلا به خبرنامه گفت که “چون من در پاکستان کمی کمپوتر خوانده بودم و کسی در افغانستان آن وقت کمتر کمپوتر میفهمید. کارهای بخش کمپوتر را در این نهاد به دوش گرفتم.”
خانم حبیبیار تا سال 2005 میلادی در رشته تکنولوژی معلوماتی کار کرد. پس از آن تا سال 2007 در حوزه روابط عمومی در وزارت مبارزه با مواد مخدر فعالیت کرد. او برای دو سال دیگر در بخش مدیریت پروژهها در حوزه خصوصیسازی شماری از نهادهای دولتی در برنامه توسعهای ایالات متحده کار کرد.
در سال 2011 وارد نهاد «حرکت» شد؛ مکانی که او روی اصلاحات اقتصادی تمرکز فراوانی نمود. همه این بخش ها سبب شد که او در سال 2012 زمانی که وارد وزارت تجارت گردید، خوب بدرخشد؛ درخششی که مسیر متفاوتی را در زندگی آینده کاری او باز کرد.
اکنون نجلا حبیبیار جزء از نخبگان افغان پنداشته میشود که در گفتمانهای سیاسی جوانان تحصیل کرده این کشور به عنوان یک مدیر موفق و دارای بلندپروازیهای برای افغانستان قلمداد میگردد. همین موضوع باعث شد که او یکی از اعضای بنیانگذار افغانستان 1400 شود. نهادی که در آغاز خوش درخشید اما با موانعی ساختاری جامعه افغانی نیز روبرو گردید.
جهاد آموزشی
نجلا حبیبیار در سال 1984 میلادی در شهر کابل به دنیا آمده است. پدر او از غزنی و مادرش کابلی است. او بخشی از آموزشهای ابتداییاش را در کابل گذراند و زمانی که پایتخت افغانستان در سال 1995 در آستانه سقوط به دست طالبان بود به پاکستان مهاجر شد. در آنجا او تلاش کرد تا آموزشهای متوسطه و مقطع لیسه خود را تمام کند.
https://twitter.com/UNDPaf/status/648473168194224128
جدیترین زمان زندگی این دختر افغان پس از بازگشتاش از پاکستان شروع میشود؛ زمانی که او بهجای تکمیل آموزشهای عالی وارد دنیای کار میگردد و میتواند با ظرفیتهای محدود آموزشی خود، فرصت های متفاوتی از پیشرفت را برایش خلق کند. امری که او را نسبت به بسیاری از دختران دیگر که زمینههای عادی آموزشی خود را داشته اند، متمایز میکند.
او پنج سالِ تمام نتوانست وارد دانشگاه شود. در سال 2006 میلادی، اما فرصت یافت که وارد بخش شبانه دانشگاه کابل گردد؛ او پس از پنج سال در رشته مدیریت لیسانس خود را از این دانشگاه بهدست آورد.
خانم جبیبیار، پس از یک سال وقفه، وارد مقطع فوق لیسانس در دانشگاه آمریکایی افغانستان شد. او در سال 2013 در رشته مدیریت و بازرگانی آموزش فوق لیسانساش را به پایان رساند.
او در زمینه کار و آموزشهایش میگوید که ” من به عنوان یک زن راه طولانی و دشواری را طی کردهام که به اینجا رسیده ام. رسیدن در یک مقام برای زنان افغانستان به جهاد میماند که کار خیلی دشوار است. اما در حال حاضر این زمینه برای پیشرفت زنان هموار شده و زنان میتوانند با کمی تلاش به هدفهای خود نایل شوند.”
مادران تاثیرگذار
خانم حبیبیار متاثر از مادر و مادر بزرگ اش است. شاید به همین جهت است که او با داشتن الگوی زنانه مسیر متفاوتی را در زندگی شغلی خود نیز برگزیده است. او اکنون معاون تخنیکی در پروژه توسعه رهبری زنان افغان-پروموت است؛ پروژهای که در نوع خود از بزرگترین برنامهها در عرصه برابری جنسیتی در افغانستان میباشد. این پروژه 216 میلیون دالر میباشد که از طرف تتراتیک، یکی از شرکتهای حامی آژانس بین المللی توسعهای ایالات متحده اجرا میشود.
نجلا حبیبیار میگوید که “بیشترین فرد تاثیرگذار در زندگی من، مادر و مادر بزرگم بوده اند. آنان زنانی بوده اند که با وجود که در خانه بوده اند اما مبارزه کرده اند. در مقابل سنتشکنیها و هنجارهای موجود جامعه. من امروز اگر کار های خوبی میکنم و کسی از من تعریف میکند و میگویند که من رهبر خوبی بوده ام. این ها را مدیون خانوادهام هستم.”
خانم حبیبیار اکنون به عنوان یکی از زنانی که آموزش عالی دارد و تجربه بیش از یک دهه و نیم در عرصههای مختلف کاری، مسیر فعالیت در عرصه برابری جنسیتی را در افغانستان برگزیده است؛ مسیری که دشوارهای زیادی دارد و در مقابل آن باید از موانع فرهنگی تا سنتهای اجتماعی و قوانین حاکم سختگیرانه گذر کرد.
بر اساس گزارش های مختلف به ویژه گزارش افغانستان در سال 2017 دیده بان حقوق بشر، هنوز وضعیت زنان در این کشور شکننده تعریف شده است. قانون منع خشونت علیه زنان که در سال 2009 میلادی تصویب شد، هنوز هوادارانی دارد که میخواهند آن را بازبینی کنند.
با آن که دولت افغانستان در سال 2016 پیشنویس برنامهای برای اجرای قطعنامه 1325 شورای امنیت در حوزه برنامه ملی زنان، صلح و امنیت را تصویب کرده اما تا هنوز بودجهای را در این راستا اختصاص نداده است. همزمان با این همه روزه گزارشهای از خشونت علیه زنان از سراسر این کشور وجود دارد که نشاندهنده شکنندگی وضعیت زنان افغان میباشد.
در چنین شرایطی خانم حبیبیار از اعضای کلیدی اجرای بزرگترین برنامه برابری جنسیتی زنان در افغانستان میباشد. برنامهای که در راس آن نیز یک زن افغان قرار دارد و امیدها را برای تغییر در زندگی زنان افغان افزایش میدهد.
با همه این ها، نجلا میگوید که با تمام چالشها برای اهدافاش کار کرده است و امیدوار است که بتواند از مجموعه اندوختههای خود برای تغییر در افغانستان استفاده کند. او تاکید میکند که “من یکی از عادتهایم که نمیدانم بد است یا خوب، این است که من برای هدفم دیوانهوار کار کردهام و هیچوقت هیچچیزی مانع کارم نشده. من در خیلی از ولایتهای نا امن که حتی مردان در آنجا نمیرفت، سفر کردم، مسوولیت ها را به دوش گرفتم که خیلی اشخاص از آن شانه خالی میکردند.”
https://www.youtube.com/watch?v=aLWJw1eiAIE
او با توجه به این که در دهه سوم عمر خود قرار دارد، راه طولانی را برای آروزهای بلندی که هر دختر افغان میتواند داشته باشد، در پیش دارد؛ راهی که در آیندهای باید پیموده شود که شکنندگی و نامعلومی دو شاخص جدی آن در افغانستان کنونی پنداشته میشود.
علی اکبر همکار این گزارش بوده است.
افزودن دیدگاه