اول) اکثر آدمهای مهم مردم را غیر مهم میدانند و گوش دادن به حرفهای آنها را غیر مهم و غیر ضروری میدانند.
دوم) آدمهای مهم خودشان را در لایههای ابهام میپیچانند و پنهان میکنند. آنها از شفافیت ترس دارند و بخاطر اینکه نا شفاف باشند فضای ترس ایجاد مینمایند.
سوم) آنچه زنده گی را شیرین میسازد کارهای ساده و کوچک انسانی است. آدمهای مهم در غرب کارهای کوچک شخصی خود را خودشان انجام میدهند. اینجا یا این کارها را برای آدمهای مهم دیگران انجام میدهند و یا اگر خودشان هم انجام دهند آنرا مخفی انجام میدهند چون فکر میکنند که انجام کارهای کوچک به وقار شان آسیب میرساند.
چهارم) در سالهای اخیر تعداد موترهای تعقیبی ، درازای قافله و کاروان ، تعداد حاضرباش و محافظ محک اهمیت و مهم بودن آدمهای مهم شده است. این درحالیست که در بسیار از موارد حد اقل این آدمها برای سفر از یک خیابان تا خیابان دیگر به این همه دبدبه نیاز ندارند و کدام تهدید نیز متوجه آنها نیست. این رفتار آدمهای مهم بیشتر مشابه به بدماشهای فلمهای استوار بر تخیل بالیوود است. بیکاری و فقر استخدام جوانان تنومند برای محافظت را ارزان ساخته است.
پنجم) آدمهای مهم به روح شهدای کشور همیشه در سخنرانیها خویش دعا میفرستند در حالیکه از دید و وادید با خانواده شهدا و بازماندگان شهدا ابا میورزند. در حالیکه دیدار با خانواده شهدا ممکن دعای ما را به درگاه ایزد یکتا یقینی و سریع سازد.

ششم ) شمار زیاد آدمهای مهم میپندارند که مکاتبه و پاسخدهی در دنیای مجازی و یا واقعی با مردم از وقار آنها میکاهد.
هفتم) در مجالس و گردهماییها آدمهای مهم افغانستان به جای فکر کردن راجع به محتوای سخنرانی خویش بیشتر به جای و کرسی خویش در صف اول میاندیشند. به همین خاطر است که بیشتر آدمهای مهم بی محتوا و میان تهی حرف میزنند. وقتی آنها داخل مجالس میشوند تلاش مینمایند ابهت خود را در تعداد همراهان خویش به نمایش بگذارند نه در جذابیت و محتوای سخنرانی خویش .
هشتم) افغانستان صدها هزار مولوی وملا دارد. کشور ما از کسر اهل دین در رنج نیست. آدمهای مهم با خوانش یک یا دوتا آیه قران تلاش میکنند خودشان را عالم دین نشان دهند. در بسیاری موارد آیه شریف را که تلاوت میکنند ربطی به سوژه مجلس ندارد.
نهم) آدمهای مهم افغانستان تلاش مینمایند خودشان را جامع الکمالات نشان دهند و در صحبتهای خود کمتر از کتاب ، رساله ، توصیه دوستان و یا حواریون خویش یاد میکنند. این فرهنگ در غرب کاملا برخلاف اینجاست. آنجا به دانش دیگران حرمت علنی قایل اند.
دهم) آدمهای مهم وقتی دیگر مهم نیستند تلاش میکنند مهم بودن خود را تحمیل کنند . آنها از دید زمانی و فکری در همان مقطع از زنده گی خود زندانی اند وقتی که مهم بوده اند. تلاش برای تازه سازی ذهن خود نمیکنند. قضاوت شان بر اوضاع از جایگاه قبلی شان است.

یازدهم) بیشتر آدمهای مهم میگویند که من فکر میکنم ، به نظر من و به باور من. استفاده ازین اصطلاحات معنی اش این است که تمام قضاوت آنها در محور ، نظر و باور خودشان است نه به حقایق و معلوماتی که بدست میآورند. وقتی منشا وماخذ تمام باورهای ما فکر خود ما باشد – فاجعه است.
دوازدهم) آدمهای مهم پیاده گردی ، بایسکل سواری ، ورزش آزاد در ملعه عام ، لباس غیر تجملی پوشیدن ، آستین برزدن ، مصروفشدن در کرد کچالو و بادنجان را حتی بصورت نمایشی عار میدانند. در حالیکه خستهکن ترین و ملالآورترین نوع زنده گی همان است که از واقعیت تر و خشک دور باشی.
سیزدهم) آدمهای مهم بخاطری مهم اند که مردم آنها را مهم میدانند. بسیاری از مهمهای امروزی هیچ کار مهمی در زنده گی خویش نکرده اند. آنها هنر مهم جلوه دادن خویشتن را بلد اند.
چهاردهم) آدمهای مهم دانش خاص و تخصصی ندارند. بیشتر آنها معلومات عمومی دارند که بسیار وسیع ولی کم عمق است .
پانزدهم) آدمهای مهم تظاهر به کتاب خوانی میکنند ولی کمتر کتاب میخوانند.
شانزدهم) آدمهای مهم این کشور به جای اینکه بنویسند به نوشتههای دیگران ایراد میگیرند.

هفدهم) بیشترین مواردی را که باید از راه قانون و دستگاه عدلی حل نمود آدمهای مهم این کشور از راه سیاسی حل مینمایند. این رفتار و عادت آنها قانون و دستگاه عدلی را به حاشیه زنده گی در کشور ما به تجرید برده است. در حالیکه در کشورهای غربی قانون نه در حاشیه زنده گی بلکه در متن آن قرار دارد.
هژدهم) آدمهای مهم افغانستان وقتی به خارج از کشور سفر مینمایند به یک باره گی چنان غیر مهم میشوند که با هر کس و ناکس صحبت میکنند ، صبحانه ای شان را خودشان میسازند ، از سرویس و مترو استفاده میکنند ، نظافت و قانون را مراعات میکنند و هیچ کس را آدم درجه دو نمیشمارند و با همه برخورد نرم و محتاطانه میکنند.
نوزدهم) آدمهای مهم حاضرباشها و محافظین خویش را در کانتینرها جابجا میکنند و از آنها توقع دارند که نسبت به خودشان هوشیارتر، با نیروتر، با انگیزه تر و هوشمندتر باشند. اگر خودشان یک روز درین کانتینرها زنده گی کنند و خودشان را از درون کانتینر به قضاوت بگیرند دنیا طور دیگر معلوم خواهد شد.
بیستم) آدمهای مهم وقتی مهانی درست میکنند صرفا به مهمانهای مهم نان مناسب میدهند. رفتار شان با بقیه و بخصوص با محافظین رفتار آدم غیر کامل و غیر ضروری را دارند. غذای آدمهای غیر مهم که در مهمانیهای مهم میروند متفاوت از مهمهاست. این درحالیست که همین مهمها همیشه از کرامت انسانی حرف زده اند نه از کرامت رتبه و جایگاه.
امرالله صالح رهبر روند سبز افغانستان است. آقای صالح تا سال 2011 میلادی ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان را برعهده داشت. از آقای صالح نوشتهها و مقالات زیادی منتشر شده و دیدگاه او در حوزههای مختلف از جمله افغانستان همواره در سطوح ملی و بین المللی، مورد توجه قرار داشته است.
این نوشته در حساب کاربری فیسبوک آقای صالح منتشر شده که خبرنامه پس از اخذ اجازه از نویسنده، اقدام به بازنشر آن نموده است.